ورزش ادبیات داد
ورزش ادبیات داد. جملهای که شاید بارها آن را شنیده و در اینترنت دیده باشید. اما وقتی از ادبیات در ورزش حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟ ادبیات یعنی قصه، داستان، درام. وقتی ورزشکار خاطراتش را بازگو میکند، داستانسرایی میکند. قصهای که از خانهای کوچک، شهری دورافتاده، یا روستایی بدون امکانات آغاز میشود و تا زیر نور پرژکتورهای نیوکمپ، سانتیاگوبرنابئو یا انفیلد ادامه پیدا میکند. داستان پسرکان و دخترکانی که جثههایی کوچک اما رویاهایی بزرگ دارند. اما ادبیات ورزشی فقط داستان موفقیت و سختکوشی برای رسیدن به هدف نیست. قهرمانان به هدف رسیده، ستارههای دنیای ورزش، شما را به قلب طوفان زندگیشان میبرند، به تاریکترین گوشههای ذهنشان. از شکستها، فشارها، ناامیدیها و آسیبدیدگیها میگویند. از پیروزیها و قهرمانیها و رکوردها. از دوستان و دشمنان. از روزهایی که خود را در بلندای جهان میبنند تا روزهایی که غرق افسردگی، نگاهی به مدالها و جامهای خود نمیاندازند.
در ادبیات ورزشی، با الکس فرگوسن وارد رختکن اولدترافورد میشوید، با «محمد علی» روی رینگ بوکس میروید، با زلاتان دوچرخه میدُزدید و با الکس اوومی در لیبی جنگزده تا یک قدمی مرگ میروید. تجربه کتابهای ادبیات ورزشی، دنیای جدید از فوتبال، بسکتبال و زندگی شخصی ستارههای آن برای شما نمایان میکند.
کتاب من زلاتان هستم، یکی از بهترین و پرفروشترین کتابهای ادبیات ورزشی در ایران و جهان، نمونهای شگفتانگیز از روایت داستان زندگی یک ورزشکار است که به قلم زیبای نویسندهی بزرگ سوئدی، دیوید لاگرکنتز نوشته شده است. قصه با درگیری معروف زلاتان با پپ گواردیولا و دوران نه چندان خوبش در بارسلونا آغاز میشود. زلاتان کتاب رو با خراب شدن رویایی آغاز میکند که پپ مسئول آن بود: بازی در بارسلونای بزرپ. بعد به کودکی زلاتان در زاغهای اطراف مالموی سوئد برمیگردیم. پسرِ مهاجری بوسنیایی که جنگ بالکان آنها را آواره کرده بود. قصه از اینجا اوج میگیرد و روایتها و اعترافهای صادقانهی زلاتان شما را غمگین میکند، میخنداند و هیجان زده میکند. داستان مانند رمانی شاهکار شما را درون خود میکشد و به پسرکی گره میزند که صادقانه از ترسها، نداریها، مشکلات و سختیهایش سخن میگوید. پسرکی که تنها راه فرار از مشکلات و سرنوشتی سیاه، مانند بچهمحلهای مهاجرش در زاغه را در توپ فوتبال میبیند. این روایت زیبا ریتم خواندنی و هیجان انگیز را در تمام طول کتاب طی میکند. شما همهجا کنار زلاتان هستید. زمانی که رسما فوتبالیست حرفهای شد، وقتی به آژاکس رفت و زمانی که بدنش زیر نظر کاپلوی سختگیر در یوونتوس شلاق خورد. این کتاب هم سرگرمی جذابی به حساب میآید، هم کتابی انگیزشی است. چرا که خواندنِ مسیری که پسرکی مانند زلاتان در سختترین شرایط ممکن طی کرده تا به بام دنیا برسد، شاید مشکلات ریز و درشت زندگیمان را کوچکتر کند و انگیزه و نیرویی بیشتر برای غلبه به آنها، به ما بدهد. زلاتان در کتابش میگوید همیشه با خودم میگفتم اگر فلانی میتواند، پس من هم میتوانم، حالا هم به شما میگویم: اگر پسری دماغو از والدینی مهاجر، در یکی از بدنامترین محلههای اروپا با پدری دائمالخمر میتواند، پس شما هم میتوانید. نمیگویم زلاتان شوید، فقط نسخهی بهتری از خودتان باشید. شاید این سطرها را در کتابهای روانشناسی زرد خوانده باشید، اما شنیدن چنین حرفهایی از فوتبالیستی مثل زلاتان، لطف دیگری ندارد؟
یکی دیگر از کتابهای جالبتوجه نشر گلگشت «دستنیافتنی» نام دارد. این کتاب یک بیوگرافی خودنوشت از علیرضا حیدری، قهرمان سابق کشتی جهان و دارنده مدال المپیک است. حیدری با همکاری نشر گلگشت، کتابی را منتشر کرد که فینالیست جایزه جلالآلاحمد در بخش ادبیات مستند شد. در این کتاب، قهرمان سابق از احساسات و رویکردهایی میگوید که قهرمانی با هیکلی تنومند چون او را ساخته است. جایی که تقابل او با الدار کورتانیدزه به عنوان یکی از جذابترین دوگانههای کشتی در دهههای اخیر، افراد بسیاری را پای گیرنده و سالنهای کشتی کشاند. جایی از کتاب، حیدری اینچنین احساسات خود را شرح داده است: «بیخیال شدم. گفتم پسر مدالت را بگیر و خدا رو شکر کن. روی سکو نه، روی ابرها بودم. بعد که برگشتم هتل، دوباره جلوی آینه رفتم. خوب صورت بدون کرک و ریشم را ورانداز کردم. میخواستم بدانم علیرضا بعد از مدال جهانی چه شکلی است. خراب بودم. صورتم ورم کرده و زخمی بود، کمر و شکمم درد میکرد، گردنم خم نمیشد و دستهایم بالا نمیآمد. از جان مایه گذاشته بودم. تمام جانم خستگی و درد بود اما در وجودم خلاء چند سالهای برطرف شده بود، پر از حس پیروزی و توانمندی، حالا من هم جزئی از تاریخ کشور بودم. دوباره به صورت تازه تراشیدهام نگاهی انداختم: «مدال گرفتهها این شکلیاند، خسته.»
نشر گلگشت، اولین و تنها نشر تخصصی ادبیات ورزشی شما را بیش از ۶۰ عنوان کتاب وارد دنیای جدیدی میکند و زاویهی دیدی جدید از ورزش حرفهای به شما میدهد. اگر هم به ورزش علاقهی چندانی نداشته باشید، خواندن سرنوشت انسانهایی که به اهداف و آرزوهایشان رسیدهاند خالی از لطف نیست.
اجتماعی و فرهنگی
لینک کوتاه :
سلام خیلی خوب فقط چقدرحق بیمه رواسنپ وتپسی پرداخت میکنن؟