هماندیشی برای عبور از بحران
به گزارش جهان صنعت نیوز: «علیاکبر ولایتی» اما به دلیل درگذشت خواهرش حضور نداشت. طبق اخبار منتشرشده، «بررسی مهمترین پروندههای سیاست خارجی کشور در عرصه منطقهای و بینالمللی و هماندیشی در ارتباط با آنها برای تحقق منافع ملی کشور» محور این نشست بوده است.
هرچند از محتوای این نشست بیش از آنکه امیرعبداللهیان منتشر کرده، مورد بیشتری به بیرون درز نکرده است، اما میتوان حدس زد که وضعیت این روزهای دیپلماسی ایران در سطح بینالملل و چالشهای گوناگون پیرامون کشور، باعث شده تا وزیر امور خارجه به فکر هماندیشی با اسلاف خود بیفتد. تا پیش از این چنین نشستی در دوره امیرعبداللهیان تشکیل نشده بود و اگر هم بوده، لااقل در رسانهها بازتاب نیافته است.
دعوت امیرعبداللهیان از چهرههای نخست وزارت امور خارجه در سالهای اخیر از آن جهت اهمیت دارد که برخی از آنها تفکراتی متفاوت از وزیر فعلی دارند؛ مانند جواد ظریف یا علیاکبر صالحی. امیرعبداللهیان یکی از معاونان ظریف در زمان وزارت او بوده؛ معاون عربی-آفریقایی وزیر که پس از چند سال که از وزارت ظریف گذشت، مشاور امور بینالملل رئیس مجلس شد و «حسین جابری انصاری» جایگزین او شد. اختلافات این دو همان زمان در رسانهها بازتاب وسیعی داشت و حتی طیف هواداران سیاستهای امیرعبداللهیان به سختی ظریف را زیر حملات خود بردند.
چالشهای ریز و درشت
اما اکنون وزارت امور خارجه با چالشهای زیادی دستوپنجه نرم میکند؛ از پرونده هستهای و به نتیجه نرسیدن مذاکرات احیای برجام و به تبع آن، مطرح شدن پروندههای جدیدی درباره ایران مانند ارسال پهپاد به روسیه، وضعیت حقوق بشری دولت ایران در برخورد با معترضین، فعالیتهای موشکی و… . طیف مستقر در وزارت امور خارجه تا پیش از هدایت این وزارتخانه، بیشتر روی کاغذ و رسانههایشان راهحلهایی را برای پرونده هستهای ارائه میدادند، اما از زمانی که سکاندار وزارت امور خارجه شدهاند، راهحلهای آن زمانشان روی زمین کاربردی نداشته و با گذشت بیش از یک سال از مذاکره برجامی به شیوه خودشان، نتوانستهاند به نتیجهای دست پیدا کنند. اوضاع اقتصادی هم روزبهروز نسبت به قبل دچار افول میشود؛ آن هم در دولتی که به قول خودش، اقتصاد را به برجام و مذاکرات هستهای گره نزده و قرار بود اقتصاد را بدون توجه به احیای برجام جلو ببرد.
چالشهایی که ایران در این مقطع پیشروی خود دارد، فارغ از چگونگی پیدایش میتواند خطرات بالقوه علیه ایران در جامعه جهانی را بالفعل کند. به عبارت دیگر، مثلا در مورد ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه، امیرعبداللهیان و وزارت تحت تصدیاش بعد از نزدیک به ۴ ماه که ارسال پهپاد به روسیه را رد کردند، نهایتا تایید کردند که چند ماه پیش از آغاز جنگ اوکراین، ایران پهپادهایش را ارسال کرده است. به نتیجه نرسیدن گفتوگوهای احیای برجام، معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار پرونده هستهای ایران باشد؛ خصوصا آنکه موضوعات حقوق بشری تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم مهمی روی نحوه برخورد با ایران در مجامع عمومی از جمله شورای حکام آژانس انرژی اتمی خواهد گذاشت.
شورای حکام نزدیکترین چالش
در شورای حکام، آمریکا و تروئیکای اروپایی با توسل به کاهش نظارت و دسترسیهای آژانس از سوی ایران پس از قطعنامه این شورا در خرداد ماه، حالا قطعنامهای تند و تیزتر را تهیه کردهاند و با ۳۵ عضو شورا به اشتراک گذاشتهاند. هرچند این قطعنامه الزامآور نخواهد بود، ولی به لحاظ افکار عمومی دنیا و همچنین جامعه جهانی، میتواند زمینهساز اقدامات بیشتری علیه ایران در فضای بینالملل باشد. کمااینکه چالش بزرگی که ایران در دهه ۸۰ خورشیدی با آژانس و قدرتهای جهانی داشت نهایتا منجر به رفتن پرونده به شورای امنیت سازمان ملل شد و در پی آن، قطعنامههای تحریمی سنگین و تحریمهای یکجانبه سنگینتر، از همین شورای حکام شروع شد. شاید برخی از مجریان و تصمیمگیران سیاست خارجی تصور کنند که پیش از این هم کشور به همین دست مسائل مبتلا شده است و الان قویتر میتوان با آن برخورد کرد، اما یک نمونه آن که تاثیرپذیری بازار اقتصاد به خصوص بورس و قیمت ارز از تحولات سیاست خارجی و چهره ایران در فضای بینالملل است، میتواند منجر به کورتر شدن گرههای اقتصادی و اجتماعی داخلی شود.
پرونده کجاست؟
از سوی دیگر مجهولالمکان بودن پرونده هستهای در داخل کشور میتواند طرف مقابل را دچار سردرگمی کند که بالاخره طرف حساب آنها چه نهادی خواهد بود. نورنیوز، رسانه نزدیک به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی مرداد ماه سال گذشته در خبری نوشت: «در صورتی که مسیر قبلی و نتایج آن از سوی ایران مطلوب ارزیابی میشد طبعا با توجه به تاکید ایران در زمینه رفع سریع همه تحریمها باید توافقات انجام شده و به سند خروج از بنبست کنونی تبدیل میشد.» بسیاری اینطور تعبیر کردند که این به معنای بازگشت پرونده هستهای به این شوراست؛ مانند آنچه در دوران «محمود احمدینژاد» و دبیری «سعید جلیلی» در جریان بود. البته که مذاکرهکننده ارشد ایران یعنی «علی باقری» دست راست جلیلی در مذاکرات آن زمان و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، اکنون سکاندار مذاکرات کنونی شده است و مواضع همان مواضع آن سالهاست؛ فارغ از اینکه از طرف کدام نهاد به مذاکرات میرود.
مشاوری با ایدههای ناب!
از طرفی نقش مشاوران را هم نباید نادیده گرفت؛ «محمد مرندی» مشاور تیم مذاکرهکننده هستهای که با روی کار آمدن دولت رئیسی، مورد توجه رسانههای غربی قرار گرفته، در مقاطع گوناگون و پس از جنگ اوکران و بحران انرژی در اروپا، این تصور را برای طرف مقابل پدید آورد که ایران منتظر فصل زمستان است تا بتواند بابت نقشاش در بازار انرژی، از اروپا و آمریکا امتیازات بیشتری بگیرد. اما حالا با شروع فصل سرما در این مناطق از جهان، مشخص شده که تصورات و پیشبینیهای انجام شده در این موضوع، بیپایه و اساس بوده و تنها هزینه دستیابی به توافق خوب را بالا برده است.
چنین مشاورههایی و چنین مذاکرهکنندگانی میتواند دلیل پناه بردن وزیر امور خارجه به گعده وزیران پیشین باشد. آنجایی که دیگر او از مشاوران و مدیران وزارتخانهاش ناامید شده و در میان تجربههای سلفهای خود به دنبال راهحلی برای خروج از وضعیت فعلی میگردد. بسیاری بر این عقیدهاند که سیاست خارجی، کسب تجربه یا آزمون و خطا کردن نیست؛ چراکه با یک اشتباه در موضعگیری یا یک سیاست خطا، میتوان یک کشور را دچار التهاب و بحران کرد.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :