هزینه و فایده سکوت

به گزارش جهان صنعت نیوز: سخنان رئیسی این پیام را دارد که برخی چهره‌ها نه تنها بابت گفته‌ها، بلکه بابت نگفته‌ها هم مورد مواخذه قرار می‌گیرند. وقتی رئیسی از خواص صحبت کرده، بیشتر اذهان به سمت برخی مقامات سیاسی اسبق و فعلی می‌رود. از «حسن روحانی» رئیس‌جمهوری سابق، «علی لاریجانی» رئیس مجلس سابق، «اکبر ناطق‌نوری» از افراد موثر در انقلاب، «صادق آملی لاریجانی» رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی، «علی‌اکبر ولایتی» مشاور مقام معظم رهبری، «جواد ظریف» وزیر امور خارجه سابق، «محمود احمدی‌نژاد» رئیس‌جمهوری اسبق و… که احتمالا باید «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس فعلی را هم در زمره این افراد دانست.

یا با من، یا بر من

از ابتدای اعتراضات برخی منتظر موضع‌گیری چهره‌هایی مانند افراد ذکرشده بودند؛ البته برخی برای حادثه شاهچراغ و حادثه ایذه پیام تسلیت صادر کردند و در آن هم بر گفت‌وگو و آرامش تاکید کرده‌اند. اما گویا باز هم آنچه رئیسی طلب دارد، نبوده است.

برخی معتقدند: در چنین شرایطی که جامعه امروز با آن روبه‌رو است و با التهابات عمیقی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، باید یا سمت آنها باشند، یا سمت روبه‌روی آنها؛ به عبارتی «یا با من، یا بر من». نمونه این تفکر را می‌توان در سخنان «اسماعیل کوثری» جانشین سابق فرماندهی قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران در تهران مشاهده کرد. او که این روزها به عنوان نماینده مجلس در بهارستان است، چندی پیش گفته بود: «بعضی‌ از خواص در آشوب و فتنه می‌خواهند در وسط باشند و این در حالی است که ما در فتنه حد وسط نداریم. حق و باطل مشخص است، فرد یا در جبهه حق است یا باطل.» این گفته‌ها مشخصا روشن می‌کند که منظور از اینکه اصرار بر موضع‌گیری چهره‌ها می‌شود، برای چه موضوعی است. این گفته‌ها نشانگر آن است که از نظر گوینده، کسانی که روزگاری در این کشور مسوولیت داشته‌اند باید این روزها با موضع‌گیری‌هایشان به کمک بیایند.

موضع‌گیری آنها چه تاثیری دارد؟

این مساله روشن نشده که حالا به عنوان مثال حسن روحانی یا محمود احمدی‌نژاد یا علی لاریجانی، هر کدام اگر موضع‌گیری کنند و در بهترین حالت به معترضان بتازند و از حاکمیت به صورت ششدانگ دفاع کنند، چه تاثیری روی التهابات جامعه خواهد داشت؛ می‌توان گفت تقریبا هیچ! چراکه جنس اعتراضات به ‌گونه‌ای است که گویی از انذار، شماتت و توصیه شخصیت‌هایی مانند روحانی، لاریجانی و… عبور شده است. در این حال کیفیت مداخلات خواص لازم است تعریف شود تا آنگاه از چنین اشخاصی انتظار چاره‌اندیشی و یا حمایت داشت. به هر حال به نظر می‌رسد جنس مطالبه از خواص اصرار بر موضع‌گیری آنان از این حیث اهمیت دارد که نخست، تکلیف این چهره‌ها و زاویه‌ نگاه آنها به اوضاع روشن و مشخص شود. دوم، حمایت چهره‌های سابقه‌داری مانند افراد یادشده، می‌تواند به نیروهای داخل نظام پیام همبستگی و اتحاد بدهد و در نتیجه دلگرمی و اثری روحیه‌بخش داشته باشد.

نگاهی به تجربه‌های گذشته

اما در اینجا نکته‌ای باریک وجود دارد؛ اگر این موضع رئیسی انتظار کمک هم تفسیر نشود، لااقل انتظار موضع همدلانه می‌توان در نظر گرفت. اما طیفی که امروز چنین انتظاری دارند، باید نگاهی به پشت‌سر و روزهای نه‌چندان دور کنند. ببینند آنها در روزگارانی که با این چهره‌ها سر و کار داشتند، چه رفتاری داشتند؟

امروز اگر از روحانی انتظار دارند که وارد میدان شود مانند آن روحانی کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ بیاید و خواستار شدیدترین برخوردها شود، باید ببینند در طول هشت سال ریاست‌جمهوری روحانی با او چه کردند. وقتی علیه او فیلم درست می‌کنند، وقتی او را مجری سیاست‌های دیکته‌شده از سوی سرویس‌های اطلاعاتی غربی می‌خوانند، آیا واقعا انتظار است در چنین وضعیتی او کارآمدی نشان دهد؟ یا آن زمان که به روحانی وعده «استخر فرح» داده می‌شد. قاعدتا نمی‌توان گفت حملاتی که به روحانی می‌شد، مورد حمایت افرادی بوده که امروز انتظار موضع‌گیری از او دارند، اما اعلام برائت یا موضع‌گیری‌ای هم در آن موارد دیده نمی‌شد.

یا نمونه دیگر علی لاریجانی، وقتی او همین سال گذشته صلاحیتش برای انتخابات ریاست‌جمهوری با اتهامات رنگارنگ دیگر تایید نشد، امروز انتظار موضع‌گیری به چه میزان منطقی است؟ البته که این افراد موقعیت و جایگاه خود را مدیون همین نظام و سیستم هستند اما وقتی دست‌هایی در به انفعال کشیدن آنان عمل کردند، حالا بی‌تاثیری یا کم‌تاثیری آنان را نمی‌تواتند به خرده گیرند.

ذهن سیستم درگیر چیست؟

از سوی دیگر به شهادت «مهدی محمدی» مشاور «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس، «ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحث‌های بسیار پرحرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود.» این سخنان او نشان‌دهنده دو طیف فکری درون حاکمیت است؛ دو طیفی که این روزها یکی خواهان برخورد با معترضان است و دیگری خواهان تساهل و تسامح و اصلاحات. قاعدتا طیفی که به فکر برخورد با معترضان است از اصلاحات و تساهل و تسامح استقبال نمی‌کند و مانند چند دهه گذشته، می‌خواهد رفتار کند، اما طیف مقابل که گویا این روزها قالیباف هم درون آن قرار گرفته، خواهان اصلاحات ساختاری در حاکمیت و تغییراتی در حکمرانی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و… است. به نظر می‌رسد تغییرات مد نظر قالیباف و کلا این طیف، نمی‌تواند انتظارات معترضان کف خیابان را چندان برآورده کنند. به خصوص وقتی خشونت در خیابان بیشتر شود، به همان سرعت و نسبت هم اعتقاد به اصلاح میان معترضان پایین می‌آید. با این وجود، طیف حامی برخورد، گویا قالیباف را هم نمی‌تواند تحمل کند.

هزینه و فایده

قاعدتا چهره‌ها و شخصیت‌هایی هم که از آنها انتظار موضع‌گیری می‌رود، باید در طیف هوادار ایجاد اصلاحات ساختاری باشند و به همین دلیل اگر موضعی بگیرند و به مذاق طیف مقابلشان خوش نیاید همان حملات سال‌های گذشته متوجه‌شان خواهد شد. بنابراین شاید یکی از دلایل سکوت آنان همین مساله باشد.

اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسی

شناسه : 306257
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *