تله اقتصادی دولت؛

چرا سفره مردم با افزایش رشد اقتصادی، بزرگ‌تر نمی‌شود؟

یکی از سوالات پرتکرار این است که چرا رشد اقتصادی تغییری در وضعیت عمومی مردم و جامعه ایجاد نمی‌کند؟ آیا این مساله به معنای دستکاری دولت در داده‌های آماری است یا نشان از رشد بی‌کیفیت اقتصادی دارد؟

به گزارش جهان صنعت نیوز، از نگاه کارشناسان ریشه این مساله را باید در دو واقعیت اساسی جست‌وجو کنیم. نخست آنکه رشدی که در غالب موارد اتفاق می‌افتد مربوط به بنگاه‌های بزرگی است. بنگاه‌هایی عمدتا در مالکیت دولت و نهادهای حاکمیتی قرار دارند.

رشد اقتصادی ناشی از فعالیت این بنگاه‌ها بیشتر در سایه افزایش صادرات اتفاق می‌افتد. در نتیجه این رشد نه کمکی به ایجاد اشتغال می‌کند و نه سرریز شدن فعالیت‌های مالی و اقتصادی آنها به سمت معیشت مردم.

از سوی دیگر سبقت تورم از قدرت خرید جامعه خود را در کاهش هزینه‌های مصرف خصوصی خانوار نشان می‌دهد. این موضوع نیز دلیل دیگری است که نشان می‌دهد رشد تولید و مصرف کمکی به بهبود وضعیت رفاهی مردم نمی‌کند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد نفوذ دستگاه‌های دولتی و حاکمیتی در حوزه‌های تولیدی و اعطای امتیازات ویژه به سیاسیون و گروه‌های قدرت، راه را بر مالکیت خصوصی در اقتصاد بسته و فضای رشد و توسعه در سایه فعالیت بخش خصوصی واقعی را محدودتر از گذشته کرده است.

هرچند در برنامه هفتم توسعه اقتصادی دولت رشد اقتصادی هشت درصدی را در هر سال پیش‌بینی کرده است، اما سوال این است که آیا در چنین ساختاری می‌توان رشد بالا و با کیفیت اقتصادی ایجاد کرد؟

رشد اقتصادی مبهم است

محمدقلی یوسفی، اقتصاددان و استاد‌تمام‌ دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» اظهار کرد: آنچه تحت عنوان رشد تولید ناخالص داخلی مطرح می‌شود یک مساله کلی و مبهم است.

آنچه برای جامعه اهمیت دارد بسترهای مناسب برای رشد خودانگیخته توسط افراد و بخش خصوصی است نه توسط دولتمردان و در سایه افزایش هزینه‌های مصرفی آنان. فارغ از این مساله، باید این نکته را نیز یادآور شویم که داده‌های آماری نیز در ایران دارای اشکالات فراوان است و نمی‌تواند اطلاعات دقیق و درستی در خصوص روند تغییرات شاخص‌های کلان اقتصادی ارائه دهد.

وی تصریح کرد: یکی از مشکلات اصلی اقتصاد ایران نبود یک بازار آزاد خصوصی است که بتواند دور از مداخلات و سیاست‌های دستوری دولت فعالیت کند. بازار آزاد واقعی جایی است که دو طرف آن بخش خصوصی است. اما جایی که یک طرف آن مردم و طرف دیگر آن دولت است را نمی‌توان بازار قلمداد کرد.

در شرایط کنونی اقتصاد ایران که یک طرف آن دولت و طرف آن مردم حضور دارند، داده‌ها و اطلاعاتی که ارائه می‌شود نمی‌تواند نشان‌دهنده بهبود وضعیت اقتصاد و رشد تولید باشد. در چنین فضایی اینکه رشد تولید ناخالص داخلی چه میزان باشد اهمیتی ندارد. چه آنکه مقامات دولتی تنها به دنبال این هستند که به داده‌ها و اطلاعاتی که ارائه می‌شود (حتی اگر نادرست باشد) استناد کنند و توجیهی بیابند برای عملکرد مناسب آنها در حوزه سیاستگذاری.

ارزیابی عملکرد اقتصاد بر پایه رشد اقتصادی، یک موضوع انحرافی است

یوسفی ادامه داد: در گذشته از متغیر رشد اقتصادی برای تعیین ظرفیت اقتصادی و میزان مالیات در زمان جنگ استفاده می‌کردند. رشد اقتصادی که دولتمردان برای سنجش عملکرد خود استفاده می‌کنند نه می‌تواند کارایی و بهره‌وری اقتصاد را نشان دهد، نه افزایش اشتغال را و نه آزادی مردم را.

 رشد اقتصادی تنها شاخصی است که در نتیجه هزینه‌های دولتی تغییر می‌کند و بنابراین یک شاخص مصرفی است. از همین‌رو است که می‌توان گفت ارزیابی عملکرد اقتصاد بر پایه داده‌های مربوط به رشد تولید ناخالص داخلی یک موضوع انحرافی است که سیاستمداران و دولتمردان به آن دامن می‌زنند.

به گفته این اقتصاددان، در جامعه‌ای که نقش مصرف‌کننده و مردم در عرضه کالا و خدمات صفر است و سلیقه آنها مدنظر نیست، سنجش وضعیت اقتصاد با عنایت به شاخص رشد اقتصادی بی‌نتیجه است. شاید دلیل این مساله این است که ابهامات بسیاری هم در نحوه محاسبه این شاخص و هم تعریف آنها در اقتصاد وجود دارد.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود اظهار کرد: نمی‌توانیم اقتصاد را به‌گونه‌ای تصویر کنیم که بخشی از آن در اختیار دولت باشد و بخش دیگر آن در اختیار بخش خصوصی و در پس آن به دنبال زمینه‌های رشد تولید بگردیم.

از سوی دیگر زمانی می‌توانیم یک شاخص اقتصادی را ارزیابی کنیم که داده‌های آماری به صورت طبیعی ایجاد شده باشد و دخل و تصرفی در آنها وجود نداشته باشد. شاخص‌های آماری در ایران به دلیل مداخلات و دستکاری‌های دولت نشانگر واقعیت‌های اقتصادی کشور نیستند و کمکی به سنجش وضعیت عمومی اقتصاد هم نمی‌کنند.

یوسفی افزود: حتی اگر داده‌های آماری رشد اقتصادی کشور را ۱۰ درصد هم اعلام کنند نمی‌توانیم این عدد را مبنای بهبود وضعیت اقتصاد تلقی کنیم. دلیل این مساله این است که هر تحولی در اقتصاد چه خوب باشد چه بد در محاسبه تولید ناخالص داخلی استفاده می‌شود.

رشد اقتصاد ایران بد است

از سوی دیگر رشد اقتصادی هم می‌تواند خوب باشد و هم بد. رشدی که در جامعه ایران اتفاق می‌افتد یک رشد بد است و تنها نشان‌دهنده مصرف و رشد هزینه‌هاست و رشد تولید را نشان نمی‌دهد. بنابراین ارزیابی عملکرد اقتصاد بر پایه داده‌های مربوط به رشد اقتصادی در حقیقت آدرس غلط دادن است و هیچ‌گاه نمی‌تواند شاخصی باشد برای سنجش میزان رشد واحدها و بنگاه‌های اقتصادی واقعی. در یک کلام می‌توانیم بگوییم که دولت‌ها حتی اگر اقتصاد را رشد هم بدهند رشد قهقرایی ایجاد می‌کنند و هیچ گاه به هدف اصلی رشد که بهبود وضعیت معیشتی مردم است دست پیدا نمی‌کنند.

اقتصاد کلانپیشنهاد ویژهویژه اقتصاد کلان
شناسه : 353763
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا