چگونه چهار ببر اقتصادی آسیایی گوی سبقت را از یوزپلنگ آسیایی ربودند؟
غلامرضا رحیمی، کارشناس امنیت اقتصادی در یادداشتی در سایت تحریریه نوشت:
این سوال شایسته بررسی جدی و جامع است که چگونه چهار ببر اقتصادی آسیایی گوی سبقت را از یوزپلنگ آسیایی ربودند؟
برای جواب سوال فوق می بایست در دو سطح ساختاری و عملکردی به تحلیل اقتصاد این چهار کشور( سنگاپور، کره جنوبی، هنگ کنگ و تایوان) که به عنوان ببرهای اقتصادی آسیا در جهان شهرت یافته اند پرداخته و شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب را تبیین و در نهایت بتوان دلیل پیشرفت و سبقت آنها را مشخص نمود.
۱) در بررسی علمی به عمل آمده- در حوزه اقتصادی این کشورها، روش های مورد استفاده هر یک از آنها برای ساختار کلان اقتصادی عبارتند از:
الف) کشور سنگاپور به شدت به سرمایه گذاری مستقیم خارجی وابسته است
ب) کشور کره جنوبی دولتی ترین اقتصاد را در میان این چهار کشور داراست
ج) کشور هنگ کنگ از طریق مکانیسم بازار تبعیت میکند و از دخالت دولت در اقتصاد خبری نیست
د) کشور تایوان از طریق ترکیب انواع مکانیسم های اقتصادی استفاده میکند
آنچه بسیار حائز اهمیت می باشد این است که با وجود استراتژیهای کلان متفاوت و متدهای مختلف که بر اساس ساختار (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و محیط زیست) گوناگون طرح ریزی کرده اند، هر چهار کشور به اقتصادهای پیشرفته و با درآمد بالا دست یافته اند و امروز در عرصه جهانی و اقتصادی به ببرهای اقتصادی آسیا در دنیا شهرت یافتند. لذا فارغ از سطح کلان می بایست موثرترین عامل پیشرفت این چهار ببر اقتصادی را در سطح عملکردی مورد تحلیل قرار دهیم.
۲) در سطح عملکردی سه عامل اساسی وجود دارد-که بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند، دائم در حال تغییر و تحول می باشند، در کشورهای تحقق یافته موجب شکوفایی سازمان ها، نهادها و شرکت ها در حوزه اقتصادی خواهند شد و در مقابل، نقص و ضعف در هر یک از این عوامل اثرات زیانباری را در اقتصاد کشورها به همراه داشته و سیستم اقتصادی را مختل خواهد نمود. این سه عامل عبارتند از:
الف) تعیین رهبرهای مناسب در سازمان ها، نهادها و شرکت های اقتصادی
ب) تدبیر راهبردهای مناسب در سازمان ها، نهادها و شرکت های اقتصادی
ج) تبیین راهبری های مناسب در سازمان ها، نهادها و شرکت های اقتصادی
الف) تعیین رهبرهای مناسب در سازمان ها، نهادها و شرکت های اقتصادی:
عبارت است از زاده فردی، عنصری فراتر از مدیر که تعیین کننده نقشه یا مسیر راه برای رسیدن به هدف اصلی سازمان می باشد. رهبران در حوزه اقتصادی به اعمال قدرت و کنترل افراد نمیاندیشند بلکه میکوشند با الهام بخشی، آموزش و برانگیختن شوق و اشتیاق انسانی افراد را به پیشرفت و حرکت رو به جلو در سازمان تشویق نمایند. کشورها در چگونگی انتصاب این افراد رویه ها و روند های مختلفی دارند و حتی کانون های ارزیابی خاص خود را دارند که اصطلاحاً “کانون ارزیابی مدیران” (General Management Development) نامیده می شود. اما قدیمی ترین، منطقی ترین، مشروع ترین و مقبول ترین شیوه انتخاب شایستگان را می بایست در ترجمه و شرح نامه ۵۳ نهج البلاغه (عهدنامه مالک اشتر) بخش پانزدهم “گزینش کارگزاران” دانست که به انتخاب جزئیات و اثرات آن به صورت مبسوط پرداخته است.
ب) تدابیر و تفکرات راهبردهای مناسب در سازمان ها، نهادها و شرکت های اقتصادی:
عبارت است از عنصر زاینده تشخیص موضوعات اساسی، بصیرت و فهم در کنار معماری هنرمندانه راهبرد که شامل خلاقیت، فهم و طرح ریزی بر مبنای یادگیری بوده، منتج به یک راهکار بدیع و ارزش آفرین میشود و مهمترین پیامد آن ایجاد یک نگرش تمام شمول به قوای سازمانی در راستای کمک به مدیران در رفع موانع برای نیل به اهداف مورد نظر می باشد.
ج) تبیین راهبری های مناسب در سازمان ها، نهادها و شرکت های اقتصادی:
عبارت است از همزاد بودن سه فرایند تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی که پیامدهای این روندها ایجاد تعامل و توازن بین عوامل اصلی داخلی و خارجی سازمان، کمک به حرکت و پویایی سازمان، بکارگیری مدیریت نوآوری در سازمان، مشخص نمودن نقاط ضعف و قدرت سازمان و بهبود آن در راستای نیل به اهداف سازمان می باشد. همچنین استقرار سیستم سنجش متناسب با نقشه راهبردی، همگرایی و درهم تنیدگی در ابعاد تدوین، اجرا و کنترل به عنوان ابعاد اساسی مدیریت راهبردی شرط اصلی تضمین موفقیت می باشد.
اقتصاد کلانیادداشتلینک کوتاه :