آدرس غلط جدید؛ معاملات مکرّر مسکن و مالیات بر آن
لایحه ۲ فوریتی مالیات بر عایدی ناشی از معاملات مکرّر مسکن در هیأت دولت تصویب شد و در انتظار ارسال به مجلس شورای اسلامی جهت تصویب به عنوان قانون لازمالاجراست.
بر اساس ماده ۱ پیشنویس اولیه مالیات بر انجام معاملات مکرّر واحدهای مسکونی و اراضی با کاربری مسکونی، تمامی اشخاص حقیقی و حقوقی که پس از ابلاغ این قانون اقدام به تملّک واحد مسکونی یا زمین با کاربری مسکونی از هر طریق میکنند در صورتی که نسبت به انتقال مالکیت از هر طریق به شخص حقیقی یا حقوقی دیگر در کمتر از یک سال بنمایند میبایست ۶۰ درصد مازاد مبلغ فروش نسبت به خرید خود را به عنوان مالیات به دولت بپردازند. این میزان در سال دوّم به ۴۰ درصد، سال سوّم به ۲۰ درصد، سال چهارم به ۱۰درصد و در سال پنجم به ۵ درصد تقلیل مییابد.
بنا بر اظهار مسئولین وزارت راه و شهرسازی هدف از این لایحه حذف سفته بازی در بازار مسکن و هدایت سرمایهها به سمت تولید مسکن بوده است. امّا سؤال اینجاست که چنین هدفگذاری با برنامه و راهکار تدوین شده سنخیّت دارد؟
فینفسه این سرفصل مالیاتی منطقی است و در بسیاری از کشورهای دنیا هم در حال اجراست. امّا عدد و رقم آن به ۶۰ درصد تعیین شده در سال اوّل تکرار معامله و حتّی ۴۰ درصد آن برای سال دوّم شباهت هم ندارد.
چرا باید از طرف دیگر بام غش کنیم؟ این قانون در کشورهای دیگر سقف زمانی ۲ تا ۳ سال برای اجرا دارد. اما در این لایحه تا ۵ سال مالیات بر عایدی فروش ملک پیش بینی شده است.
این که دولت محترم از موضع انفعالی نسبت به اتّفاقات بازار مسکن خارج شده و دغدغه کنترل قیمتها را دارد مقولهای قابل ستایش است. امّا چنین قانونی با شرایط کشور ما چقدر قابلیّت اجرا و چه میزان اثرگذاری دارد؟
چقدر معاملات مکرّر با هدف سفتهبازی در کشور انجام میپذیرد و چقدر بحرانهای موجود در این بازار به معاملات مکرّر برمیگردد؟ اگر شرایط اقتصادی به گونهای باشد که افراد طیّ معاملات مکرّر سود عایدشان شود، باید مالیات هم بپردازند. امّا وقتی تورّم ۵۰درصدی بدون دخالت این قبیل معاملات وجود دارد، یعنی اگر ملکی امروز بخرید ۱۰میلیارد، بدون هیچ فعل و انفعالی همین ملک یک سال بعد ۱۵ میلیارد قیمت دارد، شما دیگر سود نکردید. ارزش پول کاهش یافته. چه مالیاتی بر این فرآیند قابل اجراست؟
آمار معاملات مکرّر و وزن آنها در تورّم بازار مسکن چقدر است؟ مگر جز این است که عموم افراد اگر هنوز توانی برای خرید مسکن به نیّت سرمایهگذاری داشته باشند، این کار را با هدف حفظ ارزش دارایی خود انجام میدهند.
آیا باز هم نمیخواهیم قبول کنیم که بازار مسکن متأثر از پارامترهای کلان اقتصادی کشور است؟
یک روز تقصیر را گردن دفاتر مشاور املاک میاندازند. کمیسیون آنها از معاملات را نصف میکنند. آیا قیمتها مهار شد؟
یک روز بازار مصالح را مقصّر جلوه میدهند. قیمتگذاری دستوری در بازار مصالح حکمفرما میشود. آیا بازار مسکن کنترل شد؟
قانون سقف اجاره بها مصوّب کردند. حتّی در یک مورد اجارهنامه، قیمتها کنترل نشد!
الان هم بحث یک آدرس غلط دیگر در میان است.
این که بگوییم با وضع این قانون سفتهبازی در بازار مسکن برچیده میشود، نه تنها آثار مثبتی ندارد بلکه احتمال شوک قیمتی در همین بدو امر را هم پدید میآورد. یعنی بازار برای مقابله با پدیده جدید در کوتاه مدّت با استقبال از افزایش پیش از موعد قیمتها، گارد خواهد گرفت. چه بسا در آینده مثل همه موارد قبل، بار این هزینه هم بر دوش مصرف کننده قرار گیرد. به خصوص این که ارتفاع موج تورّم مسکن در مناطق ضعیف و آسیبپذیر شهری و حومه به مراتب بیشتر از مناطق برخوردار است.
تا کی باید وضع قوانین ناکارآمد از پشت درهای بسته، بدون شناخت از فضای واقعی بازارها ادامه پیدا کند؟ چرا مسکن را مثل خودرو میشناسند که فرد از کارخانه ارزان میخرد و در بازار با سود کلان میفروشد. سرمایهگذاران حوزه مسکن عمدتاً با برنامه بلندمدّت وارد بازار میشوند نه به صورت معاملات دست به دست و فوری.
اگر کسی ملکی خرید و روی آن ارزش افزودهای مثل بازسازی انجام داد و با قیمت بالاتر فروخت تکلیف چیست؟ این که سفتهبازی نیست. هزینههایی که برای این منظور متحمّل شده کجا به حساب میآیند؟ اگر همین صنعت بازسازی را هم تعطیل کنیم، به جز تبعات اقتصادی متعلّق به خودش، عمر مفید ساختمانهایمان را هم کاهش خواهیم داد.
با معاملات و مبادلات پولی غیررسمی چه میکنیم؟ مثلاً بخشی از ثمن معاملات که مشمول مالیات میشود به طرق دیگر مبادله شود: طلا، دلار، سکّه یا مبادی غیررسمی پولی…
چرا باید فکر کنیم که این قانون باعث هدایت سرمایهها از فضای سفتهبازی به سمت تولید خواهد شد؟ متولّیان و طرّاحان این لایحه چقدر اعداد و ارقام و فرآیندهای تولید مسکن را میشناسند که تصوّر میکنند افراد با چند میلیارد تومان سرمایه خرید یک واحد مسکونی میتوانند به سمت تولید آن کوچ کنند؟ آیا قبل از وضع قانون، بستر و زیرساخت و فرهنگ این کار ایجاد شده؟ برای یک معاملهگر حرفهای املاک فرار مالیاتی سادهتر است یا ساخت و ساز؟
بازار مسکن از رکودی عمیق توأم با تورّم رنج میکشد. این که حجم معاملات در این بخش را باز هم کاهش دهیم چه ثمری دارد؟ مسکن کالایی مصرفی است. هیچ کس منکر این نخواهد بود که نگاه سرمایهای به مسکن تبعات اقتصادی بسیار مضرّی دارد. امّا برای جایگزینی که عطش سرمایهگذاری ملکی را به جای مسکن در فضای دیگری جوابگو باشد، چه تمهیدی اندیشیده شده؟
«بیم و امید» کنار هم مفهوم پیدا میکند. این که فقط بخش اوّل این ترکیب در دستور کار قرار گیرد همان نتیجهای را رقم میزند که قبلاً هم دیدهایم.
وقتی یک سوّم جامعه مستأجر و محروم از مالکیّت مسکن هستند یعنی اوّل باید نیاز مصرفی بازار را پاسخگو باشیم، بعد اگر سفته بازی باقی ماند، دستانش را از بازار کوتاه کنیم.
اوضاع بازار مسکن آشفته است. اگر به همین منوال ادامه دهیم، آشفتهتر هم میشود. «مهار تورّم و رشد تولید» لازم و ملزوم هم هستند. به شرطی که اشتباهات تک بُعدی نگری خود را ادامه ندهیم.
قانونی که اثربخشی نداشته باشد یک درد است. وقتی قانون ضمانت اجرا هم نداشته باشد و بیاعتبار شود دردی دیگر.
خشایار باقرپور، مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای عمرانی شهر تهران
مسکنیادداشتلینک کوتاه :