سعید حجاریان:باید اعتراضکنندگان را به رسمیت شناخت
به گزارش جهان صنعت نیوز: سعید حجاریان از تئوریسینهای اصلاحات، در گفتوگو با وبسایت «انصافنیوز» به تحلیل وقایع اخیر پرداخت. برخی از بخشهای این گفتوگو در ادامه میآید:
* من در مجموع منطق مواجهه حاکمیت با معترضان را نمیپذیرم و معتقدم دستگاه تحلیلیشان معیوب است. در عین حال باید به یک نکته مهم اشاره کنم. در اعتراضات آبان ۹۸ دغدغه اصلی زندهماندن بود یعنی حاملان جنبش، جان به لبرسیدهها بودند؛ جان به لب رسیدگی از فقر و یا ترس از سقوط به چاله فقر. واقعا بعضی از آنها چیزی برای از دست دادن نداشتند و حتی، حاکمیت بعد از برخورد سفت و سخت این را فهمید؛ فهمید که چه اشتباه مهیبی کرده است. به همین خاطر دستکم در گفتار و بعضا بهصورت نمایشی شروع کرد به تفکیک جانباختهها و حتی شهیدخواندنشان. اما الان حاکمیت یک اشتباه جدیدتر مرتکب شده است. اینبار اعتراضکنندگان را اساسا بهرسمیت نمیشناسد و مدام نفت روی آتش میریزد. گویا در ذهنشان این است که باید حال یک مشت بچهپولدارِ پررو را بگیریم!
* ساختار قدرت و شبکه حامیانش اهل تحقیر کردن و درشتگویی هستند. الان حرفهای نامربوط به سرعت اکو میشود و با یک هشتگ به مرجع صدورش بازمیگردد. قبلا این کار کنترل شده بود اما اکنون اینگونه نیست.
* دستگاه تبلیغاتی رسمی کشور نابود شده است. به عبارتی به جز معدود برنامههایی که برای رصد و پیشبینی تصمیمات حاکمیتی اهمیت دارد، هیچ چیزی برای دیدن وجود ندارد، زیرا برنامهسازی صداوسیما به شکل مقاطعهکاری انجام میشود. زمانی آیتالله خمینی میگفت؛ اسراییل بهقدری نجس است که اگر به بحر محیط انگشت بزند، بحر محیط نجس میشود. الان صداوسیما همین وضعیت را دارد؛ به هر چه ورود کند، خراب میشود! این البته منحصر به صداوسیما نیست و به تمام دستگاههای تبلیغاتی مربوط است. مثلا موضوع دیوارنگاره میدان ولیعصر تهران را ببینید که انحصار و کمهوشی چه رسواییای به بار آورد و چگونه واکنش زنان را برانگیخت.
* شاید نیت معترضان در ابتدای امر سیاسی نبود، اما بالاخره سیاسی شد. نباید از واقعیت فرار کرد! مساله حجاب در ایران سیاسی است و بیحجابی از جمله روشهای نه گفتن به ساختار سیاسی محسوب میشود. از این گذشته، بازنمایی رسانهای همه چیز را سیاسی میکند. علاوه بر این درگیر شدن وابستگان سیاسی حاکمیت در ماجرای حجاب خودبهخود نوعی تضاد درست میکند که باز هم غلظت سیاسی ماجرا را بیشتر میکند.
* در وقایع اخیر هم دیدیم روایتهایی از مهسا امینی به دست دادند که باگهای جدی در آن وجود داشت، همینطور روایتی که از آتشسوزی زندان اوین ارائه شد. به اینها علت جانباختن برخی دیگر را هم اضافه کنید. یعنی حتی در حقیقتسازی هم بیکفایتی وجود دارد! مگر میشود همه قرص بخورند و بمیرند؟ مگر میشود همه بچه طلاق باشند؟ مگر میشود همه از بلندی سقوط کنند؟
مدتهاست شبکههای خارجی مثلا منوتو برای جوانان جذاب شدهاند چون متنوعتر هستند؛ به عبارتی جوانها به شنیدن تبلیغات «نه» میگویند. شما ببینید این جوانان معترض، منتقد و مخالف سرود «سلام فرمانده» هستند چون به نوعی خودبسندگی رسیدهاند و «رهایی» را دنبال میکنند.
* باید به فکر روزی باشیم که جنبشهایی مانند «جنبش مهسا» و «اعتراضات آبان» با اعتصاب همزمان شود. آن وقت باید از چین نیروی نظامی وارد کنند! نیرویی که حقیقتا لطمه بزرگی به جوانان میزند.
* باید فشار آورد تا نیروی لباس شخصی در خیابان حضور نداشته باشد؛ خطرناکترین نیرو، نیروی بیشناسنامه است زیرا هر خفتگیر و زورگیر و مجرمی میتواند تحت عنوان نیروی لباس شخصی به اموال مردم صدمه بزند و یا به جان آنها صدمه وارد کند. اساسا حل نشدن مساله لباس شخصیها ناظر به بحث مسوولیتناپذیریشان است و گویا هنوز ارادهای برای مسوولیتپذیری آن وجود ندارد!
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :