دو دولت اولی و قواعد جدید بازی سیاست در ایران
عرفان ناظریه – جهان صنعت نیوز؛ قانون نانوشتهای وجود دارد؛ معمولاً دولتها در ایران دو دوره متوالی چهار ساله را پشت سر میگذارند و همین عامل باعث میشود تا با دو نوع سیاستورزی متفاوت از جانب آنها روبهرو باشیم. این مسئله باعث میشود رجال سیاسی ، در دولت اول دست به پیگیری سیاستهایی (به ویژه سیاست داخلی و مسائل اقتصادی) بزنند که باعث نارضایتی شهروندان نشده تا بتوانند به وسیله آن مقدمات و شرایط توفیق خویش در دوره دوم را تضمین نمایند. بنابراین، همین موضوع سبب میشود تا برخی رویکردهای هزینهزا، مانند نگه داشتن و تثبیت نسبی قیمت کالاهای اساسی، ارز، انرژی و مواردی از این دست که به وسیله سیاستهای دستوری در اقتصاد رقم میخورد، تا حدودی در دولت دوم آنها تعدیل شود.
اما حالا، به واسطه اتفاق ناگهانی سقوط بالگرد و به تبع آن شهادت رئیس جمهوری دولت سیزدهم، این چرخه عرفی در فرآیند سیاستگذاری و امر سیاستورزی دولتهای ایران تغییر پیدا کرده و شاهد دو دولت اول متوالی، آن هم در شرایط خطیر کنونی هستیم. در واقع، هرچند که دولت سیزدهم سعی داشت تا برخی اصلاحات پرهزینه اقتصادی را در دوره اول خود انجام دهد، اما باز هم کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و اقتصادی بر آن بودند که نیاز به اقدامات بیشتری در جهت اصلاح ساختارها و روندهای مربوطه وجود دارد که احتمالاً دولت سیزدهم قصد داشت تا آنها را در دوره دوم خویش به سرانجام مقصود برساند.
در همین راستا، حالا این دولت چهاردهم است و این هم مسیر پیشروی پرچالش آن. مسیری که از طرفی میراثدار سیاستهای یک دولت اول پیش از خود بوده و از طرفی با مسائلی همچون تعیین تکلیف قیمت انرژی مانند بنزین، ارز، موضوعات مربوط به بودجه و همچنین اصلاحات اقتصادی اساسی و کلان برای گام برداشتن در مسیر توسعه مواجه است. بنابراین باید دید که آیا دولت چهاردهم این موضوع را میپذیرد که ایران، فرصتی برای پشت سر گذاشتن دو دوره متوالی ریاضتی و انقباضی در عرصه اقتصاد نداشته و باید با عزمی جزم به سوی اقدامات مناسب و اصولی گام بردارد؟
همچنین باید به این نکته توجه داشت که اقدامات اساسی برای اصلاحات اقتصادی از این جهت نیز حائز اهمیت بوده که در صورت بازگشت دونالد ترامپ و اتخاذ رویکردهایی مانند سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ میلادی از سوی وی در قبال ایران، ممکن است که دوباره بازارهای ایران دچار تنش و شوکهای قیمتی شود.
بنابراین باید با استفاده از تجربه گذشته دریافت که اقدامات موضعی و سطحی، نمیتواند با سیاستهای تهاجمی احتمالی ترامپ مقابله کرده و آنها را کنترل و مدیریت کند.
همچنین در امتداد نکات ذکر شده فوق، باید در انتها اشاره کرد که این گزاره مورد قبول و منطقی است که مسیر اصلاحات اقتصادی و حرکت به سوی توسعه، راهی پرهزینه و به اصطلاح پر پیچ و خم بوده و طی کردن آن، سرمایه اجتماعی و همراهی شهروندان با دولت را میطلبد. بنابراین، این موضوع را باید مدنظر قرار داد که نیاز است دولت در وهله اول، اعتماد مردم را جلب کرده تا بتواند هم مسیر و فرآیند اقدامات خویش را هموارتر ساخته و هم اینکه آنها را کم هزینهتر به پیش ببرد.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :