قشر متوسط در حال سقوط؛ تحصیلات بالا، درآمد پایین، آینده نامطمئن
هما میرزایی – جهان صنعت نیوز : در حال حاضر یک سوم ایرانیان زیر خط فقر قرار دارند. بسیاری از این افراد شاغلان تحصیلکردهای هستند که با وجود داشتن شغل و دریافت حقوق ماهیانه به زیر خط فقر رفتهاند. در حقیقت، بخش بزرگی از افرادی که تحت عنوان فقیر طبقهبندی میشوند، در سنین جوانی قرار داشته وسالها برای دریافت مدارک دانشگاهی و یا تخصصی زمان صرف کرده و هزینه کردهاند. قشر متوسط که امید چندانی برای پیشرفت مالی و رسیدن به نقطه ثبات و آرامش ندارد، اندک اندک و در سایه غفلت تصمیمگیران در حال حذف شدن است.
حقیقتی تلخ به نام حقوق ۱۲ میلیونی
دولت در لایحه بودجه سال ۱۴۰۴ رقم افزایش دستمزد کارمندان را ۲۰ درصد تعیین کرده است، و حداقل حقوق ۱۲ میلیون تومان تعیین شده است. حداقل حقوق بازنشستگان و وظیفهبگیران مشمول صندوق بازنشستگی کشوری و سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح و سایر صندوقهای وابسته به دستگاههای اجرایی نیز ۱۰ میلیون و۸۰۰ هزار تومان خواهد بود. رییس مرکز پژوهشهای مجلس از تامین منابع مالی برای رشد پایین تر از تورم حقوق کارمندان دولت به عنوان یکی از نقاط ضعف بودجه ۱۴۰۴ نام برده است.
خط فقر ۳۰ میلیون تومانی هر روز افراد بیشتری را میبلعد
افزایش ۲۰ درصدی حقوق کارمندان که حداقل حقوق را به ۱۲ میلیون تومان میرساند، با توجه به خط فقر ۳۰ میلیون تومانی، تفاوت زیادی بین درآمد و هزینههای معیشت ایجاد میکند. این افزایش، در حالی است که تورم بالا و افزایش قیمت کالاهای اساسی و خدمات، قدرت خرید کارمندان را بهشدت کاهش داده و این قشر را که حدود یک سوم نیروی فعال کشور را تشکیل میدهند، در تامین نیازهای اساسی با مشکلات جدی روبهرو خواهد کرد. این وضعیت بهویژه برای کارمندانی که در کلانشهرها زندگی میکنند، بحرانیتر است؛ چرا که هزینههای مسکن، حملونقل، آموزش و سلامت در این مناطق بهمراتب بالاتر از میانگین کشوری است. با حداقل حقوق ۱۲ میلیون تومانی، یک خانواده بهسختی میتواند نیازهای اولیه مانند غذا، پوشاک و مسکن را تأمین کند، چه برسد به پسانداز یا سرمایهگذاری در آموزش فرزندان. مرکز آمار ایران در گزارشی تورم نقطه به نقطه مهر ماه سال جاری را منتشر کرده است. بر این اساس، خوراکیها وآشامیدنیها ۳۱.۶ درصد، مسکن ۴۰.۹ درصد، بهداشت و درمان ۲۷ درصد، و آموزش ۳۴.۵ درصد رشد داشتهاند.
شاغلان بیکیفیت
افزایش نرخ اشتغال، بدون توجه به میزان درآمد افراد صرفا به درد آمارهای کاغذی میخورد. بسیاری از نیروی کار جوان تحصیلکرده در مشاغلی فعالیت میکنند، که کارفرمایانشان قوانین کار را رعایت نکرده و دستمزدی کمتر از حداقل دستمزد رسمی پرداخت میکنند. کار کردن در این شرایط امکان مستقل شدن، امید به تشکیل خانواده و سرمایهگذاری برای آینده را از قشر جوان سلب کرده است. اکثریت این افراد که متولدین دهههای ۷۰ و نیمه اول دهه ۸۰ هستند، حقوق دریافتی خود را صرف تامین مایحتاج ماهیانه شخصی خود همچون خرید لباس و کافهگردی میکنند و برای خورد و خوراک و مسکن کاملا به خانواده وابستگی دارند. یکی از دختران شاغل در یک شرکت آی تی خصوصی که متولد سال ۷۸ است، میگوید: “تمام حقوق ۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی که میگیرم خرج رفت و آمد، چند بار در ماه غذای رستورانی خوردن و یکی دو بار تفریح با دوستانم میشود. نمیشود این پول را پسانداز کرد، پس اقلا خرج کنیم تا کمی احساس جوانی کنیم. هیچ امیدی ندارم که بتوانم از پدر و مادرم مستقل شوم و خرج اجاره خانه و خوراک ماهیانهام را تامین کنم.” افراد جویای کار که پشتوانه خانوادگی قابل قبولی دارند و در مناطق برخوردارتر زندگی میکنند، تنها برای فرار از بیکاری به این مشاغل کاذب روی میآورند. اما در مناطق محروم کشور اوضاع شکل دیگری است؛ در استانهای محروم و مرزی کشور میزان اشتغال در مشاغل غیر رسمی و بیکیفیت بالای ۷۰ درصد است. بسیاری از این نوع شاغلان برای تامین مخارج اولیه زندگی خود و خانواده خود به ناچار کارهای پر خطر و کمدرآمد را انتخاب میکنند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :