فرار سرمایه و نخبگان از ایران
کمالالدین پیرموذن *
در توسعه اقتصادی و اجتماعی ملتها و رهایی از عقبماندگی و وابستگی، مفهوم تشکیل سرمایه توانمند انسانی و مالی جایگاهی بنیادی و بااهمیت دارد. جامعهای که مدعی و آرزومند توسعه و ارتقای سطح کیفیت مردم خودش است، برای توسعه، بازسازی و ترقی سطح زندگی و رفاه و تعالی فرهنگی و سیاسی مردمان و کسب توان روزافزون برای مقابله با فشارهای معیشتی داخلی و یا طمع خارجی، راهی جز این ندارد که به تدارک سرمایه و فراهم آوردن ظرفیتهای سرنوشتساز شغلی برای لشکر عظیم بیکاران جوان خویش بپردازد والا ناگزیر است که سرمایه لازم را از ثروتهای طبیعی و پایانپذیر خود یا از محل وامها، مشارکت توام با وابستگی و استقراض خارجی تامین نماید که با منافع ملک و ملت مراتب سازگاری ندارد.
در سازمان اقتصادی هر جامعه، علاوه بر داشتن قوانین کارآمد با رویکرد تولید کالا و خدمات با سه ویژگی کیفیت بهتر، کمیت بیشتر و هزینه کمتر نسبت به رقبا در رقابت سالم و مفید، در جمع عوامل تولید کالا یا خدمات، یدی یا فکری، کارگر یا کارشناس و مدیر سرمایهای است که ضامن کارآمدی و ثمربخشی سرمایههای دیگر مثل سرمایه مالی و فنی و تکنولوژیک و تعیینکننده سمت و سوی عملی آنهاست.
در کشورهای پیشرفته نیز که نقش دو عامل اخیر در نظر اول بسیار بالاست و کارکرد عوامل سرمایه و تکنولوژی، در تحلیل نهایی به عامل انسانی برمیگردد در جوامع در حال توسعه نقش عامل و سرمایه انسانی، در حیات و بقا و تکامل جامعه بسیار مهمتر و اساسیتر است.
اگر عامل انسانی جامعه، با برخورداری از سیاستهای حمایتی حاکمیت، در راه تولید و ایجاد خلاقیت با عوامل تکنولوژی و سرمایه به نحوی سازمان یافته باشد که به سوی بازدهی بیشتر و بیشتر سیر کند و کمیت و کیفیت آن عامل، چنان باشد که مستمرا توان تولید، ایجاد خلاقیت و نوآوری جامعه را بالاتر ببرد و هزینههای مادی و معنوی یا اقتصادی و اجتماعی و انسانی جامعه را پایینتر بیاورد، میتوان گفت که عامل انسانی جامعه به سرمایه انسانی با بازدهی مثبت بدل شده است. اگربرعکس این عامل به علل متعدد و دافعهها، به لحاظ کمی و کیفی روی به کاهش و انحطاط نهد، یا کمیت آن با فرار از کشور و یا از کیفیت لازم برخوردار نباشد باید بگوییم که سرمایه انسانی روند نزولی و نگرانکننده و انحطاطی را طی کرده و میکند و ملک و ملت مستمرا از سرمایه انسانی با کفایت و به تبع آن از سرمایه فنی و مالی و کارآفرینی محروم میشود و تکنولوژی و سرمایه مالی آن به هدر میرود و سیر انحطاطی و فقر و عقبماندگی و فساد و اختلاس تشدید میشود.
آمار نشان میدهد در جامعه کنونی ایران هم فرار سرمایه انسانی و مالی و هم انحطاط سرمایه انسانی به طرز گسترده و نگرانکنندهای ما را گرفتار کرده و بیتردید کشور با این روند خسرانآور، از آینده مادی و فرهنگی مطلوب به شدت محروم و محرومتر خواهد بود.
واقعیت این است که در حوزه عمل سیاسی- اجتماعی، آگاهانه و ناآگاهانه، جناحهای درگیر و رقبای قدرت معمولا تمام هم و غمشان در میدان عمل، صرف شناخت و مراقبت رقیبان یا مخالفان میشود و از اینکه کل جامعه و کشور و نظام و حاکمیت در کدام مسیر پیش میرود و چه بر سر ملت و نخبگان جامعه میآید، غافلاند و زمانی بیدار میشوند که کار از کار گذشته و همه چیز با عملکرد و دنیازدگی و انحصارگری جریان تندرو و خودحقپندار تنگنظر تازه از راه رسیده و بیراهه رفتن خودشان، فرو ریخته است و ملک و ملت ظرفیتها و فرصتها و توانمندیهای تاریخی و موجود فعلی بسیاری را از دست داده است.
منافع ملک و ملت ایجاب میکند، به جای برخوردهای تنگنظرانه و بیتفاوتیها و دافعهها، همه صاحبمنصبان و علاقهمندان و دلسوزان بقا و ترقی و اقتدار سرزمین ایران و ملت ایران، اذهان خود را متحول کنند و حافظ نخبگان و دانشجویان و عموم سرمایههای ارزشمند مالی و انسانی بوده و تصحیح رفتار و عدالت اجتماعی را در بطن تفکرات و جریانات و اقدامات خویشتن قرار داده و ببینند. در حد امکان، زمینه مهاجرت معکوس این سرمایههای نفیس کشور را فراهم آورند. با این سیاست و اهتمام و رفتار صاحبمنصبان کشور، مردم و شهروندان نیز میتوانند از اطمینان، امید و نخبگان و کارآفرینان از دلخوشی و سرزندگی در ایران برخوردار باشند.
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :