xtrim

تهران در برابر انتخاب دو گزینه

جلال خوش‌چهره *

ایران در حال حاضر در مقابل دو گزینه قرار دارد؛ تعامل یا تقابل. تصویب دو قطعنامه ظرف ۷۲ ساعت در شورای حقوق بشر سازمان ملل و شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای  نشان از اجماع، تحریم‌های بیشتر و بار مضاعف بر دوش کشور و خطر فعال شدن سیستم ماشه است. علاوه بر این می‌تواند تشدید فضای ناامن را در سیاست خارجی و هم در سیاست داخلی و بخش اقتصادی در پی داشته باشد.

اجماعی که اکنون به وجود آمده- که البته می‌شد جلوی آن را گرفت-  وضعی برزخی را برای ایران به همراه دارد؛ به ویژه که قطعنامه شورای حکام دارای چند ویژگی است: نخست؛ قید الزامی و اضطراری بودن پاسخ ایران به قطعنامه است که سقف زمانی آن به نظر در دو هفته آینده خواهد بود. اگر تهران به مطالبات آژانس پاسخ ندهد، ممکن است پرونده ایران یا به شورای امنیت ارجاع داده شود یا سسیتم ماشه فعال شود. نکته دوم اینکه قطعنامه، الزام به انجام تعهدات قانونی ایران را درباره ذرات اورانیوم، ارائه اطلاعات و اسناد و پاسخ‌های مورد نیاز آژانس مطالبه کرده است. سوم؛ اجازه دسترسی به اماکن و موارد مورد نیاز آژانس از سوی ایران است. همچنین اجازه نمونه‌برداری از طرف آژانس از جمله خواست‌های  این قطعنامه است. اهمیت موارد بالا در آن است که در چارچوب اضطرار و الزام از ایران خواسته شده است.

opal

انتخاب تهران از دو حال خارج نیست؛  اگر تقابل باشد یعنی قطعنامه را نپذیرد به مفهوم آن خواهد بود که چشم‌انداز تیره‌ای پیش روی  روابط خارجی قرار دارد که پیامد آن  انزوای بیشتر ایران در جامعه جهانی خواهد بود. این وضع  به افزایش تحریم‌ها و ایجاد فضای ناامن برای جایگاه ایران در حوزه روابط خارجی و نیز خطر فعال شدن سیستم ماشه و شاید رفتن به  فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد می‌انجامد. براساس این فصل شورا قدرت زیاد و گسترده‌ای برای ارزیابی تصمیم‌های گرفته شده در وضعیت‌های «تهدید صلح جهانی، تخطی از رویه‌های صلح، یا اعمال خشونت و زور» در سطح جهانی دارد. در چنین شرایطی، کار شورا محدود به توصیه نمی‌شود. شورای امنیت پس از بیان دقیق کیفیت حقوقی یک وضعیت و قبول آن به عنوان تهدیدی برای صلح یا نقض صلح یا عملی تجاوزگرانه ابتدا تصمیمات موقتی اخذ می‌کند (تصمیم‌هایی که جنبه غیرنظامی دارد) تا از پیچیده‌تر شدن اوضاع جلوگیری کند. سپس در صورت نیاز، می‌تواند مجازات‌هایی از قبیل قطع کامل یا جزئی روابط اقتصادی، ارتباطات زمینی، هوایی، دریایی، پستی، تلگرافی، بیسیمی و دیگر وسایل ارتباطی و همچنین قطع روابط دیپلماتیک را در نظر بگیرد و تمام دولت‌های عضو سازمان موظفند آنها را اجرا کنند.

حال اگر بنا براین باشد  که تهران راه تعامل را در پیش گیرد؛  واقعیت این است که ما نسبت به سال گذشته اگر همان زمان توافق می‌کردیم، این حجم از اضافه شدن تحریم‌های متفاوت موضوعی، شخصی و بسیاری دیگر که بر حاکمیت سیاسی تحمیل شده را نداشتیم. چه‌بسا ناآرامی‌های داخلی کنونی  را هم شاهد نبودیم.

اگر تهران همکاری با آژانس را مطابق با قطعنامه اخیر  و رفع مهم‌ترین مانعی که سبب عدم توافق گروه برجامی در وین بوده بپذیرد،  پرسش برجسته آن خواهد بود  که در این صورت آیا وضعیت ایران به لحاظ اقتصادی بهتر می‌شود؟ به نظر نمی‌توان چندان دراین‌‌باره خوش‌بین بود؛ زیرا  تحریم‌های مضاعف و غیرهسته‌ای تحمیل شده به ایران طی ماه‌های اخیر،  سبب می‌شود که این کشور به سود ملموس و راهگشایی  در این باره دست نیابد. کما اینکه  در خوش‌بینانه‌ترین حالت آزادی ۷ میلیارد دلار پول بلوکه‌شده ایران در کره‌جنوبی نیز به دلیل پیش‌‌خورهای گذشته برای اقتصاد کشور چاره‌ساز نخواهد بود.

شاید رویکرد تعاملی یک امتیاز را برای ایران داشته باشد و همین مهم به عنوان فرصتی شود که موقعیت‌های مناسب را در آینده فراهم کند.  تعامل و توافق یک فضایی امنیتی چه در بخش هسته‌ای و چه در بخش اقتصادی به شکل اسمی ایجاد می‌کند ولی در مجموع تصویب دو قطعنامه به شکل نمادین به این مفهوم است که دولت آقای رئیسی و تیم مذاکره‌کنندگان آن نتوانستند طی این یک سال و اندی گذشته در مذاکرات خود اوضاع را به‌گونه‌ای مدیریت کنند که منجر به تصویب قطعنامه‌ها و تحریم‌های مضاعف نشود. اجماع کنونی  اروپا و آمریکا و از دستور کار خارج شدن گفت‌وگوهای  برجامی از سوی آنها و نیز  تمرکزیافتن نگاه‌ها  به  تحولات داخلی ایران‌؛ حتی اگر به شکل نمادین و تبلیغاتی هم باشد، به معنای از دست رفتن فرصت‌هایی است که تهران مغتنم ندانست. به هر حال آنچه اهمیت دارد؛ هوشمندی تهران در انتخاب یکی از دو گزینه‌ای است که هریک می‌تواند نتایج و پیامدهای کوتاه و بلند‌مدت خود را داشته باشد.

* کارشناس سیاسی

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 306251
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *