نظم حقوقی بنیاد «حق»

کورش الماسی *

یکی از بنیادی‌ترین چالش‌های سیاسی این است که تعریف، قائده یا اجماع نظری پیرامون این موضوع که چه افراد یا گروه‌هایی «حق» مدیریت سیاسی کلان را دارند، میان نخبگان و فعالان سیاسی وجود ندارد. به عنوان مثال، حق حکمرانی متعلق به آنهایی است که قدرت برتری دارند؟ یا متعلق به نمایندگان مردم است؟ پاسخ به این پرسش می‌تواند راهگشای بسیاری از چالش‌های اجتماعی و ملی در عرصه‌های گوناگون باشد. تبیین مفاهیم «نظم حقوق» و «حق» تلاشی است برای بستر‌سازی به منظور حصول پاسخی به پرسش، «مدیریت سیاسی حق کدام گروه‌ها است؟ یا مبانی حق سیاسی چیست؟»

 مفاهیمی چون «حقوق و حق» در زیست‌اجتماعی قابل فهم هستند. در زیست‌طبیعی رفتار موجودات صرف‌نظر از هر قیدی، درست و همانی است که باید انجام دهند. به عنوان مثال، زمانی که دندان‌های ببر در گلوی آهو یا گاو وحشی فرو رفته است، نمی‌گویم ببر «حق ندارد»، آهو را بدرد. به عبارتی، وقتی از «حقوق و حق بحث می‌شود، در واقع رفتار انسان‌ها، عملکرد انواع نهادهای اجتماعی و سیاسی و رفتار دولت‌ها در روابط بین‌الملل مد نظر است.»

حق یکی از بنیادی‌ترین محصولات زیست‌مدنی است. به عبارتی، حق، دستاورد یا نتیجه نظم حقوقی مستقر در یک جامعه است. ارزش حیاتی و کاربردی حق ناشی از این حقیقت اجتناب‌ناپذیر است که حق، مرز میان زیست‌طبیعی و زیست‌مدنی است. در جامعه‌ای که حق مبتنی بر یک نظم حقوقی وجود نداشته باشد، هر رفتار یا عملکردی (آشغال‌گردی، فروش اعضای بدن، کولبری، سوخت‌بری، بی‌اخلاقی سیاسی، بی‌نظمی مالی برخی صاحب‌منصبان و…) درست است. نظم حقوقی در جوامع صرف نظر از اشکال گوناگونی که در دوره‌های متفاوت تاریخی طی کرده است، تبلور خرد و اراده جمعی است.

به کلی‌ترین بیان حق بدین معنی است که یک فرد، گروه، نهاد یا حکومت، مجوز یک رفتار خاص یا در اختیار داشتن برخی اموال و دارایی‌ها یا اتخاذ برخی تصمیم‌ها و… را دارد. نکته کاربردی اینکه حق در چارچوب یک نظم حقوقی مستقر در جامعه معنی و کارکرد دارد.

«من» حق آموزش رایگان، دسترسی به بهداشت و درمان رایگان، اشتغال، آموزش عالی، انتخاب اعتقادات و اندیشه‌های شخصی و… را دارم.

سازمان حکمرانی در جهان خرد و دانش بنیاد معاصر برخلاف قرون پیشین حق حکمرانی را از قانون اساسی به عنوان مبدا و مقصد تمامی فعل و انفعالات اجتماعی و نقشه راه یا برنامه تحقق منافع ملی به دست می‌آورد. حق سیاسی (حکمرانی) منهای رضایت شهروندان نه‌تنها غیرکاربردی و غیر‌قابل درک بلکه ناپایدار، ناکارآمد و بستر انواع تنش‌های اجتماعی خواهد بود.

به تعبیری ساختار حکمرانی ستون فقرات یک کشور است. بنابراین، بقا در جهانی که مبتنی بر رقابت و نبرد بی‌رحمانه برای بقاست، کشورهایی که ستون فقرات بسیار ضعیف دارند، «شانسی برای ماندن و بودن نخواهند داشت». فقر، بی‌عدالتی، ناامنی، تنش، ناامیدی، خشم، افسردگی و… پیامدهای اجتناب‌ناپذیر ستون فقرات غیرملی هستند.

به منظور پیشگیری از انواع چالش‌ها و مخاطرات (مانند حضور فعال رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان، کردستان عراق، کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و آشفتگی در افغانستان، عراق و…) اجتناب‌ناپذیر در آینده، وظیفه اخلاقی و ملی هر صاحب منصب، نخبگان، اندیشمند و سیاست‌ورزی است تا برای اجماع نظر پیرامون پاسخی برای پرسش حکمرانی حق کدام گروه‌ها است؟ یا مبانی حق حکمرانی در جهان خرد و دانش بنیاد کدامند؟ تبادل‌نظر، همفکری، همکاری و ایثار کنند.

در واقع عشق به ایران و همت وطن‌پرستان و نه حمایت یا منابع دولتی، اصلی‌ترین لازمهِ ایجاد یک کارگروه، تشکل یا اندیشکده ملی برای تولید و تدبیر پاسخی به پرسش، مبانی حق سیاسی (حکمرانی) چیست؟ است.

* کارشناس مسائل سیاسی

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 301230
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا