طنین صدای پای راستافراطی در اروپا
به گزارش جهان صنعت نیوز: این نهاد با درهمآمیختگی عناصر مهمی از ملیگرایی و نهادهای فراملی، آنچنان فرآیند وحدت اقتصادی و امنیتی را در قاره سبز ایجاد کرده که پس از جنگ جهانی دوم، ماندگارسازی صلح را به عنوان برجستهترین دستاورد خود به رخ میکشد. به عقیده کارشناسان نهاد اروپای واحد نهتنها خطر جنگ را از سر این قاره دور کرده، بلکه همگرایی اقتصادی، محور دیگری از موفقیت آن محسوب میشود که در یک بازه زمانی قادر به ایجاد نوعی همگرایی سیاسی نیز شده است. به همین دلیل اگر ساختار کنونی اروپا را یک ساختار ژئوپلیتیکی در نظر بگیریم، نظم ایجادشده توسط آن نهتنها اقتصاد سیاسی جهان را تحتالشعاع قرار میدهد، بلکه قادر است در سیر تحولات کنونی نظام بینالملل که مرزهای ملی را درنوردیده، یک پارادایم جایگزین و نمونه برای سایر مناطق جهان محسوب شود.
با تمامی این احوال این الگوی موفق همگرایی از همان ابتدا دو چالش مشخص را تجربه کرده است. نخست بحث قانون اساسی اروپا و دیگری موضوع سیاست خارجی واحد که مستقیما به منافع ملی کشورهای عضو مربوط بوده و عنصر ناسیونالیسم را همچنان در خود مستتر نگه داشته است. در همین رابطه است که به موازات تقویت و رشد جریانهای راستافراطی در طول سالهای گذشته که اکنون دولت در ایتالیا، مجارستان، هلند و اتریش را در اختیار داشته و در سایر کشورها نظیر فرانسه و آلمان نیز قدرت قابل ملاحظهای کسب کردهاند، در خصوص کلیت اروپای واحد بحث بریگزیت و همچنین جنگ اوکراین از جمله چالشهای بسیار مهم و اساسی برای اتحادیه اروپا محسوب میشود. مواردی که سبب شده هماکنون بسیاری از تحلیلگران زنگ خطر را برای الگوی همگرایی اروپا به صدا درآورند.
- مقولهای به نام راستافراطی در اروپا به صورت سینوسی عمل میکند. یعنی زمانی اوج گرفته و در برهههایی از زمان نیز افول میکند
در واقع در چنین شرایطی گویا به نظر میرسد که اروپا در یک دوراهی میان لیبرالیسم یا بازگشت به ناسیونالیسم قرار گرفته است. سوالی که به عقیده ناظران به چالش کشیده شدن محتوایی اروپا تعبیر شده و آن را موتور محرک برآمدن جریانهای عوامگرا و نه تودهگرا میدانند.
راستافراطی همیشه در اروپا وجود داشته است
در همین رابطه دکتر عبدالرضا فرجیراد، دیپلمات پیشین و استاد ژئوپلیتیک دانشگاه در گفتوگو با «جهانصنعت» در خصوص علت و عوامل تقویت جریانهای راستافراطی در اروپا در طول سالهای اخیر، توضیح میدهد: راستافراطی همواره در اروپا وجود داشته است؛ به ویژه از زمانی که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشی کرده و احزاب چپ نیز به موازات آن ضعیف شدند. در واقع مقولهای به نام راستافراطی در اروپا به صورت سینوسی عمل میکند. یعنی زمانی اوج گرفته و در برهههایی از زمان نیز افول میکند.
این جریان زمانی در اروپا تقویت میشود که وضعیت اقتصادی این قاره دچار چالش میشود. به همین دلیل شاهد هستیم جریانهای راستافراطی در زمانهای که اقتصاد رو به افول میگذارد در کشورهایی نظیر آلمان، فرانسه، سوئد، ایتالیا، هلند، مجارستان و سایر کشورها قدرت میگیرند. اکنون نیز که اروپا به واسطه جنگ اوکراین و بحران انرژی دچار مشکلات اقتصادی و تورم بالای ۲۰ درصد شده، طبیعتا جریانهای راستافراطی در این زمان شعارهای خوبی را مطرح کرده و میتوانند افکار عمومی را به سمت خود بکشانند. در واقع وقتی مساله مهاجرت و بحث نابسامانی اقتصادی با یکدیگر در اروپا توامان میشوند، بهترین فرصت برای راستگرایان جهت تحریک مردم و رایآوری از سوی آنها فراهم میشود. به همین دلیل هم هست که شاهد هستید یک دولت کاملا راستگرا در ایتالیا سرکار آمده است. اما این نکته را باید در نظر داشته باشید که این جریان زمانی که دولت تشکیل نداده است، شعارها، نظرات و دیدگاههایش با زمانی که دولت را به دست میگیرد متفاوت بوده و به میزان زیادی تعدیل میشود. یعنی در زمان انتخابات و رایگیری شعارهایی را مطرح میکنند و وقتی که کابینه را تشکیل داده یا در قدرت شریک میشوند (تشکیل دولت ائتلافی با سایر احزاب) مجبور میشوند با احتیاط عمل کنند.
راستگرایان تمایل چندانی برای کمک به اوکراین ندارند
این استاد ژئوپلیتیک دانشگاه در خصوص اینکه قدرت گرفتن راستافراطی در بحبوحه جنگ اوکراین، چه پیامدها و تبعاتی میتواند برای کلیت جهتگیریهای اتحادیه اروپا در قبال جنگ داشته باشد؟ میافزاید: معمولا راستگرایان کمتر علاقهمند به اعطای کمک به خارج از مرزهای خود هستند. این جریان بیشتر جنبه ملیگرایی داشته و علاقه دارد که ثروت در داخل کشورهای خودشان صرف شود. در واقع آنها با همین شعارها به سرکار آمده و بالطبع چندان تمایلی به کمکهای نظامی و مالی به اوکراین نخواهند داشت. ضمن اینکه باید خاطرنشان کنم با توجه به سیستم راستگرای دولت روسیه، راستگرایان اروپا معمولا راحتتر با سیاستها و تفکرات کرملین و شخص پوتین کنار میآیند.
- راستگرایان با شعارهای ملیگرایانه و نگاه به درون به سرکار آمده و بالطبع چندان تمایلی به کمکهای نظامی و مالی به اوکراین نخواهند داشت
به طور معمول اصول دموکراتیک برای راستها ارزشی کمتر از سوسیال دموکراتها دارد. در همین رابطه است که در آمریکا نیز شاهد هستیم بخشی از جمهوریخواهان اعلام کردهاند در صورت پیروزی در انتخابات کنگره، جلوی بخشی از کمکهای دولت بایدن به اوکراین را خواهند گرفت. همچنین ترامپ نیز اخیرا در سخنرانیهای خود چنین صحبتهایی را مطرح کرده است. بنابراین چنین دیدگاهی یک روال معمول برای راست و سیاست نگاه به درون آنهاست.
راستها ناچار به تمکین از قوانین اتحادیه اروپا هستند
سفیر اسبق ایران در نروژ و مجارستان همچنین در پاسخ به این سوال که قدرت گرفتن راستافراطی در اروپا چه تاثیری میتواند در روابط اتحادیه اروپا با ایران داشته باشد؟ توضیح میدهد: معتقدم این مساله در حال حاضر تاثیر چندانی بر روابط میان ایران و اروپا نخواهد داشت. زیرا اولا امروز ایران روابط چندانی از لحاظ اقتصادی و سیاسی با اروپا ندارد. در واقع امروز رابطه تجاری ایران با اروپا که زمانی از اهمیت بالایی برخوردار بود، به ۲ تا ۳ میلیارد دلار در سال رسیده است. یعنی رابطه اقتصادی ایران با کل قاره اروپا برابر شده با رابطه اقتصادی ایران با افغانستان. از سوی دیگر وقتی جریانهای راستافراطی سرکار باشند، مسائلی همچون حقوق بشر و تحریمهایی که اکنون اروپاییها به دنبال اعمال آن علیه ایران هستند، چندان مورد توجه قرار نمیگیرد.
تحریمهای کنونی ایران که امروز اروپاییها به دنبال اعمال کردن آنها هستند، بر دو محور استوار است. یکی محور حقوق بشری که چندان برای راستها به نسبت احزاب چپ، لیبرال و سبزها اهمیت ندارد. دوم اینکه در خصوص مساله اوکراین و ادعای ارسال پهپاد از سوی ایران به روسیه نیز باز هم به نظر نمیرسد که راستها نسبت به این قضیه حساسیت چندانی در مقایسه با لیبرالها و چپها داشته باشند.
- امروز رابطه تجاری ایران با اروپا که زمانی از اهمیت بالایی برخوردار بود، به ۲ تا ۳ میلیارد دلار در سال رسیده است. یعنی رابطه اقتصادی ایران با کل قاره اروپا برابر شده با رابطه اقتصادی ایران با افغانستان
لذا میتوان گفت با قدرت گرفتن بیشتر جریانهای راست، روابط ایران و اروپا تیرهتر نمیشود و شاید در برخی از جهات به نفع ما نیز باشد. البته این نکته را باید مد نظر داشت که جریانهای راستافراطی اگر دولت را نیز به طور کامل در اختیار بگیرند؛ مانند آنچه اخیرا در ایتالیا رخ داده است، در نهایت ملزم به هماهنگی با قوانین و کلیت اتحادیه اروپا بوده و به صورت انفرادی و انحصاری نمیتوانند با کشوری که از سوی اتحادیه مورد تحریم و محدودیت قرار گرفته، همکاری و ارتباط دوجانبه قوی داشته باشند. در واقع میدانیم که امروز ایران در تحریم کامل به سر میبرد و به عنوان مثال ایتالیا نیز ناچار است به قوانین مرتبط با تحریمهای ایران پایبند باشد. بنابراین با ظهور جریانهای راستافراطی در اروپا، روابط میان ایران و اتحادیه اروپا همین مسیر فعلی را طی کرده و نمیتوان انتظار تحول مثبت یا منفی خاصی در خصوص آن داشت. همانطور که خاطرنشان کردم، دولتها و جریانهای راستگرا ملزم به تمکین و همکاری با کلیت اتحادیه اروپا هستند و در طی روزهای آینده که قرار است تحریمهای جدید علیه ایران وضع شود به طور قطع از قانون اتحادیه اروپا تمکین خواهند کرد.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :