xtrim
اکونومیست بر اساس نتایج یک تحقیق علمی پاسخ داد؛

از لندن تا نیویورک: آیا بزرگ‌تر بودن بهتر است؟

تحقیقات نشان می‌دهند که اگرچه تجمع جمعیت در کلان‌شهرها باعث افزایش بهره‌وری و نوآوری می‌شود، اما اندازه این شهرها تأثیر زیادی بر رشد اقتصادی ندارد.

جهان صنعت نیوز – مردم به زندگی در کلان‌شهرها علاقه زیادی دارند و این امر موجب افزایش جمعیت و قیمت خانه‌ها در این مناطق شده است. اقتصاددانان معتقدند که تجمع جمعیت در شهرها به بهبود کارایی اقتصادی و نوآوری کمک می‌کند، زیرا مقیاس بزرگ‌تر امکان بهره‌وری بالاتر را فراهم می‌آورد. با این حال، تحلیل‌های جدید نشان می‌دهند که اگر از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۱۰ هیچ منطقه شهری به جمعیتی بیش از یک میلیون نفر نمی‌رسید، تفاوت زیادی در رشد اقتصادی آمریکا ایجاد نمی‌شد. این یافته‌ها نشان می‌دهد که کلان‌شهرها در افزایش بهره‌وری موثرند، اما اندازه آنها تاثیری چندان بر رشد اقتصادی ندارد.

عاشقان زندگی شهری؛ عامل پیشرفت اقتصاد؟

با توجه به ترجیحات آشکار مردم، می‌توان گفت که آنها علاقه زیادی به زندگی در شهرها دارند. کلان‌شهرهایی مانند لندن و نیویورک به شدت پرجمعیت شده‌اند و قیمت خانه‌ها نیز به طرز قابل توجهی افزایش یافته است. در عین حال، چین می‌تواند به داشتن حداقل شش شهری که جمعیت بیشتری از این دو شهر دارند، افتخار کند. در سطح جهانی، ۲۵ درصد از مردم در شهرهایی با جمعیت بیش از یک میلیون نفر زندگی می‌کنند که این درصد نسبت به ۶۰ سال پیش، زمانی که فقط ۱۵ درصد بود، افزایش قابل توجهی داشته است.

اقتصاددانان عموماً این روند را به عنوان یک پیشرفت مثبت می‌بینند. آنها استدلال می‌کنند که شهرها از تجمع یا انباشت جمعیت بهره‌مند هستند، که نتیجه زندگی تعداد زیادی از افراد در کنار هم است. از یک سو، دولت‌ها و کسب‌وکارها می‌توانند به شکل مؤثرتری فعالیت کنند؛ مقیاس بزرگ‌تر به همه چیز، از حمل‌ونقل عمومی گرفته تا جذب نیروی کار، کمک می‌کند. از سوی دیگر، پیدا کردن ایده‌های نوآورانه زمانی که افراد هم‌فکر و مشابه در کنار هم قرار می‌گیرند، راحت‌تر است. برای مثال، با وجود اینکه لندن تنها ۱۵ درصد از جمعیت بریتانیا را تشکیل می‌دهد، اما ۲۲ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را به خود اختصاص داده است.

آیا اقتصاددانان مزایای کلان‌شهرها را بیشتر از حد برآورد کرده‌اند؟

 این سوالی است که مقاله‌ کاری جدیدی از متیو ترنر و دیوید ویل، از دانشگاه براون، مطرح می‌کند. تحلیل آنها تخمین‌های موجود از تاثیر تجمع جمعیت بر کارایی اقتصادی و سرعت نوآوری را بر مدل اقتصادی آمریکا اعمال کرده است. این کار به محققان این امکان را می‌دهد که به سوالی چالش‌برانگیز پاسخ دهند: آمریکا چطور به نظر می‌رسید اگر از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۱۰ هیچ منطقه شهری به جمعیتی بیشتر از یک میلیون نفر نمی‌رسید؟

براساس محاسبات آنها، پاسخ به این سوال این است که «چندان تفاوتی نداشت». رشد اقتصادی کندتر می‌شد، اما فقط کمی. محققان بر این باورند که تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال ۲۰۱۰ نسبت به وضعیت واقعی، ۸ درصد کمتر می‌شد. این شکاف درآمدی حتی از فاصله اقتصادی بین آمریکا و دانمارک هم کمتر است. شهرها باعث افزایش بهره‌وری ساکنان می‌شوند، اما اندازه کلان‌شهرها تاثیر زیادی ندارد. همانطور که آقای ویل می‌گوید: «بدون وجود کلان‌شهرها، ما همچنان زندگی مدرن را همانطور که می‌شناسیم، داشتیم.»

طرفداران شهرها ممکن است کاملاً از محاسبات عددی نویسندگان قانع نشوند، چرا که این محاسبات به طور اجتناب‌ناپذیری بر برخی فرضیات غیرواقعی متکی است. ادوارد گلیزر از دانشگاه هاروارد اشاره می‌کند که آقایان ترنر و ویل فرض کرده‌اند که نوآوری با گذشت زمان دشوارتر می‌شود، زیرا پیروزی‌ها آسان به دست آمده و این به این معنی است که کلان‌شهرها کمتر از آنچه که می‌توانستند، از گردهم‌آوردن بهترین‌ها و باهوش‌ترین‌ها بهره می‌برند. اینکه آیا این روند در آینده نیز ادامه خواهد یافت یا خیر، نامشخص است. حامیان هوش مصنوعی قطعاً استدلال می‌کنند که نوآوری در سال‌های آینده احتمالاً تسریع خواهد یافت.

زندگی شهری جنبه‌های ناخوشایند زیادی دارد. به عنوان مثال، در سپتامبر گذشته، اریک آدامز، شهردار نیویورک، یک «همایش ملی مبارزه با موش‌های شهری» برگزار کرد که بخشی از «جنگ او علیه موش‌ها» بود. همانطور که آقای ویل اشاره می‌کند، زندگی در کلان‌شهرها مزایای دیگری غیر از رشد اقتصادی دارد. این تمایل مردم به زندگی در شهرهای بزرگ تنها به دلیل وجود بازارهای شغلی پررونق نیست، بلکه عوامل دیگری نیز در جذب آنها به این شهرها نقش دارند.

 

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 484792
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *