بازگشت دلار تلگرامی؛ چرا یک کانال تلگرامی اثرگذاری بیشتری از سیاستگذار اقتصادی دارد؟
وزیر اقتصاد دولت سیزدهم در برنامه گفتگوی ویژه خبری، بخشی از التهابات بازار ارز را ناشی از فعالیت کانالهای تلگرامی دلار فردایی دانست. هر چند به نظر می رسد این اظهارنظر تا حدودی درست باشد، اما پرسش اساسی این است که چرا باید یک کانال تلگرمی مجهولالهویه اثرگذاری بیشتری نسبت به سیاستگذار اقتصادی در شکل دهی انتظارات مردم داشته باشد؟
به گزارش جهان صنعت نیوز؛ سیداحسان خاندوزی، وزیر اقتصاد دولت سیزدهم شب گذشته در گفتگوی ویژه خبری حاضر شد تا ضمن تحلیل شرایط این روزهای اقتصاد ایران و به طور مشخص بازار ارز، به تشریح برنامههای اقتصادی دولت و آینده قیمت دلار بپردازد.
خاندوزی در بخش ابتدایی این گفتگو با بیان اینکه بیش از ۸۰ درصد نیاز ارز کشور در سامانه نیما و بازار متشکل ارزی تخصیص داده میشود، بیان کرد؛ بخشی اندکی از نیاز ارزی از مبادی غیررسمی ارز آن تامین می شود و بخش کوچکی نیز خرید و فروش ها در بازارهای فردایی ارز است. خاندوزی تاکید کرد که مجموع این دو عدد یعنی ارز غیررسمی و قمارهایی که به صورت کاغذی انجام می شود ۱۵ تا ۱۶ درصد از مبادلات و تقاضای ارزی کشور است.
وزیر اقتصاد در ادامه بیان کرد که گرداننده یکی از کانالهای فردایی دلار که حتی روزهای تعطیل هم برای دلار قیمت میزند، ساکن استانبول است و این خود نشان از جنگ ویژهای که در آن قرار داریم.
اظهارات وزیر اقتصاد دولت سیزدهم یادآور صحبتهایی است که حداقل طی یک دهه گذشته بارها از سوی سیاستگذاران اقتصادی مطرح شده است و در شرایط نوسان ارزی، انگشت اتهام را به سمت کانالهای تلگرامی و فضاسازی فعالان بازار غیررسمی نشانه رفته اند. اظهارنظرهایی که گاها با برخوردهای انتظامی نیز همراه بوده است. صحبتها و اقداماتی که در بهترین حالت تاثیر کوتاه مدت بر بازار داشته و عملاً می توان گفت که تاثیر قابل توجهی در روند قیمت دلار و نوسان های بازار ارز نداشته است.
در این شرایط دو پرسش مطرح می شود:
اول اینکه آیا واقعا این کانالهای تلگرامی هستند که انتظارات مردم از آینده قیمت ها را شکل می دهند؟
دوم اینکه چرا اثرگذاری کانالهای تلگرامی و فضای مجازی که بخش قابل توجهی از آنها قطعا اهدافی مغایر با مصلحت کشور دارند، از صحبتهای سیاستگذاران اقتصادی در جهت دهی انتظارات مردم بیش تر است؟
در شرایط تورمی، همه به دنبال خرید دارایی هستند
ابتدا به پرسش اول می پردازیم؛ باید توجه کرد که افزایش قیمت دلار در کانالهای تلگرامی تنها مجرای سیگنال دهی به قیمت ارز و انتظارات تورمی نیست. مصداق این موضوع را می توان در تمام بازارهای دارایی که امکان خرید و فروش آن توسط تمام افراد وجود دارد، مشاهده کرد. بازار خودرو، سکه و طلا در شرایط ملتهب ارزی همگی مورد هجوم خریداران و پولهای داغ قرار می گیرند. کما اینکه در روزهایی که دلار در کانالهای تلگرامی به مرز ۴۵ هزار تومان رسید، سکه و خودرو با دلار ۵۰، ۶۰ هزار تومانی معامله می شد.
بنابراین نمی توان به طور قطع بیان کرد که این کانالهای تلگرامی هستند که منجر به افزایش قیمتها می شود. بلکه در شرایطی که فضای سیاسی و اقتصادی کشور مبهم است و از سوی دیگر، عوامل بنیادی مانند رشد نقدینگی، سیگنال مثبتی را به فعالان اقتصادی مخابره نمیکند، نه تنها بازار ارز بلکه تمام بازارهای دارایی با شرایط ملتهبی روبرو می شوند.
در حقیقت این کانالهای تلگرامی نه علت بلکه خود معلول فضای اقتصادی و سیاسی کشور هستند و برای رفع آسیبهای اقتصادی باید به علت پرداخت و نه معلول.
قدرت کانالهای تلگرامی دلار بیش تر از سیاستگذار اقتصادی
فرض میکنیم، کانالهای تلگرامی و فضای مجازی، تاثیر بالایی بر شکل دهی انتظارات مردم و جهتدهی قیمت دلار دارند. در این شرایط باید از خود پرسید که چرا یک کانال مجهولالهویه اثرگذاری بیشتری از صحبتها و اظهارنظرهای مقامات رسمی کشور دارد؟
پاسخ کاملا روشن است؛ مردم به واسطه تجربه گذشته خود، نسبت به درستی صحبتهای مطرح شده از سوی مسئولان بی اعتماد هستند. به بیان دیگر، سرمایه اجتماعی دولت در میان مردم به شدت تضعیف شده است.
طی یک دهه گذشته بارها به یاد داریم که مسئولان در شرایط ملتهب اقتصادی، مردم را از حضور در بازار منع می کردند و وعده کاهش قیمتها را می دادند. زمانی که بازارهای مختلف روند صعودی در پیش می گرفتند و با جهش قیمت همراه می شدند، از وزیر مسکن گرفته تا وزرای صمت و اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی همگی از حباب قیمت صحبت می کردند و با اطمینان از کاهش قیمت در آینده نزدیک می گفتند.
اما در عمل نه تنها کاهش قیمتی در کار نبود بلکه همان افرادی که صحبتهای سیاستگذاران اقتصادی را ملاک کار خود قرار داده بودند با ضررهای هنگفتی همراه شدند. این تجربه ای است که نه تنها در بازار ارز بلکه تقریبا در همه بازارها همچون مسکن، خودرو، بورس و … تجربه شده است.
به عنوان یک نمونه کاملاً مشخص در همین برنامه گفتگو ویژه، در حالی خاندوزی عنوان کرد هدف دولت تثبیت نرخ نیمایی نیست که چند روز پیش، رئیس کل جدید بانک مرکزی از تثبیت قیمت دلار نیمایی بر روی ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان خبر داد. معاون اول رئیس جمهور نیز پس از آن اعلام کرده بود تا دو سال این نرخ برای کالاهای اساسی ثابت باقی خواهد ماند.
این همان نتیجه سیاست گفتار درمانی اقتصاد است. زمانی که سیاستگذار به جای اتخاذ سیاستهای درست سعی در کنترل انتظارات مردم دارد. سیاستگذاری که به جای بیان واقعیات، تصویر غیردقیقی از اقتصاد ایران برای مردم نمایش می دهد. این موضوع نه در دولت سیزدهم بلکه در همه دولتهای گذشته رویه ثابت بوده است. نتیجه چنین رفتاری به بی اعتمادی مردم نسبت به صحبت های مسئولان اقتصادی شده و قدرت کانالهای تلگرامی را تا این حد افزایش داده است.
باید در نظر داشت که انتظارات مردم از آینده و سرمایه اجتماعی دولتها نقش بسزایی در کارایی سیاستهای اقتصادی ایفا می کند. کما اینکه بهترین سیاستهای اقتصادی در شرایطی که مردم نسبت به سیاستگذار بدبین باشند، از کارایی بالایی برخوردار نیست. بنابراین به نظر می رسد که مهمترین گام برای دولت سیزدهم برای انجام اصلاحات اقتصادی بازیابی اعتماد عمومی باشد.
اقتصاد کلانلینک کوتاه :