ظهور جامعه ریسک بازاری در ایرانِ پسا ۱۴۰۰
به گزارش جهان صنعت نیوز: یکی از مهمترین پرسشهای پیشروی جامعهشناسان و اندیشمندان اجتماعی و سیاسی، کشف روند و جهت تحولاتی است که جوامع مختلف روی به سوی آن دارند. نظر به گستره و فراگیری تحولات تکنولوژیک، اقتصادی فرهنگی و سیاسی که عمدتا در ابعاد جهانی، جوامع مختلف را کم یا زیاد درگیر کرده است؛ امروزه کمتر نظام اجتماعی را میتوان یافت که از تغییر و تحول برکنار مانده و وضعیتی ایستا و راکد داشته باشد. علاوه بر جریانهای جهانی قدرتمندی که با درنوردیدن مرزهای سیاسی و جغرافیایی و در قامت الگوها، هنجارها و نقشهای بدیل و رقیب، شکل جوامع را از بیرون تحت تاثیر قرار میدهند؛ نیروهای فعال در داخل جوامع نیز تحتتاثیر روندهای جهانی و یا به صورت مستقل به منظور بهبود جایگاهشان در سپهر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه خود دست به کار شده و استحکامات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر جوامع را به امید تغییر از درون تحت فشار قرار میدهند و بسته به میزان تابآوری و نوع مواجهه نظامات فرهنگی و سیاسی با فشارها، پایههای این استحکامات را سست یا آنها را به کلی منهدم میکنند.
جامعه ایران نیز از این تحولات بر کنار نبوده است و با وجود پارهای محدودیتهای فرهنگی، سیاسی و نیز محدودیتهای تحمیلی ناشی از تحریمهای خارجی جامعه ایران یک «جامعه گشوده» به روی روندهای جهانی فناورانه و فرهنگی است. مراودات رسانهای و مصرفی ایرانیان خصوصا اقشار میانی و بالای ساکن در شهرهای متوسط و بزرگ با دیگر کشورها در طول دوران تحریم با وجود همه محدودیتها ادامه داشته است. همچنین طی سالهای اخیر، سپهرهای کنشگری بدیعی (از انواع کنشگریها در فضای مجازی تا احیای زیست شبانه شهری، سفرهای انبوه آخر هفته و اخیرا کنشگری اعتراضی در خیابان) خلق شده و به کانونهای تازهای برای ارتباطات و تبادلات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان و خلق نیروی سیاسی تبدیل شده است. مجموع این عوامل (در کنار برخی دیگر از پدیدهها که در ادامه به آن خواهیم پرداخت) طی سالهای اخیر زوایایی از چهره جامعه ایران را به کلی تغییر داده است و برای ناظران اجتماعی و جامعهشناسان با گرایشهای فکری و فرهنگی متفاوت و بعضا متضاد تردید چندانی نسبت به صحت این گزاره باقی نگذارده است که «جامعه ایران در معرض تحولات پرسرعت است.» در همین راستا در سالهای اخیر ادبیات نظری و پژوهشی گستردهای نیز از سوی اندیشمندان و دانشپژوهان اجتماعی و سیاسی پیرامون تبیین و «آیندهپژوهی» تحولات اجتماعی و سیاسی ایران تولید شده است. رخدادهایی نظیر دو موج اعتراضات معیشتی فراگیر در دیماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، بر رونق این دسته از مطالعات افزوده و موجب شده است که برخی پژوهشگران با نوعی دستپاچگی ناشی از سردرگمی به فروپاشی اجتماعی جامعه ایران و حتی قرار گرفتن جامعه در آستانه فروپاشی سیاسی حکم دهند.
در میانه این فرازونشیبها و بعضا اغتشاشات نظری و تبیینی، چنین به نظر میرسد که کماکان جامعه علمی کشور از دستیابی به رهیافتی که دستکم اجماعی نسبی (به منزله یک پارادایم مقبول) را میان جامعهشناسان و دیگر محققان علوم اجتماعی و سیاسی پیرامون الگوی تغییرات اجتماعی در جامعه ایران برقرار کند بازمانده و آنچه حاصل شده، عمدتا منجـر بـه دامن زدن به بگومگوهای سیاسی و ژورنالیستی علیه این و آن شده است. البته دستیابی بـه اجماع پارادایمی در علوم اجتماعی برخلاف علوم تجربی و زیستی، دشوار و بلکه ایجاد اجماع پایدار و حداکثری ناممکن است. با این حال با توجه به سردرگمی حاکم بر نهادها و مجموعههای سیاستگذار و تصمیمگیر تعهد علمی اندیشمندان اجتماعی ایجاب میکند که فراتر از جنجالهای روزمره، سیاسی کنکاش نظری برای گشودن افق یک رهیافت تبیینی معتبر پیرامون کشف الگوی حاکم بر تغییرات اجتماعی در ایران دهه پیشرو را با جدیت دنبال کنند.
جامعه ریسک بازاری
ظهور جامعه ریسک در هر کشوری، از یکسو حاصل ظهور اشکال جدیدی از خطرات مرززدایی شده و از سوی دیگر به منزله برآمدن وضعیتی است که در آن، خطر در ابعاد فردی و اجتماعی آن، در کالبد امر عادی و روزمره، نفوذ کرده است. البته همه جوامع به یک اندازه در معرض این دو نیرو نیستند. بیتردید، هرچه جامعهای بیشتر در امر جهانی ادغام شده و در معرض امواج اقتصاد، سیاست و ارتباطات جهانی باشد، از نیروی مخاطرات نوپدید بیشتر متاثر میشود با این حال، اپیدمی جهانی کرونا بار دیگر نشان داد که در سایه وضعیت ریسک جهانی، حتی جامعهای منزوی یا تقریبا منزوی در آسیا، آفریقا یا آمریکای مرکزی نیز نمیتواند کاملا از بیم خطرات ناشناخته در امان باشد. جنبه دیگر جامعه ریسک اما ابدا اختصاص به شکل خاصی از جوامع و مرحلهای خاص از توسعه و نوسازی اقتصادی و اجتماعی ندارد و تقریبا همه جوامعی که سطوح مختلفی از توسل به شیوهها و ابزار مدرن کنترل و مدیریت مخاطرات را تجربه میکنند در بر میگیرد. این جنبه اخیر را میتوان خطرخیز شدن امر عادی و روزمره دانست. انسانی که در بستر احتمال همیشه حاضر خطر زندگی میکند، رفتهرفته میآموزد که خطر را بسیار نزدیک ببیند و در مواجههاش با هر پدیدهای ولو ظاهرا عادی خطری را در کمین بیابد. بال دوم مدرنیته بازتابی، ظهور همین امر عادی خطرخیز است. در سایه خطرخیز شدن امر عادی کاربست عقلانیت ابزاری، عقلانیت هزینه (فایده) به ظهور عقلانیت ریسک میانجامد. همان عقلانیتی که چنانکه گفتیم الگوی «کنش معطوف به آینده» را فراگیر کرده و امنیت، موفقیت رفاه و در یک کلام دستاورد را اولا «موقتی» و زودگذر مینمایاند و ثانیا پیوسته در معرض نابودی میپندارد.
در این میان جامعه ایران هرچند شاید هنوز نسبت به بسیاری از کشورها و حتی برخی از همسایگان خود، در مواجهه با بحرانها و مخاطرات جهانی آسیبپذیری کمتری داشته باشد (برای مثال عدم ادغام بازارهای مالی ایران در بازارهای جهانی موجب شد که اقتصاد ایران از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ متاثر نشود) اما خصوصا طی یک دهه اخیر، فشار جهانی را در شکل خاص و منحصربهفردی از آن در قالب پدیده تحریم گسترده تجربه کرده است. ایرانیان عمدتا بر اثر پدیده تحریم پیوند با مدرنیته متاخر جهانی را بیش از هر چیز، از خلال گسست اقتصادی از امر جهانی بستن سازوکارهای مالیه جهانی برای اقتصاد ایران تجربه کردهاند. به بیان دیگر فرآیندی که جامعه ایران را طی یک دهه اخیر از پیوند با امر جهانی مانع کرده است (تحریمها)؛ خود عامل اصلی درگیر شدن ایران با وضعیت ریسک جهانی و متعاقب آن ریسکیتر شدن جامعه ایران بوده است و البته به غلبه سویه اقتصادی عقلانیت ریسک (آن هم در اشکال ریسکهای مالی و نه صنعتی و تولیدی) در جامعه ایران انجامیده است.
علاوه بر این شیوهها و ابزاری که خصوصا در یک دهه اخیر و پس از مواجهه کشور با تحریمها از جانب نظام حکمرانی ایران در جهت مهار و مدیریت آن به کار گرفته شده است (شیوههایی نظیر دعـوت مـردم بـه سرمایهگذاری در بازار پرریسک سهام، اوراق قرضه، قرعهکشی خودرو و…) به نحوی متناقضنمایی زندگی روزمره ایرانیان را ریسکیتر کرده است. میتوان چنین گفت که اگرچه «تحریم» پیشران اصلی ظهور جامعه ریسک در ایران کنونی نبوده و نوع مواجهه نظام حکمرانی کشور با مسائل و ریسکهای مزمن کشور (از قبیل ریسکهای اقلیمی حیاتی، ریسک موفقیت و…) نقش مهمتری در ظهور وضعیت ریسکآلود داشته است، اما بیتردید تحریمها باعث شده تا ماهیت ریسکها در ایران، از یک سو به شدت «اقتصادی» شود و از سوی دیگر، واکنش طبیعی مردم برای در امان ماندن از تبعات ریسکهای موجود، آمیخته با نوع خاصی از عقلانیت ریسک شود که در اینجا آن ریسک بازاری قلمداد شده است.
علائم و نشانههای جامعه ریسک بازاری
بنابر آنچه گفته شد، هماکنون ریسکهای بازاری منطق حاکم بر کنش بخشهای وسیعی از جامعه ایران است؛ جامعهای که پیش از این نیز در ادوار مختلف حیات خود، با مخاطرات و ریسکهای مزمن زیستمحیطی اقلیمی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی متعددی مواجه بوده است؛ هماکنون با ظهور ریسکهای بازاری صورت تازهای از انواع ریسکهای پیشاپیش تجربه شده را از نو تجربه میکند و نیز ریسکهای جدیدی را در برابر خود یافته است. این وضعیت، جامعه ایران را به ورطهای افکنده است که میتوان آن را جامعه ریسک بازاری نامید. البته باید توجه داشت که نمودهای ظهور جامعه ریسک بازاری را نمیتوان صرفا در زندگی اقتصادی ایرانیان جستوجو کرد و رفتهرفته دیگر حیطههای حیات فردی و اجتماعی نیز تحتالشعاع عملکرد این ریسکها قرار گرفتهاند. همچنین بر اثر عملکرد ریسکهای بازاری، برخی از ریسکهای پیشین مثلا ریسک مهاجرت که عمدتا در میان نخبگان جوان و برای جستوجوی یک آینده تضمینشده، اتخاذ میشد، اهمیت و اولویت پیشین خود را از دست داده و برخی دیگر از انواع ریسکها نظیر مهاجرت ثروت، تبدیل دارایی به ارزهای خارجی یا گرایش به اشکال ناپایدار زناشویی خود را نمایان کرده است.
هراس دائمی از دست دادن اشتغال
یکی از عمومیترین جنبههای نگرانی از آینده پیشرو که بازتاب قدرتمندی در امنیت روانی افراد و گرایش به رفتارهای ریسکپذیر فعلی دارد، نگرانی از دست دادن شغل است. این نگرانی خصوصا در جوامعی نظیر ایران که از یک سو با بحران مزمن بیکاری دست به گریبان هستند و از سوی دیگر، اقتصادی ناپایدار و پرنوسان دارند، بسیار زیاد است. گسترش مشاغل ناپایدار خویشفرما و احساس نااطمینانی شغلی، یکی از جدیترین نشانگرهای ظهور جامعه ریسک در ایران کنونی است. موسسه گالوپ گزارش کرده است که ۵۷ درصد نیروی کار ایران در نگرانی کار میکنند. همچنین بر اساس گزارشهای اخیر داخلی از مجموع ۲۴ میلیون شاغل در ایران تنها حدود ۱۷ درصد از وضعیت اشتغال خود راضی هستند و بیش از ۸۰ درصد از جمعیت شاغل کشور از کار خود رضایتمندی قلبی ندارند. مرکز پژوهشهای مجلس نیز برآورد کرده که در زمستان ۱۳۹۸ حدود ۶۰ درصد از آمار اشتغال کشور به مشاغل غیررسمی و ناپایدار اختصاص داشته است. این بلوک جمعیتی حدودا سیزده میلیون نفری که دائما در معرض از دست دادن شغل خود قرار دارند، یک بلوک بالقوه ناراضی هستند که زندگی روزمرهشان آمیخته با ریسک دائمی فقر و بیکاری میگذرد و در پذیرش مشاغل گوناگون رفتار ریسکپذیرانهتری دارند.
هراس فزاینده از بیماری و هزینههای هنگفت درمان
یکی از جنبههای حائزاهمیت در جوامع آمیخته با ریسک بالا، موضوع بیمه و اشتیاق فراگیر همگانی نسبت به آن بر اثر ترس و نگرانی از تبعات مواجهه با رخدادهای آسیبزای پیشبینی نشده و غیرمنتظره است. این هراس خصوصا از بیمار شدن و مواجهه با هزینههای فزاینده درمانی، بسیار زیاد است. چه آنکه از مهمترین ویژگیهای جوامع ریسک، رشد بیماریهایی است که بـه دلیل گسترش سبک زندگی مدرن و بعضا در ابعادی جهانی و خارج از کنترل (نظیر اپیدمی کرونا) فراگیر میشود.
براساس مطالعات وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی در سال ۱۳۹۹، ۱۶ درصد جمعیت کشور (نزدیک به سیزده و نیم میلیون نفر) فاقد هرگونه بیمه درمانی بودهاند و این در حالی است کـه بنابر آمارهای همین وزارتخانه تنها در همان سال ۴/۲ میلیون نفر از ایرانیان به واسطه هزینههای بالای درمانی زیر خط فقر قرار گرفتهاند. خانوادههایی که به ناگاه، به دلیل بیمار شدن یکی از اعضا و عدم پوشش بیمهای لازم ناچار میشوند ۲۵ تا ۴۰ درصد سبد هزینه متعارف خانوار را به درمان فرد بیمار اختصاص دهند. این واقعیت که بخشی از جمعیت کشور همواره در معرض آن قرار دارد که بر اثر حوادث پیشبینی نشده و غیرمترقبه، یکشبه در مراتب اجتماعی و اقتصادی سقوط کند؛ از دیگر نشانگرهای ظهور جامعه ریسک در ایران است.
گرایش گسترده به سرمایهگذاریهای پرریسک
یکی از برجستهترین مظاهر و نشانگرهای ظهور جامعه ریسک بازاری در ایران گرایش شکلگرفته در میان ایرانیان بـه انواع پرریسک سرمایهگذاری به منظور صیانت از ارزش کاهنده داراییهایشان است. استقبال گسترده از تعاونیها و موسسات مالی و اعتباری غیرقانونی یا شبه قانونی که با وعده سودهای هنگفت داراییهای انبوهی را طی سالهای نخست نیمه اول دهه ۹۰ از مردم جذب کردند و سپس در سال ۱۳۹۶ بحران ورشکستگیهای پی در پی و سرانجام اعتراضات سراسری دی ۱۳۹۶ را رقم زدند؛ نمونهای از الگوی نوپدید سرمایهگذاری پرریسک در ایران است. همچنین از ابتدای سال ۱۳۹۹ و همزمان با آزادسازی سهام عدالت در بازار سرمایه و رشد شاخص سهام در این بازار هجوم انبوه مردم به بورس اوراق بهادار، نمونهای دیگر از رفتار پرریسک در سرمایهگذاری است که در اقدامی جالب توجه با تشویق مسوولان دولتی و حاکمیتی نیز همراه شد و هرچند در فروردین ۱۳۹۹ شاخص بازار بورس تهران را به رکورد بیسابقه دو میلیون و ۱۰۰ هزار واحد رساند؛ اما با سقوط تاریخی شاخص در مرداد همان سال و تداوم این روند کاهشی در ماههای پس از آن، بسیاری از افرادی را که به قصد حفظ ارزش داراییهایشان و بعضا با فروش داراییهای مصرفی، به بازار سهام آمده بودند را متحمل زیانهای هنگفتی ساخت. استقبال گسترده مردم از بازار سرمایه که به طور طبیعی بازاری برای سرمایهگذاران حرفهای است و اخیرا گرایش به سرمایهگذاری در بازار، رمزارزها) رفتاری کاملا نوپدید متناسب با ریسکهای نوظهور در اقتصاد تحریمی ایران است که به همراه خود پیامدهایی بلندمدت را از قبیل کاهش برد چشمانداز سود و زیان گرایش به سود کوتاهمدت؛ کاهش آستانه ناکامی (فرد با کوچکترین ناکامی احساس شکست میکند و با کمترین کامیابی خود را موفق و پیروزمند میداند) و غلبه رفتار سوداگرانه در مناسبات فردی و اجتماعی را به همراه دارد.
نااطمینانی نسبت به صیانت دولت از مردم در برابر ریسکهای حیاتی
یکی دیگر از نشانگرهای ظهور جامعه ریسک در ایران کنونی رشد بیاعتمادی عمومی نسبت به دولت و کاهش اطمینان نسبت به صلاحیت و قابلیت دولت در حمایت از حقوق عمومی خصوصا در مواجهه با مخاطرات حیاتی (نظیر بحران آب، بحران آلودگی هوا و اقلیم یـا بحـران کرونا) است. ایجاد احساس رهاشدگی و بیپناهی در بخشهای مختلف جامعه، نتیجـه این روند نااطمینانی فزاینده است که شکلگیری آن عمدتا بر اثر مشاهده ناکامیهای پیدرپی دولت در کنترل مخاطراتی بوده که از تصمیمات خود دولت (تصمیمات حاکمیتی) ناشی شده است (نظیر احداث سد گتوند و تبعات زیستمحیطی انتقال آب خوزستان به دیگر مناطق بر کیفیت زندگی در این استان). بر اثر این قبیل اقدامات این تصور در بخشهایی از جامعه شکل گرفته است که گویی دولت منافع ذینفعان خصوصی را به منافع عامه مردم ترجیح میدهد.
همزمان با گسترش و پراکندگی امکانات رفاهی در جامعه راههایی برای سوءاستفاده یا استفاده بیضابطه از امکانات توسط سودجویان گشوده شده است که زمینه تعمیق نابرابری ساختاری در جامعه و تشدید وضعیت ریسک، خصوصا برای اقشار متوسط و ضعیف جامعه را فراهم کرده است (به عنوان نمونه میتوان به استفاده از برق صنعتی برای استخراج بیتکوین و نقش آن در ناپایداری و قطع شبکه برق سراسری کشور در تابستان ۱۴۰۰ اشاره کرد). ناکارآمدی دولت در ممانعت از این بهرهجوییهای غیرقانونی از امکانات عمومی نهتنها به تعمیق شکاف دولت- ملت در ایران منجر شده بلکه رابطه دولت با ملت را هر چه بیشتر به رابطهای ریسکآلود تبدیل کرده است. از یکسو چون منابع و امکانات کفاف تقاضاها را نمیدهد، اغلـب تصمیمات حمایتی و رفاهی دولت مستلزم اتخاذ نوعی اولویتگذاری است؛ و از سوی دیگر، به دلیل ناتوانی نسبی دولت در اولویتگذاریهای کارآمد (بر اساس آمایش سرزمینی هوشمند) همین اقدامات تجهیزی و رفاهی نیز عمدتا تشدید نارضایتی و اعتراض نسبت به بیرون ماندن بخشی از جمعیت هدف از فرآیندهای جبرانی را در پی دارد.
در مجموع شرایط حال حاضر ایران (خصوصا در دهه اخیر و وضعیت پساتحریم) تماما با خصوصیات جامعه ریسک بازاری منطبق نیست، اما در میان انبوه پدیدارهای ناهمساز متناقض و واگرایانهای که ناظران سیاستگذاران و جامعهشناسان را سردرگم کرده است، به نظر میرسد که این الگو قابلیت بالایی در نظم دادن به آگاهی ما از وضعیت جاری و امکانهای پیشروی جامعه ایران را داراست. مخاطره ظهور جامعه ریسک بازاری با ابعاد و زوایایی که برای آن برشمردیم؛ جدیترین مخاطره اجتماعی و سیاسی پیشروی جامعه ایران است و با توجه به شواهد و روندهای جاری تصویری شفاف در میان صورتبندیهای نظری مختلف از آینده میانمدت جامعه ایران به دست میدهد. در عین حال چشمانداز ظهور جامعه ریسک، یک نقطه معین (یعنی فقدان چشمانداز ثبات و تعادل در اقتصاد کلان) را به منزله کانون خلق وضعیت آنومیک (بیهنجار) فعلی نشانه میگیرد و مسیری را در جهت بهبود و تغییر وضعیت جاری و مخاطرات پیشروی جامعه ایران برای عبور از گردنه حساس کنونی به دست میدهد که بسیاری از صورتبندیهای نظری پیرامون آیندهشناسی جامعه ایران با دیدگاهی سلبی، فاقد آن هستند. البته این نهایتا سیاستگذاران خواهند بود که با رفتار خود نشان خواهند داد کـه تـا چه اندازه، هشدارها درباره وقوع چنین آیندهای را جدی میگیرند.
(برگرفته از مقاله امیر راقب، پژوهشگر علوم سیاسی)
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :