دو اتفاق مهمی که با رئیس جمهور شدن جلیلی می‌افتد

یک کارشناس امور بین‌الملل معتقد است: آقای جلیلی نماد رودررویی با ایالات متحده آمریکا و غرب در پرونده هسته‌ای است و آمدن او نه تنها در جغرافیای سیاست بلکه در اقتصاد، مسائل فرهنگی و ارزشی و واگرایی میان بخش‌هایی از مردم که نشان دادند با وجود آمدن اصلاح‌طلبان کمتر از انتخابات گذشته به میدان آمدند، به وجود خواهد آمد و وارد تونل گذار بسیار سخت خواهیم شد.

به گزارش سرویس سیاسی جهان صنعت نیوز، پرونده هسته‌ای ایران در مرحله دشواری قرار گرفته است. در چنین شرایطی هر یک از نامزدهای انتخاباتی تلاش کرده‌اند تا نحوه برخورد خود را با این ماجرا تشریح کنند. طرفداران سعید جلیلی با تاکید بر گفتمان انقلابی، هرگونه سازش را متهم می‌کنند و طرفداران رقیب او از تحریم‌ها و قطع‌نامه‌هایی حرف می‌زنند که در زمانی که جلیلی در نقش تصمیم‌گیرنده و مذاکره‌کننده ایران مقابل غرب فعالیت می‌کرد علیه کشورمان وضع شده‌ است. در شرایطی که تهران تحت فشار تروئیکای اروپایی از یک سو و ایالات متحده از سوی دیگر قرار دارد، بحرانی شدن وضعیت بدون اینکه تدبیری در مورد آن وجود داشته باشد، می‌تواند منجر به قطعنامه‌هایی شدیدتر علیه ایران شود. اتفاقی که اصلاح‌طلبان می‌گویند می‌خواهند مانع آن شوند.

با مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین‌المللی در اینباره به گفتگو نشسته‌ایم:

حاصل عملکرد سعید جلیلی در دورانی که مسئولیت پرونده هسته‌ای را داشت چه بود؟‌ آیا همانطور که مخالفان جلیلی معتقدند، او در آن سال‌ها باعث شد تا بارها قطعنامه‌هایی علیه ایران صادر شود؟

آقای جلیلی در اتمسفر گفتمانی که تحت عنوان گفتمان انقلابی در دهه ۸۰ برساخته شد، توانست جلوه کند. او در چارچوب گفتمانی که پس از انقلاب و پس از رحلت رهبر نخست انقلاب اسلامی و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی رخ داد، در چارچوب گفتمان انقلابی سعی کرد خود را برجسته کند. تئوریسین این نگرش مرحوم مصباح یزدی بود که بسیار صریح و روشن نقش مردم را در جمهوریت را در نظم موجود از متن به حاشیه می‌راند. این گروه توانستند در چارچوب تکیه بر ایدئولوژی تعریف شده توسط او و حمایت‌ها از آقای مصباح به‌عنوان جایگزین شهید مطهری، در بخش‌های نظامی و امنیتی قدرت بگیرند. آنها با قدرت گرفتن در دهه ۸۰ توانستند شوراهای شهر، ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی را از آن خود کنند و با تکیه بر داده‌های ناشی از این قدرت در بخش اقتصاد هم وارد شوند. در زمان محدود احمدی‌نژاد ما شاهد جایگزینی اصولگرایان پایداری‌چی و دارای گرایشات تند به جای گروه‌های سنتی اصول‌گرا بودیم.بگونه‌ای که در وهله نخست اصطکاک بین احمدی‌نژاد بعد از انتخابات سال ۱۳۸۴ بیشتر با تیم راست کلاسیک چهره نشان داد و افرادی چون ناطق نوری که حامی او بودند، کم کم دچار واگرایی از او شدند.

جلیلی یکی از این افراد در منطق جایگزینی گروه‌های تندرو در منابع و منصب‌های قدرت بوده که مورد حمایت هم واقع می‌شد. او در دوران احمدی‌نژاد به‌عنوان دبیر شورای امنیت ملی مشغول به‌کار شد. در آن دوران به‌هر روی عصر طلایی اقتصاد ایران بعد از انقلاب اسلامی است. چرا که آورده‌های ناشی از بالا رفتن قیمت نفت، توانست حجم انبوهی از دریافت‌های مالی را برای دولت احمدی‌نژاد فراهم کند. به‌گونه‌ای که در اندازه‌گیری توان مالی گفته می‌شود؛ حجم پولی که در دو دوره ریاست‌جمهوری او وارد ایران شد، برابر با حجم پولی بود که از آغاز فروش نفت نصیب ایران شده بود. اما پرونده هسته‌ای که قبل از دوره احمدی‌نژاد در حال پایان یافتن بود و از سال ۸۲ تا ۸۴ حسن روحانی به‌عنوان دبیر شورای امنیت ملی در نقش مذاکره کننده عالی با تروئیکای اروپا در حال دستیابی به یک توافقنامه بود، با آمدن احمدی‌نژاد و موضوع سیاست‌گذاری فعال در سیاست‌خارجی، روی‌کار آمدن جلیلی را در شورای امنیت در راه داشت. گفتمان او گفتمان انقلابی فعال در برابر گفتمان سازش‌کار منفعل معرفی شد. چون نام انقلاب گرفته بود و مورد حمایت هم قرار می‌گرفت و در دوره‌ای بود که محمود احمدی‌نژاد به‌عنوان معجزه هزاره سوم و احیاکننده گفتمان انقلاب اسلامی مطرح بود، رویکردهای رادیکالیستی و تندرویانه منجر به حجم وسیعی از تحریم‌ها شد که کیفیت آنها نیز در کنار کمیت اهمیت داشت و ایران را ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار داد.

علی لاریجانی که قبل از او به‌عنوان دبیرشورای امنیت و بعد از روحانی به میدان آمده بود؛ گفتمانی اصولگرایانه و درعین‌حال میانه‌رو داشت. اما بعد از آنکه به‌قول لاریجانی جوانی خوب به‌نام جلیلی وارد صحنه شد؛ این حجم از تحریم‌ها و قطعنامه‌ها علیه ایران صادر شد و از نظر کیفی ایران را در ذیل فصل هفتم و مواد ۴۹ تا ۵۱ قرار داد که خطر جنگ را در این بین ایجاد می‌کرد و این می‌توانست بسیار بسیار اهمیت داشته باشد. قبل از آمدن حسن روحانی ما شاهد کدگذاری نرمش قهرمانانه از سوی رهبری جمهوری اسلامی ایران شدیم و در آن زمان پرونده از شورای امنیت به طور غیرمحسوس گرفته شد و به وزارت امور خارجه در زمان تصدی آقای صالحی رسید. جنبه کیفی این قطعنامه‌ها باعث شده بود ایران در وضعیتی قرار بگیرد که تا حدودی لرزان و مخاطره انگیز بود. آمدن حسن روحانی و سپرده شدن پرونده به وزارت خارجه هم بدون مجوز رهبری امکان‌پذیر نبود. می‌توانیم بگوییم بحث برجام، تعداد قطعنامه‌ها و کیفیت آنها دستاویزی برای بازی‌های سیاسی و تحت‌فشار قرار دادن رقیب است. محمدجوادظریف در مصاحبه‌ای تلویزیونی تعداد قطعنامه‌های هر یک از جناح‌های رقیب را مطرح و اعلام کرد که او خود تحت تحریم هایی بود که در این زمینه ایجاد شد. تحریم‌ها مرتبط با کل نظام جمهوری اسلامی ایران است که قوه مجریه بخشی از آن است و اگر در مباحثات و مبارزات اشکار می‌شود تنها برای بهره‌برداری ابزاری از این موضوعاتی است که پرونده‌های ملی هستند.

ترسی که وجود دارد این است که مکانیسم ماشه در صورت رای آوردن سعید جلیلی و رئیس جمهور شدن او، مکانیسم ماشه از سوی کشورهای غربی علیه ایران فعال شود. این ترس تا چه اندازه امکان به وقوع پیوستن را دارد؟

به هر تقدیر آقای جلیلی نماد رودررویی با ایالات متحده آمریکا و غرب در پرونده هسته‌ای است و آمدن او نه تنها در جغرافیای سیاست بلکه در اقتصاد، مسائل فرهنگی و ارزشی و واگرایی میان بخش‌هایی از مردم که نشان دادند با وجود آمدن اصلاح‌طلبان کمتر از انتخابات گذشته به میدان آمدند، به وجود خواهد آمد و وارد تونل گذار بسیار سخت خواهیم شد. اگر چه که آمدن پزشکیان هم نمی‌تواند تغییر زیادی انجام دهد اما اتمسفر گفتمانی ناشی از آمدن احتمالی او تنفس‌گاهی موقتی برای مردم را فراهم می‌کند چرا که رئیس‌جمهور تصمیم‌گیرنده نهایی نیست.

با این حساب آیا به اعتقاد شما، این که چه فردی در نقش ریاست جمهوری ظاهر می‌شود، نمی‌تواند وضعیت پرونده‌هسته‌ای را بدون هماهنگی با دیگر نهادها تغییر دهد؟

با آمدن جلیلی در پاستور دو مولفه رخ می‌دهد. اول اینکه گفتمان انقلابی در معرض آزمایش قرار می‌گیرد و چون قدرت را در دست دارد و با بدنه سخت قدرت همگون است می‌تواند تصمیمات بزرگ بگیرد و منتقدین را از صحنه دور کند. در عین حال اگر این فعل و انفعالات را انجام دهد، دچار ریزش گفتمانی در درون خود خواهد شد و جایگاه خود را در سپهر سیاسی ایران از دست خواهد داد و رویکرد او متمایل به خشونت‌گرایی در برابر منتقدین و رقبا خواهد شد. اما همانطور که در آغاز هم گفتم این توان را دارد که تصمیم بزرگتری را نسبت به گروه رقیب بگیرد چون در یک دستی حاکمیتی و حکومتی عمل می‌کند. در صورتیکه اصلاح‌طلبان به قدرت بنشینند، با افرادی می‌توانند وارد مذاکره شوند که در پی توسعه ملی ایران و ادبیات ناشی از گفتمان انقلابی برگرفته از رویکردهای مدرن هستند. اما در جهت دیگر آمدن این جبهه در قوه‌مجریه به دلیل تعارضی که با استوانه سخت قدرت دارند نمی‌توانند تاثیرات جدی در زمینه پرونده‌ هسته‌ای داشته باشند.

البته غرب دیگر با افراد جدیدی در ایران روبه رو نیست که نداند روی کار آمدن هر کدام از جبهه‌ها و جناح‌ها در پاستور می‌تواند چه تمایزی داشته باشد.

منبع: خبرآنلاین

 

سیاسی

شناسه : 436121
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا