عقل اصیل؛ حلقه مفقوده در حکمرانی کشور!
فرهاد خادمی *
شرایطی که در ۴۵ روز گذشته در کشور حادث شده است، تفاوتهای فراوانی با حوادث مشابه در سالهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸ و حتی اعتراضات صنفی سال ۱۴۰۰ دارد.
در این وضعیت فضا به گونهای شده که هر کسی خود را محق میداند و متاسفانه مرزهای اعتراض و اغتشاش نیز خلط شده است و از بد حادثه فضای امنیتی و درگیریهای فیزیکی بر این التهابات نیز افزوده است.
خوشبختانه با بروز این رخدادها، بخش اعظمی از حاکمیت و سیاسیون تا اندازهای به قصورها و کمبودها و نادیده گرفتن خواستهها و مطالبات بحق به خصوص در شرایط نابسامان اقتصادی معترضان وقوف پیدا کرده و به این نقصانها اعتراف کردهاند و در گفتههایشان از بروز ارادهای برای اصلاح برخی از امور در شئونات مختلف سخن میگویند. بسیاری از شخصیتهای معقول سیاسی و تصمیمگیر هم به ضعف و ناکارآمدی حکمرانی اعتراف کردهاند و از تلاشها برای اصلاح این امور خبر میدهند.
بنابراین به نظر میرسد باید این اراده جدی و تلاشگر در کشور رخ بنماید تا بتوانند از رویدادهای کنونی درس بگیرند و دیدههایشان را چراغ راهی برای اصلاح امور و پیشبرد اصلاحات اساسی و زیربنایی قرار دهند. در این حال این هنر را داشته باشند تا از تهدیدات فرصت بسازند.
اگر بخواهیم به طور مجمل بگوییم باید این تغییرات در بخش حکمرانی به سرعت و قاطعیت به اجرا درآید. هیچ اشکالی هم ندارد که یک مقام رسمی مانند شخص رییسجمهور به طور علنی و شفاف با مردم سخن بگوید و از اقدام و تلاش برای اصلاح برخی از نقایص در حکمرانی به ویژه در مدیریت اقتصادی کشور سخن بگوید و از طرف دیگر با شفافسازی امور، توان دشمنشناسی مردم و بالا بردن قدرت بازدارندگی جامعه را تقویت کنند.
متاسفانه این روزها فضای کشور به گونهای مخدوش شده است که حتی حرف حساب عدهای از معترضان معقول و مخالف خشونت هم شنیده نمیشود. لذا میطلبد همه توجه کنند که راه صحیح همزیستی مسالمتآمیز اجتماعی در این است که هر کس حرفی دارد با فصاحت و بلاغت به دور از هرگونه خشونت و توسل به اقدامات خشن بیان کند. متاسفانه یکی از مهمترین حلقههای مفقوده در بخش حکمرانی و زیست اجتماعی متمدنانه این است که گوشهای شنوا وجود داشته باشد و ضروریترین مورد برای خنثی کردن توطئههای دشمنان همین شنیدن و گوش دادن است.
چهبسا در سخنان معترضان و منتقدان حاکمیت هم؛ حرفها و خواستههای بحقی وجود داشته باشد. اگر آنچه ابنسینا به عنوان عقل اصیل میشناخت همراه با سعهصدر؛ صبوری و شفافسازی در بین مسوولان و تصمیمسازان به وجود آید و در عمل واقعبین و حقیقتنگر باشند آنوقت میتوان امیدوار بود که جامعه در مسیر حق و پیشرفت قرار گرفته است.
تصمیمگیرندگان امور در قوای سهگانه باید بر پذیرش این عقل اصیل اهتمام بورزند و در سایه تلاش خود باید تنوع فکری جامعه و سلایق مختلف اجتماعی را بپذیرند و حرفهای حق همه کس را بشنوند. در این صورت است که در تعاملات همگانی و چندجانبه خشونت از اعتراضها دور میشود؛ آرا و اندیشهها به صورت منطقی بیان و شنیده و دیده میشود؛ اصلاح کاستیها و قصور از مسیر منطقی و بدون حاشیه انجامپذیر خواهد بود.
وجود درک صحیح مبتنی بر واقعبینی شرایط اجتماعی و تغییرات بیننسلی و رخدادهای شگرفی که در آموزههای اجتماعی برای جوانان و نوجوانان ما پیش آمده، دومین عامل مهم و لازم است که براساس آن باید حقایق و واقعیات موجود در گروههای مختلف قومی و فرهنگی در کشور پهناورمان را پذیرفت و بدانها رسمیت بخشید. در غیر این صورت وجود نقصان در این دیدگاه و عدم درک درست از این معیارهای چندگانه که در جامعه ایرانی نهادینه شده است باعث دور افتادن مسوولان از حقایق میشود و در این فضای غیرعلمی و غیرحقیقی است که نقصهای بزرگ ایجاد شده و حاشیهها بر متن پیروز خواهند شد.
* روزنامهنگار
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :