سندروم دهه شصتیها و ناکامان جهانی!
محمد اصغرزاده – جهان صنعت نیوز: دغدغه خانه و ازدواج، کار و شغل، ماندن یا مهاجرت، مسائلی هستند که فکر کردن در موردشان برای دهه شصتیها عادی است. نسلی که در هرم جمعیتی ایران بیشترین سهم را دارند، اما حداقل به ادعای خودشان، به آن میزانی که باید سهمشان را از زندگی نگرفتهاند.
نسبت به سنتهای پیشین طغیان کردهاند اما با نگرش نسل جدید هم آنچنان سر سازش ندارند. نسلی معلق میان گذشته و مدرنیته، نسلی درگیر میان ارزشهای پیشین و هنجارهای جدید. اما سوال اینجاست، ریشه این نارضایتی عمومی در بین دهه شصتیها کجاست؟ آیا اپیدمی سرخوردگی در میان این نسل مختص به ایران است یا همنسلانشان در کشورهای دیگر هم با همین مسائل درگیرند؟
تله تحریم و جنگ، زیست تلخ دهه شصتیها
جنگ رویدادی در تاریخ هر ملتی است که نمیتوان از تأثیراتش چشمپوشی کرد. ورای وجه دراماتیک و تلخش، اثرات سیاسی و اجتماعی آن تا مدتهای مدید بر تاریخ هر ملتی سایه میاندازد. دهه شصتیها در نقطه ثقل روایت جنگ زیست کردهاند. متولدین سالهای جنگ، چه بخواهند و چه نخواهند، از اتمسفر حاکم بر شرایط آن زمان تأثیر پذیرفتهاند. از طرف دیگر، شرایط بیثبات اقتصادی و اجتماعی، هزینههای گزاف نظامی مضاف بر جو مغشوش سیاسی در دهه هفتاد، مسائلی هستند که همه و همه شرایط دهه شصتیها را متمایز از سایرین کرده است.
اما نکته جالب توجه اینجاست که پژوهشها نشان میدهند نه تنها دهه شصتیهای ایران، که همنسلانشان در سایر کشورها نیز آنچنان وضع مطلوبی ندارند.
پاسخ ساده تمایز؛ تحولات پیچیده
نسل دهه شصت یا در ابعاد جهانی، نسل هزارهها، به نسلی گفته میشود که بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۴ متولد شدهاند. این نسل با جمعیتی ۱.۸ میلیاردی، بالغ بر ۲۳ درصد از جمعیت دنیا را به خود اختصاص داده است که ۱.۱ میلیارد نفر از این جمعیت در آسیا ساکن هستند. این نسل زمانی وارد بازار کار شد که اقتصاد دنیا با چالشهای بزرگی دست به گریبان بود، رکود بزرگ ۲۰۰۸ همراه با بدهیهای سنگین دانشجویی و افزایش قیمت مسکن.
این چالشها باعث شد که این نسل نتواند به اندازه نسلهای قبلی ثروت انباشته کند. مضاف بر همه اینها، پنجاه سال اخیر تاریخ جهان، اتفاقات عجیب و غریب کم ندارد. از ظهور قدرتهای اقتصادی جدید تا اختراعات نوین در زمینه تکنولوژی و اینترنت، مسائلی هستند که زندگی نسل هزارهها را به شدت تحت تأثیر قرار داد. مشاغل تغییرات زیادی به خود دید و بازار کار نیازهای جدید مطرح و مهارتهای متفاوتی نسبت به قبل طلب کرد.
پر واضح است که هماهنگ شدن با این تغییرات سریع کار سختی بوده که زندگی دهه شصتیها و همنسلانشان در کشورهای دیگر را به طور کلی تحت تأثیر قرار داده است.
ابهام و پیچیدگی، شرایط یکسان نسل هزارهها
ظهور تکنولوژیهای جدید و تغییرات بنیادین اجتماعی نه تنها زندگی دهه شصتیها در ایران که زندگی همنسلان آنها در سایر کشورها را نیز به طور ملموسی تحت تأثیر قرار داد. این شرایط علیالخصوص از لحاظ اقتصادی شکافهای معناداری در زندگی این نسل به وجود آورد.
به غیر از کشورهای در حال توسعه، حتی در توسعهیافتهترین کشورها نیز رخدادهای جهانی گریبان این نسل را رها نکرد. برای مثال، طبق پژوهشی که دولت آمریکا در سال ۲۰۲۰ منتشر کرد، نتایجی مطرح شد که نشاندهنده اوضاع نه چندان مطلوب این نسل نسبت به نسلهای قبل از خود بود.
بر طبق این پژوهش، نسل هزاره احتمال بیشتری برای داشتن تحصیلات دانشگاهی نسبت به نسلهای قبلی دارد. با این حال، این امر به درآمد بالاتر برای نسل هزاره در مقایسه با نسلهای قبلی منجر نشده است. همچنین، با وجود سطوح بالاتر تحصیلات، درآمد خانوارهای نسل هزاره مشابه و یا کمتر از نسلهای قبلی در همان سن است.
نتیجهگیری دیگری که در این مقاله مطرح شد این است که نسل هزاره به طور قابل توجهی ارزش خالص دارایی کمتری در مقایسه با دو نسل قبل در همان سن دارد. درصد کمتری از نسل هزاره در مقایسه با نسل قبل از خود در همان سن صاحب خانه هستند و چشمانداز بازنشستگی ثابت مانده و یا بدتر شده است.
این گزارشها حکایت از آن دارد که حتی در کشورهای توسعهیافته نیز نسل هزاره در مقابل نسلهای قبل از خود نتوانستهاند وضعیت اقتصادی بهتری را کسب کنند. به عبارتی، نسل بعد از جنگ جهانی دوم با توجه به شرایط اقتصادی بعد از جنگ که توأم با رشد و همچنین یارانههای گسترده دولتی بوده است، توانستهاند بیشترین داراییها، به ویژه در حوزه املاک و مستغلات، را به خود اختصاص دهند.
از سویی، در بین این نسل نیز وضعیت اقتصادی بیش از دو نسل گذشته به وضعیت والدینشان وابسته است. به عبارتی، تحرک نسبی بیننسلی نیز نشان از عدم استقلال نسل هزاره از وضعیت اقتصادی والدین در مقایسه با دو نسل قبل دارد. حال، تصور کنید در چنین فضایی، مسائل مربوط به تحریم و رخدادهای سیاسی نیز گریبانگیر دهه شصتیها بوده است. با این اوصاف، میتوان گفت آنچنان هم نارضایتی عمومی این نسل از شرایط اقتصادی بیعلت نیست.
همدردی دهه هفتادیها و هشتادیها با دهه شصتیها
اگرچه دهه شصتیها در ناراضی بودن از شرایط محقاند، اما شرایط برای نسلهای بعدی هم آنچنان تعریفی ندارد. زمان انتظار برای خانهدار شدن در دهه هشتاد، یعنی زمانی که دهه شصتیها وارد بازار کار شدند، چیزی در حدود ۱۵ سال بود، در حالی که این زمان در سالهای اخیر به چیزی در حدود صد سال رسیده است. به این معنی است که یک جوان دهه هفتادی یا هشتادی که اکنون وارد بازار کار میشود، عملاً نمیتواند به رویای خانهدار شدن دست پیدا کند.
نرخ دستمزدها، تورم، شرایط بیمهها، نرخ رشد اقتصادی و…، همه و همه، اگر نبست سالهای گذشته بدتر نشده باشند، بهبودی را هم تجربه نکردهاند. حکایتی که به خوبی نشان میدهد در تجربه شرایط نابسامان کنونی، دهه شصتیها تنها نیستند.
اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهلینک کوتاه :