سکوت هواخواهان

نقش هواداران دولت و دولتمردان در بزنگاه‌های مهم غیرقابل کتمان است، افراد و طیف‌های اجتماعی که غالبا قبل از سنجش کارنامه دولت وقت زبانی بدون لکنت دارند.

رضا صادقیان *

این روزها سکوت طرفداران دولت سیزدهم برای ناظران رویدادهای سیاسی و اقتصادی جالب توجه است. منتقدان سراغ مدافعان دولت را در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های نزدیک به دولت می‌گیرند و دائم گرانی، تورم، قیمت دلار، خودرو، نرخ گوشت قرمز، افزایش قیمت زمین و ملک را از حامیان دولت سیزدهم جویا می‌شوند. به نظر می‌رسد منتقدان امروز دولت راهکار یکی از مدافعان پرشور آقای رییسی را انجام می‌دهند و دائم از کلیدواژه «دلار چند؟» استفاده می‌کنند. از همین‌رو دفاع از کارنامه اقتصادی، روابط خارجی و اجتماعی دولت برای هواداران آن امری سخت و دشوار شده است.

برای این افراد، مدافعان دولت سیزدهم و کسانی که باور داشتند با رفتن حسن روحانی شرایط به مراتب بهتر خواهد شد و فعالیت‌های برزمین مانده به سرعت تمام با رویکرد مدیران جوان انقلابی انجام می‌شود، این روزها راهی به غیراز سکوت و سخن نگفتن باقی نمانده است. هنگامه‌ای که حتی برخی از فعالان سیاسی و اقتصادی گمان می‌کنند با رفتن و آمدن مدیران جدید شرایط بد امروز به وضعیت خوب فردا تغییر خواهد کرد و تک‌تک نابسامانی‌ها با آمدن یک فرد به گلستان شاداب تبدیل می‌شود، لاجرم شاهد رواج چنین نگاه غلط و نادرستی در میان شهروندان خواهیم بود. افرادی که با ساده‌سازی و ترویج اینکه باز شدن گره کور تمام معادلات تنها به دست یک فرد امکان‌پذیر است به کاروان مدافعان دولت سیزدهم پیوستند، حال شاهد آن هستند که کارکردهای دولت سیزدهم اثبات فرضیه‌ «توانایی» و «کارآمدی» را بسیار دشوار کرده است.

اوج حمایت این افراد، روزنامه‌نگارانی بودند که برای اثبات توانایی‌های دولت تا دو ماه گذشته قلم‌فرسایی می‌کردند و در نهایت به فروش ۵۰ هزار بشکه نفت بیشتر از دولت دوازدهم می‌پرداختند و یا سفر به روسیه و چین دولتمردان را بسیار بااهمیت توصیف می‌کردند، اما در برابر پرسش ساده مبنی بر «خروجی قابل لمس این سفرها چه بوده است؟» معمولا با سخنانی بسیار و غیرمصداقی وضعیت امروز را شرح داده‌اند؛ سخنانی که بیش از آنکه پهلو به واقعیت بزند ریشه در خواسته‌ها، تمایلات، باورها و اعتقادها و یا وابستگی به میز و صندلی قدرت دولت را دارد.

آن سوی این روایت چنین است؛ سکوت هواخواهان نه‌چندان سابق دولت سیزدهم ریشه در زیست روزمره آنان در کنار سایر شهروندان کشورمان دارد، چراکه این افراد با تمام وابستگی‌ها و قرابت‌های فکری‌شان، شخصا بخشی از جامعه ایران امروز بوده و هستند. عاشقان دولت سیزدهم مردمان ایران هستند با این تفاوت که در یک سال و نیم گذشته به این باور رسیده بودند که از هفت هزار صفحه برنامه آقای رییسی امکان رسیدن به سرمنزل مقصود و توسعه فراگیر کشور ایران امکان‌پذیر خواهد شد. اما آنان نیز نرخ دلار ۵۶ هزار تومانی را می‌ببینند، قیمت گوشت قرمز و مرغ را با همان نرخ‌هایی پرداخت می‌کنند که سایر مردم، بدون واسطه با تورم ۴۰ درصدی روبه‌رو هستند و خودشان دیده‌اند که وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال تحقق نیافته و قول‌های دولت برای کنترل نرخ ارز، طلا، خودرو و کرایه خانه تاکنون محقق نشده است. آنها نیز زمزمه‌ گرانی بنزین به گوششان رسیده و… بنابراین برای این افراد هیچ راهی به غیراز سکوت و بعضا انتقاد از وضعیت اقتصادی باقی نمی‌ماند. سکوت فعالان بی‌نام شبکه‌های مجازی، مدافعان سابق و مدافعان رسانه‌ای دولت از چنین زاویه‌ای قابل درک است.

تجربه دور اول دولت‌های گذشته حکایت از توانایی، انسجام، فرصت‌ها را غنیمت شمردن، کوشش برای بسامان کردن کارهای نیمه‌کاره و تلاش روزافزون دولتمردان برای دستیابی به کارنامه‌ای قابل دفاع برای انتخابات ریاست‌جمهوری دوره بعد بوده است. دولت‌های احمدی‌نژاد و حسن روحانی مصداق چنین کوششی هستند. اما کارنامه اقتصادی، روابط خارجی، به سرانجام رساندن برجام و… دولت سیزدهم تا این لحظه آنقدر دارای نقص و ایراد است که امکان دفاع از آن را برای حامیان سابق دشوار کرده است؛ طرفدارانی که این روزها یا سکوت اختیار کرده‌اند و یا با ادبیاتی بسیار محترمانه به نقد دولت نشسته‌اند.

* کارشناس اقتصادی

یادداشت

شناسه : 337582
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *