نقش آفرینی بیهوده
نادر کریمی جونی * با این که این هفته نشست های صحن علنی مجلس شورای اسلامی تعطیل است ولی کارکرد نمایندگان در صحنه سیاسی کشور ادامه دارد. گاهی میتوان نمایندگان را کاسه داغ تر از آش توصیف کرد. مثلا در حالی که مقامات ارشدتر در حوزه سیاست خارجی وجود و حضور دارند، برخی نمایندگان خود را محق دانسته و خواسته اند برای دیپلماسی کشور تعیین تکلیف کنند.
نادر کریمی جونی *
با این که این هفته نشست های صحن علنی مجلس شورای اسلامی تعطیل است ولی کارکرد نمایندگان در صحنه سیاسی کشور ادامه دارد. گاهی میتوان نمایندگان را کاسه داغ تر از آش توصیف کرد. مثلا در حالی که مقامات ارشدتر در حوزه سیاست خارجی وجود و حضور دارند، برخی نمایندگان خود را محق دانسته و خواسته اند برای دیپلماسی کشور تعیین تکلیف کنند. این نمایندگان در همین دوره کاری مجلس شورای اسلامی و در زمان دولت حسن روحانی، برای فعالیت های هسته ای کشور هم تعیین تکلیف کرده بودند. در آن تجربه روشن شد که برخی مفاد مصوبات مجلس چندان قابلیت اجرا ندارد و یا دست کم اجرای آن به صلاح مملکت نیست. با این حال اکنون نمایندگان پارلمان ایران، کشورهای انگلستان، آلمان و فرانسه را به کاهش روابط تهدید میکنند. این در حالی که نمایندگان تا پایان سال دو دستور کار بودجه سالانه و برنامه پنج ساله را در پیش دارند و معلوم نیست این طرح کاهش روابط در برنامه کاری مجلس چگونه جای می گیرد؟
اما وقتی کشورهای یاد شده تهدید به کاهش روابط می شوند، آیا این تهدید، منافع اقتصادی اروپاییها در ایران را هدف گرفته؟ طی ماه های گذسته و به ویژه وقتی ادعا می شد که به خاطر تحریم روسیه، اروپایی ها نیازمند منابع نفت و گاز ایران می شوند، همکاری اقتصادی ایران با کشورهای انگلستان، آلمان و فرانسه چقدر و در چه موضوع هایی رشد داشته است؟ بر این پایه حتماً این تهدید منافع اقتصادی اروپایی ها در ایران را در بر نمی گیرد، چراکه در سالهای گذشته سه کشور اروپایی و در مقیاس بزرگتر اتحادیه اروپا، میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، همکاری و تجارت با آمریکا را انتخاب کردند و تمام اعتراضات مکرر در تهران، برای عادی ساختن روابط تجاری و اقتصادی ایران و اروپا پاسخی درخور نگرفته است.
در واقع اروپاییها و ازجمله سه کشور انگلستان، آلمان و فرانسه اهمیت چندانی نمیدهد به اینکه همکاری اقتصادی تهران با کشورهایشان برقرار یا مدیریت شود و اوج بگیرد. از این بابت کاهش سطح روابط ایران با این کشورها دستکم از بُعد اقتصادی و تجاری برای اروپاییها اهمیت ندارد. آیا تهدید نمایندگان مجلس برای کاهش سطح روابط با کشورهای یاد شده به منافع سیاسی این کشورها لطمه میزند؟ آیا همکاری این کشورها و ایران به لحاظ سیاسی برای لندن، برلین و پاریس اهمیت دارد؟ اندک شانس ادعایی درمورد میانجیگری ایران در موضوع جنگ اوکراین نیز از دست رفته و ادعاهایی که پیش ار این از زبان امیر عبداللهیان شنیده شده، اکنون محل اعتبار نیست. هرچند همان موقع که بیان می شد هم بسیاری از ناظران ادعای وزیر امور خارجه ایران برای میانجی گری ایران در جنگ روسیه و اوکراین را چندان با اهمیت ارزیابی نمی کردند. به همین دلیل، تنها موضوعی که شاید مساعی ایران در آن به کار آید اکنون فضایی برای نقشآفرینی ندارد و به این ترتیب ایران هیچ منفعت مستقیم و غیرمستقیم سیاسی برای اروپا ندارد.
البته کاهش روابط با اروپا که احتمالا به معنای تقلیل سطح روابط از سفیر به کاردار یا معاون سفیر است؛ همانطور که از سوی عدهای از مردم استقبال میشود، از سوی عدهای دیگر مردود شمرده میشود. حتماً عدهای از مردم که طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران هستند، همان گونه که روی دیوار سفارت انگلستان به شعارنویسی پرداختند، مخالف روابط ایران با کشورهای اروپایی هستند و آنان را شیطان و خبیث میشمارند. در مقابل عدهای از شهروندان ایرانی هستند که برای رنگآمیزی و پاککردن دیوار سفارت انگلستان در تهران تلاش کردند و بدین تریب در مقابل دسته اول ایستادند.
بنابراین نمایندگان مجلس شورای اسلامی با کاهش سطح روابط با کشورهای اروپایی نمیتوانند به خواست و تمایل همه ملت ایران عمل کنند؛ چراکه بخشی از شهروندان ایرانی مخالف این اقدام هستند. در این صورت پرسش مهم آن است که چه چیزی نمایندگان را ترغیب کرده تا برای سیاست خارجی کشور تصمیم بگیرند؟ در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران، اگرچه نهادهایی مانند شورای عالی امنیت ملی حق راهبردنویسی و تعیین خط مشی برای سیاست خارجی کشور را دارد، اما این حق برای پارلمان در نظر گرفته نشده است.
البته پارلمانها از طریق قانوننویسی و تصویب آن همواره میتوانند برای سیاست کشور چه در بُعد داخلی یا خارجی تصمیم بگیرند و سایرین را به رعایت و اجرای این تصمیم وادار و هدایت کنند؛ اما روشن است که نهادهای بالادستی نظام که سیاستهای کلی کشور را تعیین و تنظیم میکند سقف اختیارات و نقشآفرینی مجلس شورای اسلامی را مدنظر دارد و اجازه خروج از آن را نمیدهد. در واقع نمایندگان مجلس شورای اسلامی که تهدید به کاهش سطح روابط فیمابین ایران و کشورهای نظیر آلمان، انگلستان و فرانسه کردهاند میدانند که حتی در صورت تصویب، این قانون چندان برد و تاثیر اجرایی نخواهد داشت؛ مگر آن که نهادهای بالادستی ضرورت اجرای آن را به دولت ابلاغ کنند.
گمان نمی رود که این رفتار نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای اروپاییها مهم باشد چرا که وقتی آنان برنامههای خود را بر تشدید تخاصم با جمهوری اسلامی ایران متمرکز ساخته و به ویژه در خصوص ناآرامی های جاری در ایران، مخالفان را برای حمایت انتخاب و این انتخاب را بهطور شفاف، واضح و علنی بیان کرده اند، آن گاه چه اهمیتی دارد که در تهران سفیران این کشورها حضور داشته باشند یا بر روی صندلی سفیر، کاردار بنشیند.
لینک کوتاه :