ایده‌های جاه‌طلبانه اقتصادهای نوظهور؛

استراتژی توسعه اقتصادی تغییر کرده‌است؟

دولت‌ها، سیاستمداران و سیاستگذاران در سراسر جهان یک دغدغه مشترک دارند؛ اینکه چگونه برای کشور خود خلق ثروت کنند.

به گزارش جهان صنعت نیوز، خلق ثروت در حالی تبدیل به یکی از اصول اساسی دولت‌ها در سراسر جهان شده که آمارها نشان می‌دهد مسیرهای منتهی به رفاه برای جوامع مختلف وضعیتی مخاطره‌آمیز به خود گرفته و اقتصاد جهانی نیز در حال تغییر و دگردیسی است؛ به‌طوری که همزمان با ظهور فناوری‌های انرژی سبز، روابط تجاری در سطح بین‌المللی در حال گسست هستند.

 از سوی دیگر شاهد هستیم که پس از دهه‌ها لفاظی درخصوص بازار آزاد و محدود کردن مداخلات دولت‌ها در فرآیندهای اقتصادی و تجاری، دولت‌ها به شکل بزرگی به اقتصاد بازگشته و صدها میلیارد دلار برای صنایع مهم و استراتژیک در کشورهایشان سرمایه‌گذاری و هزینه کرده‌اند.

ایده‌های جاه‌طلبانه اقتصادهای نوظهور

در چنین شرایطی شاهد هستیم که کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور ایده‌هایی را برای خلق ثروت، رشد اقتصادی و در نهایت توسعه ارائه می‌دهند که به گفته کارشناسان به‌طور حیرت‌انگیزی جاه‌طلبانه است.

به عنوان مثال اکنون هند و اندونزی به دنبال تبدیل شدن به بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان تا ۲۵ سال آینده بوده و از سوی دیگر محمد بن‌سلمان ولیعهد عربستان نیز در راستای افق ۲۰۳۰ به در نظر دارد با تنوع‌ بخشیدن به اقتصاد داخلی، همین مسیر را دنبال کنند.

تحول در استراتژی‌های توسعه

برخی تحلیلگران معتقدند هر چند چنین برنامه‌هایی نسبت به استراتژی‌های توسعه قدیمی، برون‌گراتر هستند، اما به نوبه خود حامل تله‌هایی برای بازیگران نوظهور اقتصاد جهانی نیز هستند.

به عنوان مثال در شرایطی که کشورهای در حال توسعه معطوف به جهانی شدن جریان سرمایه‌گذاری هستند، اندونزی با ورود و سرمایه‌گذاری روی زنجیره‌های تامین سبز، به دنبال استخراج نیکل و در نهایت ساخت و صادرات وسایل نقلیه الکترونیکی به سراسر جهان است. از سوی دیگر در حالی که کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس مانند عربستان به دنبال تبدیل کردن خود به مکان‌های جذاب جهت جذب سرمایه‌گذاری هستند، نارندرا مودی نخست‌وزیر هند در نظر دارد کشورش را به عنوان تولیدکننده فناوری‌های پیشرفته از جمله ریزتراشه‌ها و گوشی‌های هوشمند تبدیل کند.

طبق گزارشی که در این خصوص نشریه اکونومیست منتشر کرده، چنین تغییر و تحولاتی در کشورهای در حال توسعه، بسیار قابل تامل است. چراکه به عنوان مثال تا ۵۰ سال پیش هندی‌ها به دنبال رشد اقتصادی، فارغ از اقتصاد جهانی بودند، اما حالا به نظر می‌رسد این رویکرد را شکست‌خورده قلمداد کردند و حتی برخی معتقدند تقاضای داخلی هند با پیوند خوردن به تقاضای جهانی برای تولیدات این کشور، امکان جهش در رشد اقتصادی در سطح یک اقتصاد بزرگ بین‌المللی را فراهم می‌کند.

مخاطرات استراتژی‌های توسعه جدید

کارشناسان معتقدند پیوند با بازارهای جهانی، نقشی حیاتی در توسعه داشته و مزیت ‌رقابتی، تولید در مقیاس بزرگ و نیز بهره‌مندی از تجربه‌های بین‌المللی را برای شرکت‌ها و کشورهای در حال توسعه فراهم می‌کند، اما استراتژی‌های توسعه امروزی، بدون چالش و مخاطره نیز نیستند چراکه در گام اول دولت‌ها را در مسیر انحراف از اقتصاد به بهانه حمایت‌گرایی قرار می‌دهد.

به عنوان مثال ارتقا و رشد سیاست‌های صنعتی عربستان، عمدتا به لطف کمک‌های مالی صندوق سرمایه‌گذاری عمومی این کشور صورت گرفته و گفته می‌شود رقم آن حتی از هزینه‌های قانون کاهش تورم ایالات‌متحده آمریکا نیز فراتر رفته است. یا در هند شاهد این هستیم که دولت به منظور کمک به رشد صادرات، تولیدکنندگان با فناوری پیشرفته را با انواع و اقسام تعرفه‌های حمایتی و یارانه‌های دولتی کمک می‌کند.

در این راستا هر چند که ممکن است سیاست‌های حمایتی دولت جهت افزایش و خلق ثروت برای کشورهای فقیر وسوسه‌برانگیز باشد، اما سیل نقدینگی و کاستن از مزیت رقابت با شرکت‌های خارجی، ممکن است نتیجه معکوس به دنبال داشته باشد؛ کما اینکه تمرکز روی یک مزیت یا محصول مانند آنچه که اندونزی در رابطه با استخراج نیکل و تولید باتری‌های الکتریکی انجام می‌دهد خالی از ریسک نخواهد بود.

در واقع مساله مهم این است که برخی از کشورهای در حال توسعه، پیش از این برای تجربه چنین رویکردی، هزینه‌های گزافی پرداخت کرده‌اند. به عنوان مثال در دهه ۱۹۶۰ میلادی، اکثریت سیاستگذاران در آفریقا همان ایده‌هایی را دنبال می‌کردند که اکنون کشورهای آسیای شرقی آن را اجرا می‌کنند؛ امری که به رشد سریع این قاره شد، اما در نهایت انتخاب‌های نادرست یک مزیت تولیدی سبب شد تا در فاصله ۱۰ ساله بین سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۵، تمامی دستاوردهای قبلی این قاره هدر برود و این منطقه را به فقیرترین منطقه جهان تبدیل کند.

از سوی دیگر هر چند که تولید همچنان راهی برای افزایش بهره‌وری یک کشور محسوب می‌شد، اما از آنجا که امروز کارخانجات سرمایه‌بری بیشتری پیدا کرده‌اند، تضمینی نیست که تولید یک محصول خاص به مزیت نسبی یک اقتصاد در حال توسعه تبدیل شود. چنین موضوعی کار را برای سیاستگذاران نیز سخت‌تر می‌کند، چراکه ریسک روی پول مردم و سرمایه‌های ملی پیدا کردن یک صنعت با مزیت نسبی بالا را دشوارتر می‌کند.

چشم‌انداز ۲۰۵۰

کارشناسان معتقدند در شرایط فعلی هر چند دولت‌ها نقشی حیاتی در تامین کالاهای عمومی، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و توسعه آموزش و مهارت کارگران دارند که در نوع خود می‌تواند به نفع آنها عمل کند، اما مساله اساسی این است که اگر اقتصاد به صورت آزاد باشد، حداقل انضباط و مزایای تجاری آنها تضمین‌شده خواهد بود.

در وضعیت فعلی که مخاطرات جهانی بالا بوده و بیش از ۶ میلیارد نفر از انسان‌های کره زمین تحت دولت‌های خودکامه و دموکراسی‌های شکننده زندگی می‌کنند، هدفگذاری اشتباه برای رشد می‌تواند این کشورها را برای مدتی طولانی در تله فقر و چالش‌های اقتصادی گرفتار کند. این موضوع نه‌تنها می‌تواند به یک تراژدی انسانی ختم شود، بلکه تبدیل به یک منبع بالقوه بی‌ثباتی سیاسی نیز تبدیل خواهد شد.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان

شناسه : 400639
لینک کوتاه :

1 دیدگاه

  1. خیر نبینید ان شاءالله بعد از ۱۳سال انتظار هنوز واحدهای ما را در پردیس فاز۹ جدید پروژه اولبریش بلوک۲ اس دو صفر دو تحویل نداده اید
    شما اول مسکن مهر را تحویل بدید بعد مسکن ملی رو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا