مذاکره ایران و آمریکا؛ مستقیم، غیرمستقیم یا هرگز؟
هرچند حضور ابراهیم رئیسی در مجمع سازمان ملل آنگونه که رسانههای دولتی میگویند، پر تب و تاب نیست اما قطعا نسبت به سال گذشته میتوان با حواشی و البته دستاوردهای بیشتری همراه باشد.
به گزارش جهان صنعت نیوز، «حضور رییسجمهوری در نشست مجمع عمومی سازمان ملل نشانگر نفوذ جمهوری اسلامی در معادلات دنیاست.» این جملهای است که یکی از خبرگزاریهای رسمی دولت، صبح روز دوشنبه ساعتی پیش از رسیدن ابراهیم رییسی به مقر سازمان ملل متحد بهعنوان تیتری حمایتی روی خروجی فرستاد.
تیتری به نقل از یکی از نمایندگان مجلس انقلابی کنار دهها تیتر مشابهی را که از چند روز پیش از عزیمت رییسی به نیویورک منتشر شدهاند، ظاهرا میخواست بخشی از آنچه تیم رسانهای دولت در راستای اثرگذاری بر افکار عمومی مدنظر دارد، عملیاتی کند.
حال آنکه خبرگزاری دولت و فراتر از آن تیمی که پشت این خبرگزاری دولت و دیگر درگاههای رسانهای دولتی در حال طراحی این راهبردهای تبلیغاتی و رسانهای است، ظاهرا موضوع بسیار اساسی و بنیادی را فراموش کردهاست؛ اینکه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد هر ساله در روزهای پایانی شهریورماه و روزهای آغازین مهرماه در مقر این سازمان واقع در نیویورک برگزار میشود تا سران کشورهای کوچک و بزرگ جهان، صرفنظر از میزان توسعهیافتگی و قدرت و توان نظامی و دیپلماتیکشان و فارغ از اینکه هر کدام تا چه میزان بر «معادلات بینالمللی» و مناسبات جهانی «نفوذ» دارند، بتواند بهعنوان یکی از اعضای جامعه جهانی اعلام حضور کند.
البته این به آن معنا نیست که قدرت و اثرگذاری سیاسی و نفوذ و سیطره دیپلماتیک دولتهای بزرگ و کوچک، هیچ تاثیری در هیچیک از تحولات رسمی و غیررسمی که در این چند روز در راهروها، سالنهای ساختمان و صحن سازمان ملل، در جلسات رسمی یا گعدههای غیررسمی رقم میخورد نخواهد داشت و قرار است در پایان، همه اعضای جامعه جهانی به یک اندازه از این حضور سالانه بهرهبرداری کنند و لابد به یک میزان نیز ناکام بمانند و ضرر کنند!
این سفر متفاوت خواهد شد؟
امسال اما اوضاع متفاوت است و پربیراه نیست اگر بگوییم سفر کنونی ابراهیم رییسی به نیویورک حتی میتواند از دومین تجربه شرکت او در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد که برخلاف تجربه نخستش، با سفر به نیویورک و بهطور حضوری رقم خورد، تاثیرگذارتر باشد و پیامدهایی بهمراتب بیشتر و بهتر برای ایران و ایرانیان بههمراه بیاورد. چه آنکه رییسی در حالی روز دوشنبه وارد نیویورک شد که ساعتی پیش از عزیمت از تهران، خبرهای مهمی درخصوص اجرای توافق تهران- واشنگتن بر سر آزادی زندانیان و آزادسازی اموال بلوکهشده مخابره شده بود و شمارش معکوس برای تحقق این مهم آغاز شده بود.
چنانکه او در حالی شامگاه سهشنبه در صحن مجمع عمومی سازمان ملل متحد نطق کرد که تنها چند ساعت پیش از آن، زندانیان ایرانی- آمریکایی به خاک ایالاتمتحده رسیده بودند، زندانیان ایرانی آزاد شده بودند و سخنگوی دولت انقلابی نیز در نشست خبریاش در تهران از این گفت که «۵ میلیارد و ۵۷۳ میلیون و ۴۹۲ هزار یورو به حساب ۶ بانک ایرانی در دو بانک قطری واریز شده و این مبلغ اکنون زیر کلید بانک مرکزی است!»
مذاکره مستقیم ایران و آمریکا؛ مصداق کج بینی!
بدین ترتیب تفاهمی که به فاصله تنها چند هفته پیش از سفر رییسی به نیویورک و حضورش در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد حاصل شد و تهران و واشنگتن را بهنسبت دو سه سال گذشته تاحدودی به یکدیگر نزدیک کرد، حالا باعث شده بسیاری از این احتمال سخن بگویند که رییسی و بایدن در چند روز پیشرو گامهای مثبت دیگری را به سوی یکدیگر طی کنند.
هرچند هر ناظری با اندک آشنایی نسبتبه نوع روابط جمهوری اسلامی و ایالاتمتحده میداند که صحبت از مذاکرات مستقیم میان روسای جمهور دو کشور آن هم به این شکل و در این فرصت محدود، نه فقط خوشبینانه بلکه بهواقع مصداق کجبینی و حتی ندیدن واقعیات است.
با این همه اما بحث مذاکره غیرمستقیم میان دو کشور که در ماههای اخیر، نهتنها تکذیب نشده بلکه از قضا بهکرات از سوی نمایندگان جمهوری اسلامی مورد تاکید موکد قرار گرفته، بحث دیگری است و طبیعتا در نظر گرفتن اندک احتمالی برای مذاکرات غیرمستقیم رییسی و بایدن لزوما دور از واقعیت نیست.
مذاکرات غیرمستقیم هم تکذیب شد
با این همه اما احسان صالحی در قامت دبیر شورای اطلاعرسانی دولت انقلابی (همان دولتی که در این ماهها به دفعات از مذاکرات غیرمستقیم با مقامهای آمریکایی سخن گفته بود) دیروز نقلقول منتشرشده در برخی کانالهای خبری از رییسجمهوری درباره آمادگی ایران برای مذاکره غیرمستقیم با آمریکا در حاشیه اجلاس سازمان ملل را تکذیب کرد که احسان صالحی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس به این اخبار واکنش نشان میداد. واکنش به انتشار خبری به نقل از رییسجمهوری با این عنوان که «تهران برای مذاکره غیرمستقیم با آمریکاییها در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل آمادگی دارد»، این ادعا را تکذیب کرد.
قطر باب مذاکره را باز می کند؟
با این همه اما در حالی که دیروز ماجد الانصاری سخنگوی وزارت خارجه قطر در سخنانی با اشاره به نقش کشورش در تفاهم اخیر تهران و واشنگتن و جایگاه «منحصربهفردی» که بهزعم او، «دوحه» میتواند در راستای «کمک به مذاکرات واشنگتن و تهران» ایفا کند، ابراز امیدواری کرد که «این تنها شروع نقش ما در میانجیگری بین دو کشور باشد»، سفیر جمهوری اسلامی در این کشور نیز عملا این احتمال را تایید کرد.
حمیدرضا دهقانی که در این رابطه با خبرگزاری دولتی ایسنا گفتوگو میکرد، با تاکید بر انجام «مذاکرات زیاد و متعددی» که در مدت اخیر «به صورت غیرمستقیم و با واسطه قطر» برگزار شده، در پاسخ به این پرسش که آیا این امکان وجود دارد در آینده شاهد این باشیم که قطر در پروندههای دیگری چنین نقشی را ایفا کند، گفت: «قطر همواره اعلام آمادگی کرده که به ایفای نقش در این ارتباط بپردازد.»
هرچند او در عین حال به نکتهای دیگر نیز اشاره کرد که شاید در ادامه مسیر و در گرفتن مذاکراتی میان تهران و واشنگتن، موثرتر از گزاره نخست باشد؛ آنجا که دهقانی این مهم را به این مشروط کرد که «جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که مذاکره فایدهبخش است».
اما اگر مذاکره فایدهبخش نیست، اصولا حضور در چنین مجامعی چه فایدهای میتواند داشته باشد، آن هم در شرایطی که با توجه به طولانی شدن زمان تحریمهای طاقتفرسای اقتصادی، معیشت ایرانیان بیش از هر زمان در تنگنا قرار گرفته و گذر زمان، بدون آنکه شاهد اتفاقی مثبت در راستای رفع تحریمها باشیم، صرفا بر تشدید فشارهای معیشتی و افزایش نارضایتی ایرانیان خواهد افزود، بهویژه آنکه در سالها و بلکه دهههای گذشته نیز روسای جمهور ایران به دفعات راهی نیویورک شدهاند و به دلیل همین رویکرد پرهیز از مذاکره مستقیم و حتی در اغلب اوقات غیرمستقیم، این حضور را تا حد یک جلسه رسمی و در بهترین حالت یک نطق پرشور تقلیل دادهاند.
شرایط روحانی با رئیسی فرق دارد
آنچه در شرایط کنونی میتواند هنوز کورسوی امیدی را باز نگاه دارد این است که در زمان ریاستجمهوری حسن روحانی و البته اسلافش در دهههای پیشین، هرگز مجوز مذاکره مستقیم و غیرمستقیم با روسای جمهور ایالاتمتحده صادر نشد و بهجز آن یک تماس تلفنی که سال ۹۲ و در نخستین تجربه حضور حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، میان او و اوباما برقرار شد، در هیچیک از این رفت و آمدهای روسای جمهور ایران به مجمع عمومی سازمان ملل متحد، هیچ اتفاق خاصی فراتر از نطق در صحن این سازمان نیفتاد.
جالب آنکه همان گفتوگوی تلفنی ۱۵ دقیقهای که در ادامه تا ماهها و حتی سالها، فشار سنگین سیاسی را بر گرده دولت اعتدالی روحانی وارد آورد و شخص رییسجمهوری مملکت را نیز بیش از هر زمان به گوشه رینگ فرستاد، در نهایت وقتی حدود ۲ سال بعد، بالاخره توافق هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ به امضا رسید، بهزعم بسیاری از ناظران یکی از عوامل مهمی بود که در شکلگیری برجام موثر افتاد.
حال باید دید رییس دولتی که بهعنوان نماینده مورد اعتماد تام و تمام حاکمیت راهی نیویورک شده و در حالی قدم در این مسیر گذاشته که نزدیک به ۴ سال گذشته، کشور تحت حاکمیت یکدست قرار داشته، میتواند تغییری در سفرهای تکراری روسای جمهور ایران به نیویورک حاصل کند و اگر نه بهطور مستقیم، دستکم بهطور غیرمستقیم مذاکراتی را هدایت کند یا نه؛ اقدامی که اگر مجوز آن صادر شده باشد و به انجام برسد، قطعا میتواند از بخشی از این فشار معیشتی که کمر ملت را تا کرده، بکاهد.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :