xtrim

زمین سوخته برجام

محمدرضا ستاری *

چهارشنبه و پنجشنبه هفته پیش دو اتفاق مهم در عرصه سیاست خارجی ایران به وقوع پیوست. نخست قطعنامه حقوق بشری علیه ایران در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید و یک روز بعد نیز قطعنامه شورای حکام در نشست فصلی آن تصویب شد.

هر چند این قطعنامه‌ها الزام‌آور نیستند، اما نکته مهم این است که چنین اقداماتی نشان‌دهنده تعمیق بن‌بست برجام و از دستور کار خارج شدن آن است. در واقع سیگنالی که چنین قطعنامه‌هایی را ارسال می‌کند به این معناست که فرصت‌ها برای ایران به منظور رسیدن به یک توافق با غرب یکی پس از دیگری در حال از دست رفتن است. دقیقا مشابه این موضوع در زمان دولت‌های نهم و دهم نیز به وقوع پیوسته بود با این تفاوت که هر چند دست آخر نوع کنش دولت وقت سبب صدور قطعنامه‌های شورای امنیت و رفتن ایران به زیر فصل هفتم منشور سازمان ملل شد، اما در آن زمان پیچیدگی و نامعادلاتی که در عرصه داخلی و روابط بین‌الملل برای ایران وجود داشت به مراتب کمتر از امروز بود.

opal

آنچه که امروز از تحلیل تحولات به دست می‌آید این است که اساسا گویا امکانی برای حصول یک توافق وجود ندارد. به همین دلیل سوال مهم این است که ایران در چنین شرایطی از چه راهبردی برای خروج از بن‌بست فعلی استفاده خواهد کرد. آیا راهبرد ایران با توجه به بسته شدن پنجره فرصت‌ها، رویکرد تقابلی است یا اتخاذ یک رویکرد تعاملی؟

اگر ایران با توجه به تغییر مواضع اروپا و آمریکا در قبال برجام بخواهد رویکرد تقابلی را در پیش بگیرد، دورنمای این موضوع فعال شدن مکانیسم ماشه و در نهایت ارجاع پرونده به شورای امنیت‌سازمان ملل و نیز بازگشت تحریم‌های بین‌المللی خواهد بود. آن‌طور که از سخنان مقامات دستگاه دیپلماسی در طول هفته‌ها و ماه‌های اخیر مشخص شده تنها تاکید آنها روی ترک نکردن میز مذاکرات و تمایل تهران برای رسیدن به یک توافق جامع در صورت حسن‌نیت طرف مقابل است. با این حال غیر از این تاکید، هنوز اقدام یا دستور کار مشخصی حداقل در سطح رسانه‌ای و تحلیلی از سوی مقامات برای دست یافتن به این توافق مشاهده نمی‌شود.

همچنین سوال این است که در صورت عدم حسن‌نیت طرف مقابل دستور کار تهران چیست؟ آیا بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت و فعال شدن مکانیسم ماشه که همان مرگ رسمی برجام است، تکرار تاریخ و مسیر گذشته نخواهد بود؟

از سوی دیگر اگر ایران رویکرد تعاملی را دنبال کند، سوال این است که با توجه به شرایط فعلی چنین رویکردی چه امتیازاتی را برای ایران به همراه خواهد داشت؟ واقعیت میدانی این است که به موازات گذشت زمان و تشدید تحریم‌ها علیه ایران، امتیازات مرتبط با رسیدن به یک توافق نیز روزبه‌روز در حال کاهش است. علاوه بر این با تشدید فشارها علیه ایران، اهرم‌های چانه‌زنی نیز در میز مذاکرات محدود بوده و با توجه به همگرایی آمریکا و اروپا برای افزایش فشارها روی تهران، توافق احتمالی آینده منوط به دادن امتیازات بیشتر و گرفتن سودهای کمتر است. در واقع تنگ شدن حلقه فشارهای هسته‌ای و حقوق بشری علیه ایران، قاعدتا به لغو تحریم‌های مورد نظر تهران ختم نمی‌شود و تنها شاید در این رهگذر برخی از امتیازات تاکتیکی مانند آزادسازی بخشی از پول‌های بلوکه‌شده در کره‌جنوبی نصیب ایران شود. بنابراین به نظر می‌رسد با تداوم شرایط کنونی، برجام تبدیل به زمین سوخته‌ای برای ایران شده که دیگر تنها امتیاز قابل ملاحظه احیای آن، کمتر شدن حساسیت‌ها و فشارهای بین‌المللی روی ایران باشد؛ امری که به طور طبیعی مقطعی بوده و تنها می‌تواند زمان برای ایران جهت یک تعامل جدید با غرب به همراه داشته و بازگشت به نقطه سر خط باشد.

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 306261
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *