واقعیت‌های سرسخت و اشتباه در اندازه قدرتّ

محمد صادق جنان صفت *

نظام جمهوری اسلامی دراین ماه های تازه سپری شده با گرفتاری های تازه روبه روشده است که از نظر کیفیت و از نظر شمار و شدت گرفتاری ها در چهاردهه عمر نظام کم سابقه است.


شاید برخی از وفاداران سرسخت نظام سیاسی بگویند ایران دوره سخت جنگ را پشت سر گذاشته ونیز در سالهای نخست پس از انقلاب با آشوبهای بزرگتری نیز مواجه شده است. این گروه وفاداران به حکومت شاید بگویند چندماه پس از اعلام نتایج شگفت انگیز انتخابات سال ۱۳۸۸ نیز شهروندان اعتراض های گسترده داشتند که به هرحال مهارشد ونیز به مهار رخدادهای ۱۳۹۶ و۱۳۹۸ نیز استناد شود.
نوشته حاضر نمی خواهد ادعا کند اعتراض های درجریان واعتراض های دوماه ونیم تازه پشت سر گذاشته شده آنقدر نیرومند است که نظام جمهوری اسلامی توانایی ایستادگی در برابر آن را دست کم در کوتاه مدت نداشته باشد.
اما واقعیت این است که در شرایط امروز چند عامل نیرومند علیه یکپارچگی نهادهای قدرت ونیز نیروهای سازمانی و نیز وفاداران به نهادهای اصلی قدرت عمل می کنند ونیز مناسبات تازه میان شهروندان و دولت ونیز میان نظام سیاسی و دنیای امروز پدیدار شده که پیش از این کمتر نمود داشته است.
اگر نگوییم همه ایرانیان اما دست کم بخش عمده ای از زنان ایرانی دنبال خواسته هایی اند که نظام سیاسی آنها را ناموس خود می داند و یا می دانستند وهرگز به آسانی این خواسته زنان را برآورده نخواهد کرد.
جوانان ایرانی نیز دنبال این هستند که از روش زندگی تحمیلی نهادهای قدرت شانه خالی کرده و دنبال روش زندگی خود باشند. واگرایی جوانان وزنان ایرانی با نظام در همین مقوله شکاف بزگی پدیدارکرده است که برای جلوگیری از گسترش آن ونیز برای جلوگیری از پیامدهای آن ، نظام جمهوری اسلامی تا امروز از راهی استفاده کرده که همیشه می کرده است. این راه که استفاده از قوه قهریه است تا امروز نتیجه مورد انتظار نظام سیاسی را به دست نیاورده است. مقوله دیگر و بسیار با اهمیت در مناسبات نهادهای قدرت با شهروندان ایرانی که به تضعیف نظام منجر شده ناتوانی دولت در جلوگیری از نرخ فزاینده تورم است.
دولت وعده داده بود تورم را مها رکند اما نتوانسته است. این مقوله به تنهایی فشار فوق العاده ای به قدرت خرید ایرانیان وارد کرده و می کند و آنها را در موقعیت نااطمینانی به توانایی دولت قرارداده است. شهروندان ایرانی به چشم می بینند دولت سیزدهم نه تنها برای حل مساله تحریم از راه شکست تحریم با استفاده از توانایی های داخلی کاری نکرده است بلکه کار بدتر شده و برجام نابود شده است. ایرانیان به چشم می بینند هرکس در یک سال تازه سپری شده توانسته است پس انداز خود را دلاری کند از کسانی که پس انداز خود را به بانک ها داده اند یا به بورس برده اند بهتر عمل کرده اند. رسیدن قیمت هردلار آمریکا به مرز ۳۷ هزار تومان از نظر شهروندان به معنای ناتوانی دولت در مدیریت اقتصادی است.
روی هم انباشت شدن گرفتاری های بزرگ اقتصادی و سیاسی داخلی به ویژه تهی شدن اعتماد اجتماعی به نهاد قدرت درمیان شهروندان راه را برای سخت تر شدن دیدگاه و گفتار و رفتار غرب در باره نظام سیاسی هموار کرده است. در شرایطی که همین یک سال پیش کشورهای اروپایی تمایل داشتند با تهران به توافق برسند دیگر در آن موقعیت نیستند و بسیار به آمریکا نزدیک تر شده اند. رهبران سه غول اروپایی بسیار نامنعطف تر از حتی آمریکا شده اند و ایران در بسترهای گوناگون زیر فشار قرارمی دهند.. تنها واکنش موثر نظام سیاسی در برابر گریز غرب از گفت وگوهای هسته ای افزایش درجه غنی سازی اورانیوم و دورکردن اطلاعات از دسترس نهادهای بین المللی است که خود این عمل نیز به فشارهای تازه منجر شده وخواهد شد. از سوی دیگر شرایط منطقه ای نیز همانند سالهای پیش در کنترل نظام جمهوری اسلامی قرارندارد. رفتارهای ویژه از سوی کشور آذربایجان ، رفتارهای خاص رقبای منطقه ای ایران ونیز ناشناس بودن هدف های طالبان و عراق ونیز وضعیت پیچیده لبنان و سوریه که نیروهای طرفدار ایران در آنها دست برترپیشین را ندارند بر ابهام ها افزوده است.

* عضو شورای سیاست گذاری جهان صنعت نیوز

اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهیادداشت
شناسه : 310466
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا