حلقه مفقوده نظام نوآوری در ایران
دکتر مجید جلیلی *
با وجود نزدیک به یک دهه سابقه سیاستگذاری فناورانه و طراحی انواعی از ابزارهای حمایت از توسعه نوآوری، یکی از نقاط ضعف نظام نوآوری کشور، فقدان سازوکارهای مشخص برای اشتراک و همافزایی دانش، مهارت و ایده در سطحبخشی اقتصاد و صنعت است. به عبارت دیگر تاکنون سازوکار مشخص و مستدامی با هدف توسعه فناوری و نوآوری برای اشتراک مساعی فعالان اقتصادی رشته فعالیتهای اقتصادی و صنعتی طراحی و پیادهسازی نشده است. برای این مهم ابزارهای متعددی میتوان به کار گرفت که یکی از آسانترین و ارزانترین آنها ایجاد شبکههای نوآوری است. یک شبکه نوآوری بستری ارتباطی میان بنگاهها و مراکز دانش است که فعالیتهای آنها بر یک فناوری یا مساله خاص متمرکز میشود. در واقع یک شبکه نوآوری حول یک رشته فعالیت مخصوص (نظیر صنعت غذایی) و یا یک فناوری ویژه (نظیر فناوری تولید بیوگاز) شکل میگیرد. این شبکهها میتوانند بر جنبههای مختلف نوآوری نظیر آموزش و مهارتافزایی، اشتراک دانش و تجربه، کندوکاو فناوریهای مرزی و شناخت بازار متمرکز شوند (شبکههای انتقال دانش در صنایع بریتانیا یکی از تجربههای موفق تجارب جهانی شبکههای مذکور است). برای شبکههای نوآوری مزیتهای متعددی میتوان بر شمرد:
– توزیع ریسک: یکی از مهمترین کارکردهای این شبکهها، توزیع ریسک فعالیتهای فناورانه و نوآورانه میان اعضای شبکه است.
– ایجاد ارتباطات و جریانهای اطلاعاتی و دانشی: ارتباطات میان دو طرف عرضه و تقاضا در این شبکهها، امکان رصد و صید فرصتهای نوآورانه را برای بنگاه تسهیل میکند.
– حل مسائل چالشبرانگیز: این شبکهها قادر به حل مشکلات و چالشهایی هستند که یک بنگاه به تنهایی قابلیت حل آنها را ندارد.
– ارزان بودن: شبکههای نوآوری برخلاف سایر پلتفرمهای حمایتی، ارزان و کارا هستند و دولت و بنگاه بار هزینهای قابل توجهی در آن نخواهند داشت.
علاوه بر مزیتهای فوق، آگاهسازی و انتشار فناوری و نوآوری همکارانه نیز از جمله مهمترین مزیتهای شبکه نوآوری است که میتواند برای شرکتهای کوچک و متوسط که اصولا منابع مالی و تیمهای مدیریتی و دپارتمانهای ویژه برای این موضوعات ندارند بسیار مفید باشد. از این رو شبکههای نوآوری به عنوان راهحلی کارا برای غلبه بر شکستهای سیستمی و بازاری SMEها در نظام نوآوری به شمار میآیند. نکته حائزاهمیت دیگر آن است که هرچند در ساختار این شبکهها بنگاههای بخش خصوصی ذینفعان و بازیگران اصلی هستند، اما دولت و نهادهای آن نیز میتوانند در ساختار این شبکهها خصوصا در بخش ارتباط صنعت و دانشگاه حضور پررنگ داشته باشند.
نکات کلیدی:
تشکیل و بهکارگیری شبکههای نوآوری در سطحبخشی صنعت کشور، میتواند نقطه شروع تشکیل زیستبوم نوآوری حول این رشته فعالیتها باشد، اما باید توجه داشت که موفقیت این شبکهها نیازمند رعایت ملاحظاتی به شرح ذیل است.
– اهمیت نگاه بخشی و منطقهای: مناسب است شبکههای نوآوری مختص یک رشته فعالیت خاص و به صورت منطقهای تشکیل شوند. از اینرو لازم است ملاحظات آمایشی در استقرار آنها با توجه به پتانسیل و ظرفیت مناطق مختلف جغرافیایی رعایت شود.
– پرهیز از هزینهتراشی بالا برای راهاندازی: یکی از ریسکهای شبکههای نوآوری هزینهکرد بالای مدیریت و اداره آنها توسط سازماندهنده شبکه است که میتواند در بلندمدت امکان فعالیت آنها را مختل کند.
– نیاز به تیم هدایتی کارا: شبکههای نوآوری بیش از آنکه نیازمند سرمایهگذاری و هزینهکرد اولیه بالا باشند، نیازمند تیم هدایتی بسیار کارا برای هدایت کارگروههای داخل شبکه هستند.
– دشواری هدفگذاری کمی: با توجه به پیچیدگیهای مختص شبکهها و همچنین مجموعه بسیاری از عوامل غیرقابل کنترل، هدفگذاری کمی برای این شبکهها دشوار است و نمیتوان پیشبینی دقیق از نتایج عملکرد آنها برای کوتاهمدت داشت.
– لزوم حمایت بلندمدت و باثبات: با توجه به دیرهنگام بودن نتایج و دشواری اندازهگیری عملکرد شبکههای نوآوری، پشتیبانی و حمایت بلندمدت از آنها در هاله ابهام قرار دارد. از این رو اراده سیاستگذار برای حمایت بلندمدت و باثبات از این شبکهها ضروری است.
– تضادهای احتمالی در خصوص حقوق مالکیت معنوی: با توجه به ماهیت شبکههای نوآوری، انتقال ایدهها و ابتکارات در این شبکهها امری بدیهی است. بنابراین به منظور حمایت از حقوق مالکیت معنوی صاحبان ایده و حضور مستدام آنها، پیادهسازی یک نظام کارآمد مالکیت فکری در این شبکهها با هدف حمایت از اشتراک دانش، ایدهها و امکانات اعضا ضروری است.
– تنوعبخشی خدمات مختص ذینفعان: شبکههای نوآوری باید توانایی ارائه خدمات مورد نیاز ذینفعان مختلف را داشته باشند. از طرف دیگر سطح بهرهمندی ذینفعان از خدمات این شبکهها بسته به ظرفیت جذب، نگرش، اشتیاق و پشتکار هر ذینفع متفاوت خواهد بود.
– اهمیت ایجاد منافع مشترک: بدون تعریف و هدفگذاری منافع مشترک برای ذینفعان، حضور فعال آنها در شبکههای نوآوری ممکن نخواهد بود. از اینرو لازم است در شرح خدمات و اهداف شبکههای نوآوری، برنامههایی با منافع همهگیر برای اعضا تعریف شوند.
– استقلال برنامه و عملکرد: با وجود اهمیت دخالت دولت برای شکلگیری شبکههای نوآوری و لزوم حمایت از ادامه حمایت آنها، این شبکهها باید خودمختاری و استقلال لازم را برای پیگیری اهداف خود بدون تبعیت از سیاستگذاری و هدفگذاریهای دولتی داشته باشند. از این رو حمایتهای مالی از این شبکهها باید غیرمستقیم باشد تا استقلال و خودمختاری آنها زیر سوال نرود.
– ارزیابی شایستگی ذینفعان: بررسی شایستگی فعالان در شبکه نوآوری ضرورت دارد و این شایستگیها باید دو سوی تبادل فناوری و نوآوری (سمت عرضه و تقاضا) را پوشش دهد.
– بهرهگیری از پتانسیل سایر شبکهها: لازم است از پتانسیل سایر شبکهها نظیر شبکههای صادراتی، شبکههای زنجیره ارزش، شبکههای توسعه مهارت و… در افزایش کارایی شبکههای نوآوری بهرهبرداری شود.
– نقش نهادهای میانجی: از آنجا که محور تشکیل شبکههای نوآوری، ارتباطات دوسویه و چندسویه میان بازیگران است، نهادهای میانجی نظیر پارکهای علم و فناوری، میتوانند در هدایت و مدیریت شبکههای نوآوری منطقهای نقش سازندهای داشته باشند.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :