کارآمدی مدیریتی، برآیند پویایی رویکردی
کورش الماسی *
یکی از روشهای کاربردی برای حل و فصل انواع چالشهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… درک ریشههای پدیدآورنده انواع چالشها است. در همین راستا، این موجز تلاشی است برای درک این حقیقت که «چرا» شهروندان در برخی جوامع نمیتوانند زیستی همراه با امنیت، آرامش، رفاه، امید و نشاط نسبی داشته باشند؟ از این رو، به منظور حصول درک یکی از اصلیترین ریشههای زیست انسانها در برخی جوامع، تبیینی کلی، مختصر و کاربردی از دو مفهوم حکمرانی و رویکردهای حاکم بر آن ارائه میشود.
به بیانی کلی و کاربردی، وظیفه سازمان حکمرانی، مدیریت «تلاش (ملی و جمعی) آحاد شهروندان» تحت حمایت یک نظام سیاسی به منظور تهیه و تامین انواع نیازهای اولیه و ضروری (منافع جمعی/ ملی) است. مدیریت تلاش انسانها به معنی مدیریت امور اجتماعی و انسانی از طریق چیدمان، کنترل، هدایت برخی منابع انسانی، اجتماعی، مالی و طبیعی به منظور تحقق انواع اهداف اجتماعی و ملی است. به تعبیری «سازمان حکمرانی در جهان معاصر برخلاف قرون پیشین، تبلور خرد و اراده جمعی است». بنابراین، وجود مدنیت بدون سازمان حکمرانی امکانپذیر، قابل درک و تصور نیست. به تعبیری کاملا کاربردی، سازمان حکمرانی و مدنیت دو روی یک سکه هستند.
رویکردها نیز به طور کلی، کاربردیترین بیان نگرشِ جهانبینانه است. بدین معنی که حاملان یک نگرش خاص؛ جهان هستی، انسان و جامعه را به شکل خاص درک و تصور میکنند. نکته کاربردی در مورد نگرش اینکه یک بستر و سرچشمه انواع راهکار، طرحها و راهبردهایی است که نظامهای سیاسی برای مدیریت کلان جامعه، تدبیر و اجرا میکنند. نکته بنیادی و کاملا کاربردی اینکه، مدیریت سیاسی (حکمرانی) تابع «زمان زنده (حال)» است. به عنوان مثال، آیا جهانبینی فضانوردان، جراحان مغز و قلب، سازندههای وسایل الکترونیکی و رباتها، روانشناسان و جامعهشناسان و… با افرادی که با شتر به سفرهای طولانی میرفتند، با شمشیر و نیزه میجنگیدند، در غار یا خانههای گلی زندگی میکردند، شهروندانی که جادوگران، رمالان و شیادان را حکیم میپنداشتند یکی است؟ احتمالا برخی سیاستورزان به دلیل هیجانت شدید و شیفتگی فراوان برای کسب و حفظ قدرت درک نکنند، اما حقیقت اجتنابناپذیر این است که انسان، جامعه و محیطزیست طبیعی، پدیدههایی زنده و در حال حرکت، تغییر و تکامل و درنتیجه، مدیریت آنها در زمانهای گوناگون نیازمند درک، تحلیل و راهکارهای متفاوت و متناسب با شرایط زمان حال است.
نکته مغفولماندهای که منجر به افول و پسرفت برخی نگرشها میشود، عدم یا قطع (بعد از مدتی) ارتباط آنها با زمان حال است؛ زیرا نگرشها و رویکردها تابع و برآیند شرایط عینی در یک زمان خاص است.
بنابراین، منطقا میتوان ادعا کرد که انواع چالشهای اجتماعی همچون آشغالگردی، کولبری، فروش اعضای بدن، سوختبری، سقوط اخلاق سیاسی، تضعیف نهاد خانواده، کودکان کار، ناامیدی، «خشم کنترل نشده اجتماعی» و… که بنیادیترین دلایل خیابانهای ناآرام است، برآیند قطع یا عدم ارتباط برخی رویکردهایی است که با زمان حال و یا پیگیری اهداف غیرجمعی در قالب انواع اهداف و آرمانها (سیاستهای) غیرکاربردی است.
یک اصل اجتنابناپذیر، منطقی و کاربردی که باید مورد توجه جدی صاحبمنصبان و سیاستورزان با هر هدف و منافع (ملی، فردی یا گروهی)، قرار بگیرد، اینکه «وجود ساختار مدیریت کلان اجتنابناپذیر است». اما به گواه شواهد بیشمار تاریخی و تجربی در سراسر جوامع تا به امروز، هیچ نگرشی، به دلایل منطقی و کاربردی، برای مدت طولانی پایدار نبوده است. بنابراین، «ساختار مدیریت کلان به ضرورت باید وجود داشته باشد»، «اما رویکردها به ضرورت متحول و بهروزرسانی میشوند». به گواه شواهد بیشمار تاریخی و کاربردی، رابطهای علت و معلولی میان افول (معلول) حکومتها با عدم یا قطع رابطه (علت) رویکردها با زمان حال وجود داشته است. زیست مدنی بدون سازمان حکمرانی ناممکن و غیرقابل تصور است. اما جهانبینی سیاسی به ضرورت، لاجرم و صرفنظر از اهداف، اراده و نظرات برخی دلبستگان (یک رویکرد خاص) باید متحول و بهروزرسانی شود.
* پژوهشگر فلسفه
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :