سیا و موساد پشت صحنه اغتشاشات اخیر
به گزارش جهان صنعت نیوز: در این بیانیه با ابراز تسلیت نسبت به «شهادت جمعی از هموطنان در حرم حضرت احمد بن موسی(ع) و شهدای امنیت کشور» آمده «بر اساس اطلاعات موجود، محرز شده است که زمینهسازی، مقدمهچینی و نیز بخش مهمی از عملیات اجرایی آشوبهای اخیر توسط سرویسهای جاسوسی بیگانه در قالب بستهای طراحی و به واسطه برخی گروهها و شبکههای مرتبط با آنها به روشهای مختلف درون کشور پیادهسازی شده است. از سوی دیگر واقعیت مهم دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه این سرویسها در عملیات اخیر خود تلاش کردهاند از بسترها و زمینههای برخی نارضایتیهای موجود در جامعه سوءاستفاده کرده و حتیالمقدور پروژههای اطلاعاتی خود را بر سوءاستفاده از این بسترها و زمینهها استوار سازند.»
در ادامه بخشهایی از این بیانیه میآید:
رژیم سفاک آمریکا در وقایع اخیر با مستمسک قرار دادن ماجرایی دردناک و پیش از اعلام نتایج تحقیقات (درگذشت مرحومه امینی)، با نوعی شعف و خرسندی پنهانناشدنی که در کلیه سخنان و موضعگیریهای مقامات آن رژیم موج میزد، یک پروژه از پیش طراحی و آماده شده (و حتی چند نوبت به تعویق افتاده) را آغاز کرد.
طبق اطلاعات موجود نقش اصلی را در این میان آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (C.I.A) برعهده داشت و از همکاری نزدیک سرویس اطلاعات خارجی انگلیس خبیث، سرویس اطلاعات خارجی رژیم کودککش صهیونیستی (موساد) و سرویس اطلاعات خارجی اَشرافیت بَدَوی آل سعود و چند کشور دیگر برخوردار بود. اطلاعات معتبری در اختیار است که برنامهریزی و اجرای عملیاتی بخش عمده آشوبها توسط سرویس موساد با همکاری شقیترین گروهکهای تروریستی صورت گرفته است.
دولت تروریستی آمریکا در سالهای اخیر با بهکارگیری شبکهای خبیث از سازمانهای موسوم به همدستان برای شبکهسازی و نفوذ در بخشهای اجتماعی سرمایهگذاری نموده است. سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در پوشش فعالیتهای حقوق بشری و ترویج دموکراسی، با اختصاص میلیاردها دلار بودجه در سال تلاش کردند عناصر مستعد را شناسایی و به شبکههای همسو و غربگرا متصل نمایند. این شبکه نفوذی به عنوان پیاده نظام تغییرات اجتماعی، وظیفه ایجاد مطالبات کاذب، انحراف در مطالبات مردمی و تحریک عمومی برای ایجاد نارضایتی را برعهده دارند.
نشست حقوق بشر اسلو سوم تا پنجم خرداد ماه سال جاری با حمایت دولت آمریکا و موسسات صهیونیستی در اسلو نروژ برگزار گردید. مهمترین هدف این نشست، گستراندن پوشش به اصطلاح پشتیبانی از کمپینهای موسوم به «حمایت از حقوق زنان و اقلیتها در ایران» و ایجاد همگرایی بین این قبیل عناصر در ایران و افغانستان بوده است. منجمله در مذاکرات پنهان مقامات سیا در حاشیه این اجلاس با یکی از زنان مزدور (که از سخنرانان این نشست بود)، علاوه بر موضوع زنان، به لزوم بهرهبرداری از هر حادثهای منجمله حادثه متروپل آبادان برای شکلگیری اعتراضات گسترده تاکید مینمایند.
عوامل آمریکایی پس از حادثه ناگوار هواپیمای اوکراینی و نیز پس از واقعه متروپل آبادان، بر عوامل رسانهای خود تاکید داشتند از هر چالش و مشکلی برای القای بحران کارآمدی و استنتاج عدم مشروعیت نظام در عرصه داخلی و بینالمللی استفاده نمایند. این خط ابلاغی عینا، هم در نارسانههای آمریکایی- انگلیسی- سعودی و نظایر آنها و هم در آشوبهای اخیر از دنبالهروان آن بلندگوها به کرات تکرار شد.
آمریکاییها با استفاده از شبکه نفوذی خود که بعضا از عناصر تاثیرگذار اجتماعی بودند؛ تلاش کردند با مطالبهسازی کاذب در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، تاثیر تحریمها بر زندگی مردم و کمبودهای موجود را به ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران منتسب نمایند. اطلاعات پنهان موجود نشان از طراحی موازی توسط مافیای رسمی آمریکایی دارد.
پس از اعتراضات سال ۹۸، آمریکاییها بر ایجاد نارضایتی و تحریک اقشاری که «به حاشیه رانده شده» میخوانند، تمرکز بیشتری کردند. عوامل آمریکایی دهها پروژه که اسناد محرمانه آن کشف شده است در این زمینه طراحی نمودند تا به نوعی ظرفیت اقشار آسیبپذیر را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به کارگیری نمایند.
رصد دقیق اطلاعاتی تحرکات موسسات همکار ستاد نفوذ حریف در فضای حقیقی و مجازی نشان از برنامهریزی جدی و مستمر با هدف تاثیرگذاری در لایههای مختلف اجتماعی به ویژه در حوزههای مربوط به زنان میباشد. مامورین رژیم دژخیم آمریکا با برنامههای به اصطلاح «توسعه دموکراسی و آزادی» تحت پروژههای گوناگونی نظیر POMED و NERD و نظایر آنها، پیاده نظام اجارهای خود را تامین مالی میکنند، آموزش اقسام جنگ شهری و تکنیکهای شورش اجتماعی میدهند، اراذل و اوباش را شناسایی و سازماندهی کرده و به جان مردم و اموال آنها میاندازند و از سوی دیگر توسط عوامل خود یا افراد غافل، هر آن کس که سناریوی فوقالذکر را کشف کند و آشکار کند یا حتی مورد اشاره قرار دهد، بلافاصله به «توهم توطئه» منتسب میسازند. تا آنجا که شوربختانه، برخی خواص نیز به صورت آگاه یا ناآگاه گرفتار این دام شده و با جماعت پیشگفته همنوا میشوند!
مرکز فرماندهی و هدایت اقدامات آمریکا در عرصه نفوذ و جریانسازی، ضمن استقرار در وزارت امور خارجه آن کشور، از اطلاعات و ظرفیت سایر دستگاههای دولتی و اطلاعاتی جهت اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران بهرهبرداری مینماید. آمریکاییها به منظور جذب افراد مورد نظر خود، شبکهسازی از آنها و انتقال ایدههای مبتنی بر ایجاد تغییرات اجتماعی در چارچوب اهداف پیشگفته، دورههای آموزشی متعددی را در کشورهای ثالث و بعضا به صورت برخط برگزار نمودهاند.
متولی دورههای مذکور وزارت خارجه آمریکا میباشد که از حمایت کامل سرویس جاسوسی C.I.A و تعداد متنابهی از موسسات، بنیادها، دانشگاهها و اندیشکدههای به اصطلاح غیردولتی استفاده مینماید. اطلاعات موثق حاکی است که رژیم غاصب صهیونیستی و تعدادی از کشورهای اروپایی، جملگی ذیل هدایت سیا با این پروژه همکاری مینمایند.
مفاد دورهها در فشردهترین تعبیر در چارچوب مؤلفههای «جنگ ترکیبی و براندازی نرم» تعریف میشود. ذیل این راهبرد، سرفصلهایی با اسامی و عناوین موجه و غالبا انساندوستانه اما در عمل پیجوی راهبردها و خطمشی دولت و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا میباشند؛ همچون: شبکهسازی و کمپینسازی در موضوعات گوناگون و از عناصر مختلف، توانمندسازی زنان، تولید بهانههای حقوق بشری علیه ایران و گزارش به مبادی تعیین شده، توانمندسازی سندیکاهای تحت امر، آموزش وجوه مختلف نافرمانی مدنی، پرورش رهبران جوان گوش به فرمان، کنشگری بهاصطلاح مدنی، خبرنگاری و خبرسازی در دوره بحران، کنشگری در توسعه اجتماعی و مدنی، آموزش جنبشهای آنلاین، آموزش امنیت ارتباطات در فضای مجازی، دورههای آموزش وکالت رایگان برای حمایت از همکاران پروژههای آمریکایی، دوره آموزشهای حمایتی از حقوق گروههای منحرف جنسی، آموزش روند مدیریت فرآیند مطالبه برای تغییر قوانین، راهاندازی کلینیکهای حقوقی با هدف القای ناکارآمدی دستگاه قضایی، تعریف اقشار و نقشها برای فعالین مدنی در چارچوب کودتاهای رنگین و پشتیبانی از اغتشاشگران خیابانی، ترویج شهروند خبرنگاری مورد نیاز آمریکا، شبکهسازی از عناصر مشهور، همسو و تاثیرگذار اجتماعی و…
محل برگزاری دورههای آموزشی تاکنون کشورهایی همچون ترکیه، امارات، هلند، ارمنستان، گرجستان، مالزی، اندونزی، تایلند، جمهوری چک، آفریقایجنوبی، ایتالیا، جزیره سیشل (در اقیانوس هند) بوده که با آگاهی یا بدون آگاهی دولتهای مذکور تشکیل دادهاند. همچنان که ملاحظه میشود محل برگزاری دورهها غالبا کشورهایی است که برای سفر اتباع ایرانی نیازمند ویزا نباشند و در مواردی که ویزا لازم باشد، با حمایت نمایندگیهای آمریکا و تحت پوشش ویزاهای توریستی یا علمی اقدام میشود.
تعدادی از سازمانهای برگزارکننده دورهها تحت عناوین واقعی یا جعلی همچون اتحاد برای ایران، عدالت برای ایران، آیرکس، خانه آزادی، اسمالمدیا، بنیاد سیامک پورزند، ائتلاف ایمپکت ایران، توانا تک، بنیاد عبدالرحمن برومند، کانون مدافعان حقوق بشر (به سرکردگی شیرین عبادی)، موسسه یلدا و افراد ایرانی خودفروخته شناسایی شده و عناصر آمریکایی اطلاعاتی، نظامی و سیاسی بودهاند. موسسات و افراد پیشگفته هر کدام بر یک قشر و صنف و جنسیت تمرکز دارند.
هزینه دورهها اعم از بلیت رفت و برگشت به کشور هدف، هزینه هتل محل اقامت، غذا و برنامههای تفریح و سرگرمی و هدایا توسط برگزارکنندگان دورهها پرداخت میشود.
با توجه به حضور منابع اطلاعاتی ما در تعدادی از دورههای فوقالاشاره لذا مفاد آموزشی دورههای مذکور و عناصر شرکتکننده در آنها در اختیار بوده و بنا به ضرورت تعدادی از شرکتکنندگان بازداشت، تعدادی از آنها جلب همکاری و عدهای دیگر تحتنظر سربازان گمنام امام زمان (عج) میباشند و از ارتباطات آنها با مراکز موردنظر برای حفظ اشراف اطلاعاتی استفاده میشود. رد اطلاعاتی و عملیاتی تعدادی از عناصر مذکور در اغتشاشات اخیر و پیش از آن نیز مشاهده و حسب مورد اقدام مقتضی به عمل آمده است.
انتشار اولین عکس از مرحومه امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح» صورت گرفت که از آموزشدیدگان همین دورهها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهتدار پرداخت. همچنین است اقدامات «الف.م» که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مرحومه، کارگردانی برخی صحنهها و انعکاس اخبار و تصاویر جهتدار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعات شکل گرفته در آن شهر به ایفای ماموریت پرداخت. این فرد نیز آموزشدیده دورههای رژیم مافیایی آمریکا در کشورهای خارجی است؛ ضمن آن که هر دو نفر نقش منابع اولیه خبرسازی برای رسانههای بیگانه را ایفا کردهاند.
غالبا ماموریت اندیشکدهها با گذر از پوشش گفتمانسازی و ارائه توصیهنامه، با یک یا چند واسطه وارد حوزههای جنگ خیابانی میشوند. نمونه آن بنیاد ملی برای دفاع از دموکراسیها (۵) (FDD) است؛ تشکیلاتی با وابستگی به دولتهای صهیونیستی و ایالات متحده که دارای ارتباط گسترده با افسران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و سرویسهای رژیم غاصب است. این تشکیلات کاملا اطلاعاتی عمل میکند و تمرکز ویژهای بر جمهوری اسلامی تحت عنوان «پروژه ایران» دارد.
انتقال و توزیع پول بیگانگان بین عوامل مزدبگیر داخلی که متولی پروژههای نفوذ هستند به روشهای مختلف و متنوعی صورت میگیرد. تاکنون شیوههای گوناگونی کشف و عوامل متعددی بازداشت شدهاند. به عنوان مثال اخیرا شبکهای شناسایی و بازداشت شد که از «روش تهاتر» با افراد ایرانی متردد به خارج از کشور، همچون دانشجویان و فعالین حوزه ساختوساز مسکن سوءاستفاده میکرد. در این شیوه، عامل اصلی یا کارگزار وی در یکی از کشورهای همسایه، افراد نیازمند ارز خارجی در کشور مقصد را شناسایی کرده، مبلغ مورد نیاز آنها به همراه پورسانت همکاری را تامین نموده و از آنان میخواستند وجه را پس از بازگشت به کشور به حساب تعیین شده (حساب پیاده نظام آمریکا) واریز کنند.
در شیوه دیگر، انباشت یا سود برخی از وجوه سرمایهگذاری شده در بسترهایی همچون کارگاههای خرد، مجموعههای مرتبط با بازاریابی شبکهای داخلی، سوءاستفاده از رمزارزها، بهرهگیری از صرافیهای غیرمجاز و… را به پروژههای آمریکاییها در داخل کشور تزریق مینمودند.
سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در سالهای گذشته از طریق شناسایی اراذل و اوباش متردد به خارج از کشور در مراکز قمار و فساد و فحشا و ارتباطگیری بعدی با آنها در داخل کشور، تلاشهای گستردهای برای تزریق پول و امکانات، مسلح کردن آنها به سلاح گرم و انواع دیگر تجهیزات، ارائه آموزش به طرق مختلف به منظور توانمند کردن آنان برای عملیات خرابکارانه علیه مراکز و تاسیسات مهم، راهاندازی آشوب و تولید خشونت علیه مردم عادی و همچنین نیروهای انتظامی و بسیج به عمل آوردهاند. متاسفانه حضور پرحجم و اقدامات مجرمانه اراذل و اوباش و نو پدیدها در آشوبهای اخیر کاملا مشهود و حکایت از سازماندهی قبلی داشت. اما پیش از آشوب اخیر، حضور اراذل و اوباش در چندین طرح ترور، عملیات ایذایی، خرابکاری، تهدید و ایجاد وحشت، احرازشده بود که در جملگی موارد به استخدام صهیونیستها، آمریکاییها یا گروهک منافقین درآمده بودند و تعداد قابلتوجهی از آنها بازداشت و بعضا اعترافات آنها از صداوسیما پخش گردید.
یکی از محورهای اصلی تحرکات زمینهساز سرویسهای اطلاعاتی دشمن برای وقوع آشوب در کشور، تلاش برای تاثیرگذاری بر اقشار شریفی همچون معلمان، کارگران و دانشجویان از طریق ایجاد گروههای جعلی و آلوده و رهبرسازی برای سوءاستفاده این طبقات بوده که هوشیاری، میهندوستی و احساس مسوولیت مثالزدنی این اقشار ارجمند موجب خنثیسازی توطئههای بیگانه شده است.
توئیتر به دستور رژیم آمریکا، میدان نبرد و جنگ رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران را با نادیده گرفتن همه قوانین بینالمللی و دستورالعملهای فنی و حقوقی توئیتر، به سود دشمنان ایران هموار کرد تا پیادهنظام اجارهای و ضدانقلاب خارجنشین به هدایت سرویسهای اطلاعاتی و با ساختن هزاران کاربر جعلی (ربات) و انتشار اخبار هدفمند و دروغ، افکار عمومی را در ایران و جهان فریب دهند. بر اساس پایش توئیتر فقط در بازه زمانی ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ تا ۲۰ مهر ۱۴۰۱ بیش از پنجاه هزار کاربر جدید فارسیزبان با هویتهای جعلی در توئیتر ساخته شده است تا علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کنند. این در حالی است که پیش از آن ماهانه حداکثر در حدود چهار هزار کاربر فارسیزبان در توئیتر ایجاد میشده است. همچنین توئیتر با حداقل ۱۰ برابر کردن ظرفیت انتشار پیام برای هر کاربر در ساعت و لغو بسیاری از محدودیتهای دیگر، نهایت سعی خود در کمک به بزرگنمایی و برجستهسازی اخبار جعلی و تشدید جنگ ترکیبی علیه جامعه فارسی زبان در سراسر جهان را اعمال کرد.
در پردهای دیگر شرکت متا، مالک اینستاگرام و واتساپ نیز مشابه توئیتر، تمام قوانین بینالمللی و قوانین رسمی خود را در مقطع اغتشاشات ایران زیرپا گذاشت و با اقداماتی از قبیل دستکاری عمدی الگوریتمهای هوش مصنوعی باعث شد اخبار جعلی، موارد نفرتافکنی و اقدامات خشونتآمیز با شدت بسیار زیاد برای جامعه ایرانی به صورت هدفمند منتشر شود. اینستاگرام با برانگیختن احساسات جامعه ایرانی خصوصا جوانان و نوجوانان سعی در ایجاد ناامیدی، بالا بردن سطح خشونت و ایجاد شکاف اجتماعی در لایههای مختلف جامعه داشت و با اجرای عملیات تاثیرگذاری سایبری بر افکار عمومی، کاربران ایرانی این فضا را مورد حملات شناختی قرار داد.
یکی از معروفترین شگردهای این جنگشناختی، «اجاره انسان رسانهها» نام دارد. در این روش، دشمن برخی از حسابهای کاربری معروف در اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی آمریکایی مربوط به چهرههای معروف (سلبریتیها) که دارای دنبالکنندگان میلیونی هستند را برای مدتی اجاره میکند و با انتشار اطلاعات جعلی یا جهتدار، از هویت آن چهرهها برای باورپذیری مخاطب سوءاستفاده میکند. بر اساس اطلاعات موثق در اغتشاشات ایران برخی از انسان رسانههای مقیم آلمان و امارات حسابهای کاربری خود را به طور کامل به عوامل شناختهشده سرویس اطلاعاتی آمریکا اجاره دادند!
مدعیان دروغین آزادی با ارائه اینترنتهای خارج از حاکمیت کشورها مثل استارلینک که طبق قوانین بینالمللی باید با نظارت و رضایت کشور میزبان ارائه شود، سعی در گسترش دیکتاتوری اینترنتی آمریکا را دارند. مصداق روشن این تضاد رفتاری علاوه بر موارد فوقالذکر، اقدام دولت آمریکا مبنی بر انسداد و محدودیت خدماترسانی ابزارها و فناوریهای ارتباطی و اینترنتی غیرآمریکایی در آمریکا میباشد.
کارگزاران دولت مافیایی آمریکا در اقدامی مداخلهجویانه به شرکت استارلینک دستور دادند بدون رعایت ضوابط و مقررات بینالمللی و بدون دریافت مجوزهای لازم در ایران، برای دسترسی اغتشاشگران، اینترنت غیرقانونی ارائه دهد. همزمان سرویسهای اطلاعاتی دشمن نیز ظرفیتهای مختلف خود برای قاچاق تجهیزات غیرقانونی این شبکه به داخل کشور را فعال کردند.
در تاریخ ۲۹/۰۶/۱۴۰۱ تیمی از C.I.A با پوشش وزارت خارجه آمریکا، با حضور در مقر گروهک تجزیهطلب موسوم «به حزب دموکرات کردستان ایران» در شهر اربیل کردستان عراق با سرکرده آن گروهک به نام مصطفی هجری دیدار و گفتوگو کرد. تیم سازمان جاسوسی آمریکا ضمن تقدیر از ادغام دو جناح گروهک، از آنها میخواهند که در اغتشاشات رخ داده در برخی شهرهای کردستان ایران، بیش از این ایفای نقش نمایند. در این نشست، طاهر محمودی، کمال کریمی، محمد نظیف قادری و محمد صالح قادری، سرکرده گروهک را همراهی میکردند.
در تاریخ ۱۵/۷/۱۴۰۱ هیات سازمان جاسوسی آمریکا بهصورت پنهان و در هتل دیوان اربیل با سرکرده گروهک پاک به نام حسین یزدان پناه ملاقات و به بررسی آخرین وضعیت گروهک پس از موشکباران مقر آن توسط دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداختند. آنها به وی قول کمکهای بیشتر و امید دادند تا زودتر اوضاع گروهک را ترمیم و به صحنه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگرداند. سپس تیم C.I.A برای دادن روحیه به گروهک درهم پاشیده، به همراه حسین یزدانپناه و همسرش (هام نو) از زخمیهای موشکباران فوقالاشاره در بیمارستانی در اربیل عیادت کردند.
حوادث اخیر کشور نیز بیش از همه، عنایات خداوندی به این آب و خاک را نشان داد؛ «پروژه ویرانسازی ایران» شکست مفتضحانهای خورد. همان پروژهای که قبلا در افغانستان و عراق و سوریه و یمن و لیبی پیاده کردند، اما در ایران قوی شکست سختی خورد. طبیعی است که به انتقامگیری از ملّت سرافراز و مقاوم ایران روی آورند و بدیهی است که بلافاصله، دستپروردگان داعشی و تروریستهای تجزیهطلب را وارد میدان نمایند.
لینک کوتاه :