ترکیب جمعیت و ماهیت اعتراضهای امروز
به گزارش جهان صنعت نیوز: نهادهای حکومتی با اصرار بر این فکربه آسانی راهبردی بر پایه خشونت با معترضان یا به قول خودشان اغتشاشگران را برای نیروهای وفاداربه خود را جا انداخته اند. علاوه بر این حکومت ایران پای فشاری دارد چنین جا بیندازد که اغتشاشگران یک درصد بسیار کوچک ا و نسبت به کل جمعیت جوان ایرانی درصد اندکی اند.
از سوی دیگر برخی تحلیلگران که اعتراض را حق طبیعی و غیر قابل تحدید شهروندان می دانند با صراحت می گویند اگر شرایط گونه ای شود که شهروندان معترض به وضعیت موجود بتوانند بدون ترس بیرون بیایند جمعیت معترضان به میلیونها نفر در سراسر کشور می رسد. این دوگانگی در برداشت از اعتراض ها در چند ماه گذشته به ارایه راه حل های با ماهیت های متناقض همراه شده است. مدیران ارشد نیروهای نظامی در این هفته ها بارها همین میزان اندک معترضان از نظر خودشان را بارها تهدید کرده اند و یکی از فرماندهاه نظامی نیز تایید کرده است ۳۰۰ نفر در این رخدادها جان خود را از دست داده اند.
یکی از مقوله هایی که در رخدادهای درحال جریان واجد اهمیت است این است که جنس وماهیت معترضان از جنس رفتارهای اعتراضی سالهای ۱۳۸۰ ، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ نیست. به همین دلیل برای مدیریت آن نیز باید راه تازه ای انتخاب شود. جنس رخدادهای تازه از جنس جمعیت ایران تبعیت می کند. در نامه ۵ اقتصاددان ایرانی به عریان ترین شکل این مساله تشریح و تحلیل شده است که درادمه می خوانید:
“سرشماری سال ۱۳۵۵ نشان می دهد؛ جمعیت کشور در آن سال، کمی کمتر از ۳۴ میلیون نفر بوده است که تقریباً نیمی از آن بیسواد، نیمی ساکن روستا و تقریباً ۴۵ درصد به لحاظ سنّی، کمتر از ۱۵ سال داشتهاند. تعداد دانشجویان در آن سال تنها در حدود ۱۵۰ هزار نفر بوده که نشان میدهد تقریباً به ازای هر ۲۳۰ نفر یک دانشجو داشتهایم. این در حالی است که براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵، از ۸۰ میلیون جمعیت کل کشور، تقریباً ۶۰ میلیون نفر در شهر زندگی میکردهاند و تعداد دانشجویان حدود چهار میلیون نفر ( به ازای هر ۲۰ نفر یک نفر دانشجو) بوده است. این به معنی آن است که در ازای حدود ۲.۳ برابر شدن جمعیت، تعداد دانشجویان، حدوداً ۳۰ برابر شده است. از نظر ترکیب سنّی جمعیت هم، در مقایسه با سال ۱۳۵۵ که فقط حدود ۱۵ میلیون نفر در فاصلۀ سنی ۱۵ تا ۵۰ سال بهعنوان جمعیت با انرژی و مؤثر کشور بودهاند، در سال ۱۳۹۵، حدود ۴۷ میلیون نفر در این فاصلۀ سنّی قرار داشتهاند. پس جمعیت امروز کشور، بسیار شهریتر، تحصیلکردهتر و در بازۀ سنّی اثربخشی و برخورداری از انرژی اجتماعی بیشتر از گذشته است. به همۀ اینها میتوان دسترسی غیرقابل اجتناب به اطلاعات را بهعنوان یک عنصر کلیدی و تحولآفرین اضافه کرد. امروز بدون تردید با وجود نعمت بیبدیل فضای مجازی، همۀ آحاد مردم به صورت بههنگام از هرگونه اطلاعی که مایل باشند بهرهمند هستند. برخورداری از سطح تحصیلات بالا و گستردگی زیاد در سطح کشور، باعث شده است که سطح آگاهی عموم مردم به طرز شگفتآوری بالا باشد.”
واقعیت های نهفته در آمار و ارقام ونیز تحلیل سطرهای بالا این را به نظام سیاسی یاد آوری می کند : بیشتر جمعیت ایرانی می خواهند روش زندگی خود را با سلیقه خود و نه سلیقه مدیرانی که در دهه ۱۳۶۰ مانده اند انتخاب کنند . آنها دنبال شرایطی در ایران هستند که با انتخاب روش زندگی آنها سازگار باشد. زندگی که در آن بتوانند با درس خواندن ، به دست آوردن تخصص و مهارت ونیز با مقایسه زندگی خود با جوانان کشورهای دیگر و در فضای سالم و بدون رانت وفساد ونابرابری به نقطه امن مادی و روانی برسند. این ویژگی نسل تازه است که به هرحال خود را به کل جامعه تحمیل خواهد کردو میهن کهنسال ایران را به سویی که آنها می خواهند می کشاند. همه باید این داستان را بفهمند.
لینک کوتاه :