دشواری‌های دنیای چینی-بخش سوم

در دو مقاله قبلی گفتیم که مردم چین در دو انقلاب نقش داشتند و یک انقلاب به آنها تحمیل شد مایل هستم ابهامات مربوط به یکی از انقلاب‌ها که مردم در آن سهیم بودند و از آن بهره‌مند شدند را مطرح کنم.

چندی پیش روی یک اسکله کوچک در کیش یک جمع شش تا هفت نفره‌ی جوانان سرخوش چینی که با هیجان زیاد با یکدیگر بحث می‌کردند توجه‌ام را جلب کرد، 

آرام آرام به آنها نزدیک شدم و با زبان‌ نصف و نیمه‌ی من و آنها در ابتدا صحبت راجع به پاسخ به این سوال من که در کیش چه می‌کنند؟ شروع شد 

ولی مشخص بود که زیاد مایل نیستند درباره‌ی حضورشان در کناره‌ی خلیج فارس وارد جزییات بشوند و توضیح بدهند وقتی بحث به سن و سالشان و اینکه در چین امروز چه می‌گذر برگشت  

دو نفرشان که حدود بیست و هشت تا سی سال سن داشتند با شور بیشتری وارد این مکالمه شدند صحبت ما به رخدادهای  سال ۱۹۸۹ در میدان “تیِن آن مِن” پکن که برخی آن رخدادها را جنبش دانشجویی و دیگران عنوان جنبش انقلابی سال ۱۹۸۹ بر آن نهاده‌اند کشیده شد.  

مخاطب اصلی من با خنده‌ی شیطنت آمیزی از من می‌پرسد: 

” شما که علاقه‌مند هستید آیا کتابی که در این‌باره در غرب چاپ شده است را خوانده‌اید؟”  

می‌گویم: 

“ می‌دانم که این کتاب وجود دارد، 

 درباره‌اش چیزهایی خوانده‌ام ولی کل کتاب را نه، در دستم بوده و نخوانده‌ام.” 

اگر حرکت اعتراضی مردم چین به خصوص دانشجویان و روشنفکرانی که در میدان “تیِن آن مِن” حضور داشتند و اعتراض خود را به حکومت مطلقه‌ی حزب کمونیست نشان دادند را فقط همان مردی با کیسه‌ی پلاستیک در مقابل تانک ایستاده نماد تاریخی این رخداد بدانیم، راحت نمی‌توان گفت که همه‌ی مردم چین در این انقلاب نقشی داشتند حتی خود حزب کمونیست هم طبق اسناد وسیعی که از چگونگی برخورد به جنبش مردمی در درون حزب کمونیست بدست آورده بود زیاد نمی‌دانست که چه اتفاقی دارد می‌افتد. 

ساده بگوییم حرکت انقلابی دوم که در آن مردم چین نقش داشتند عملا با شروع فعالیت آزاد اقتصادی به رهبری “تِن سیائو پینگ” آغاز گردید آقای “تِن” نهاد ایدئولوژیک انقلاب فرهنگی را در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ با یک جمله از کتاب گاردهای سرخ اثر “مائو تسه تونگ” به لرزه در آورد که در این ‌کتاب ناگهان با این جمله مواجه شد “ گربه، گربه است اگر موش را بگیرد، حال خواه سیاه باشد خواه سفید.”  

نتیجه‌ی این جمله‌ی کوتاه آغاز کنش اقتصادی آزاد ابتدا از روستاییان و سپس کل جامعه‌ی چین شد که نتیجه‌اش در طول این نزدیک به پنجاه سال رسیدن چین به جایگاه کنونی اقتصادی‌اش بود. 

ولی همه‌ی مردم چین سرنوشت خود را در گرو تنها توانایی‌های اقتصادی‌شان نمی‌دیدند و جنبش سال ۱۹۸۹ “تین آن مِن” این میل جامعه‌ی چین به رفتن فرای اقتصاد بود.   

نتیجه‌ی جنبش بهار ۱۹۸۹ دگرگونی‌های عمیق در رهبری حزب کمونیست شد، دگرگونی‌هایی که از فرایند آن به قدرت رسیدن آقای “شی جینگ پی” را در پی داشت. 

آقای “شی” مضافاً بر گفتمان ضد فسادش در قبال رهبران دور قبلی حزب کمونیست همچنین استراتژی ثروتمند کردن با شتاب بالای جامعه چین را داشت و به نظر می‌رسد این استراتژی به چنان چرخشی رسیده است که مجدداً دیر یا زود اولویت تحولات سیاسی چین در دستور کار مردمش قرار خواهد گرفت و اظهار نگرانی وزارت خزانه‌داری ایالات متحده  

درباره‌‌ی تاثیرات منفی افول نسبی اقتصادی چین بر اقتصاد آمریکا اولین نشانه‌ی این خطر است. 

آیا حبابی در چین در حال ترکیدن است؟ 

مجتبی صدریا، اندیشمند و فیلسوف ایرانی و نظریه پرداز اجتماعی- فرهنگی

وب سایت پروفسور صدریا

یادداشت

شناسه : 369981
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا