تجربهای که مایه عبرت نشد
نادر کریمیجونی *
تهدیدها برای جلوگیری از تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام سازمان انرژی اتمی موثر نبوده و دیروز سرانجام این قطعنامه که ایران را به همکاری موثر و مفید با بازرسان IAEA فرامیخواند از سوی شورای حکام به تصویب رسید. تا پیش از اینکه تهیهکنندگان متن این قطعنامه، یعنی آلمان، فرانسه، انگلستان و ایالاتمتحده آمریکا، پیشنویس قطعنامه را به دبیرخانه شورای حکام تقدیم و آن را میان اعضای شورا توزیع کنند، «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه، «اسلامی» رئیس سازمان انرژی اتمی و «علی باقریکنی» مذاکرهکننده ارشد ایران در گفتوگوهای احیای توافق هستهای و رفع تحریمهای ایران، علیه پیشنویس تهیهشده موضع گرفتند و اعلام کردند که این قطعنامه سازنده نیست و تصویب آن نمیتواند فایده زیادی داشته باشد. موضعگیری علیه این قطعنامه، البته باز هم ادامه داشت و حتی در روزهای گذشته که پرونده ایران به شورای حکام ارائه و مقدمات صدور قطعنامه علیه کشورمان فراهم شده بود، موضعگیریها و تهدیدهای پنهان و آشکار برای جلوگیری از صدور این قطعنامه ادامه پیدا کرد و از جمله «اولیانوف» نماینده روسیه در آژانس در مورد تبعات و عواقب صدور این قطعنامه هشدار داده بود.
حالا مشخص شده که این تهدیدها و هشدارها یا از سوی اعضای شورای حکام جدی گرفته نشده و یا اینکه شنیده نشده است. ایران تصور میکرد با محدود کردن بازرسیها و بازرسان آژانس، تداوم خاموش نگه داشتن دوربینهای نظارتی و زمان خریدن در گفتوگوهای برجام ممکن است طرف غربی را به تمکین وادار کند و اهداف بلندپروازانه برنامههای هستهای خویش را عملی سازد.
از اولین قطعنامهای که علیه ایران صادر شد و شورای حکام از کشورمان خواست که با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای همکاری بیشتری کند، رفتار مقامات ایرانی در قبال آژانس، آنطور که «رافائل گروسی» مدیرکل این نهاد میگوید، هیچ تغییری نکرده است.
حتی هیاتی که هفته گذشته به وین رفت تا با مقامات آژانس و از جمله مدیرکل آن مذاکره کند، نتوانست چیز زیادی را در دیدگاههای معطوف به ایران تغییر دهد و گروسی بعد از این مذاکرات تصریح کرد که هیات ایرانی حرف تازهای نداشته است. از یک منظر رفتار ایران پس از صدور آن قطعنامه تا حد زیادی تلافیجویانه بوده و فعالیتهای آژانس در ایران با دشواری بیشتری همراه بوده است. از این بابت صدور قطعنامه دوم هم شاید نتواند تهران را به همکاری دلخواه غرب و بیشتر با آژانس وادار کند. البته اینبار موضوع اندکی تفاوت دارد و در این قطعنامه آژانس از مقامات کشورمان میخواهد تا درباره ذرات به شدت غنی شده که در سه سایت اعلام نشده ایران کشف شده، توضیح دهد. این توضیح شامل چرایی وجود ذرات در آن نقطه، چرایی عدم اعلام و گزارش و چرایی غنای ذرات است.
روش حمله به جای دفاع، البته روشی جذاب برای مقامات جمهوری اسلامی ایران است که دولت محمود احمدینژاد همواره با افتخار از آن استفاده میکرد. در همین روزهای اخیر که موضوع صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مطرح شده، حملات لفظی مقامات تهران نیز علیه این شورا و تصمیمهای آن آغاز شده است. تهدیدهایی هم در مورد همکاری تهران و این شورا مطرح شده که معلوم نیست این تهدیدها تا چه حد جدی است و چگونه عملیاتی میشود. در مورد مقابله با ناآرامیهایی که در شهرهای ایران به چشم میخورد تهدیدهای لفظی علیه همسایگان مطرح شده که به گفته فرمانده کل سپاه آنان را هراسان کرده است تا جایی که به گفته سردار سلامی، آنان از جمهوری اسلامی ایران خواستهاند که به کشورشان حمله نکند.
اما تجربه دولت محمود احمدینژاد در جایگزین کردن حمله به جای دفاع، نشان داد که این تاکتیک چندان موثر و کارآمد نیست؛ روزی مقامات ایرانی میخواستند با انجام اقدامات خصمانه در خلیجفارس، نفت را آتش بزنند و قیمتش را به صد دلار برسانند تا غرب معتاد به نفت، نابود شود اما چند سال بعد از این تهدید، نفت به ۱۵۰ دلار برای هر بشکه رسید و غرب نابود نشد. قطع گاز روسیه برای اروپا هم اگرچه برای برخی کشورهای اروپایی دشواریهایی پدید آورده اما سبب نابودی این کشورها و ساختار آنها نشده است تا جایی که کمک نظامی به اوکراین همچنان اعطا میشود و مقابله با روسها، کماکان ادامه دارد.
این شرایط و سوابق تهدیدها، باید برای مقامات و تصمیمگیران جمهوری اسلامی ایران عبرت باشد.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :