امپریالیسم جدید آمریکایی
دونالد ترامپ نخستین رئیسجمهور در بیش از ۱۰۰ سال گذشته است که خواستار افزودن قلمرو جدید به ایالات متحده شده است.
جهان صنعت نیوز – در سخنرانیها و رویکردهای دونالد ترامپ، نشانههایی از بازگشت به نوعی امپریالیسم مشاهده میشود که یادآور دوران طلایی تاریخ آمریکا و سیاستهای گسترشطلبانه آن است. این امپریالیسم جدید، که گاه در قالب بازپسگیری کنترل بر قلمروها یا اعمال تعرفههای سنگین بر کشورهای خارجی مطرح میشود، ترکیبی از ناسیونالیسم اقتصادی و جاهطلبیهای ژئوپلیتیک است.
ترامپ با زندهکردن سیاستهایی که بیش از یک قرن پیش توسط ویلیام مککینلی اجرا میشد، نه تنها به دنبال احیای قدرت اقتصادی داخلی است، بلکه با تأکید بر گسترش نفوذ آمریکا در عرصه جهانی، نوعی از «امپریالیسم مدرن» را تبلیغ میکند. از بازپسگیری کانال پاناما گرفته تا رؤیای کاشت پرچم آمریکا بر مریخ، این سیاستها هم یادآور جاهطلبیهای گذشتهاند و هم نشاندهنده نگاهی تازه به نقش آمریکا در جهان.
با این حال، این دیدگاه با پرسشهای بسیاری مواجه است؛ آیا بازگشت به چنین سیاستهایی در دنیای مدرن، که به شدت به همکاری بینالمللی وابسته است، عملی خواهد بود؟ یا این سیاستها صرفاً بازتابی از نوستالژی یک دوره از دست رفته هستند؟
ترامپ و بازگشت به سنتهای قدیمی: از مککینلی تا کانال پاناما
بهطور سنتی، هدف یک سخنرانی مراسم تحلیف این است که از فضای سیاسی مبارزات انتخاباتی فراتر برود و کشور را متحد کند. سخنرانی دوم مراسم تحلیف دونالد ترامپ اینگونه نبود. با این حال، از جنبههای دیگر به سنتها پایبند ماند—البته سنتهایی که بسیار قدیمیتر بودند.
تنها رئیسجمهوری که دونالد ترامپ در سخنرانیاش به او اشاره کرد—بهجز حملات تند به دولت جو بایدن که در حال پایان دورهاش بود—ویلیام مککینلی بود. ترامپ از او بهعنوان «یک رئیسجمهور بزرگ» یاد کرد، هرچند بسیاری از آمریکاییها او را در زمره چهرههای برجسته تاریخ کشورشان نمیدانند. این اشاره در بخشی از سخنان ترامپ بود که به بازگرداندن نام ویلیام مککینلی به کوه دنالی مربوط میشد؛ ایدهای که دو علاقه خاص ترامپ را بازتاب میدهد.
کوه دنالی و بازنویسی تاریخ از نگاه ترامپ
بلندترین کوه آمریکا در سال ۲۰۱۵ به طور رسمی نام بومی خود، یعنی «دنالی» (از زبان بومیان آلاسکا)، را گرفت. ترامپ این تغییر را بازنویسی تاریخ و تسلیمشدن در برابر حساسیتهای لیبرال میداند و آن را نشانهای از «ویروس ذهنی بیداری» توصیف میکند. از سوی دیگر، رئیسجمهوری که این تغییر را تصویب کرد، باراک اوباما بود. بنابراین، لغو این تصمیم برای ترامپ به معنای خنثیکردن یکی از دستاوردهای اوباما نیز هست. البته ارجگذاری ترامپ به مککینلی، رئیسجمهور جمهوریخواه دیگر، به همینجا ختم نشد.
ترامپ و کانال پاناما: ادعاهای بیپایه یا استراتژی؟
مککینلی، که در سال ۱۸۹۷ مراسم تحلیف خود را برگزار کرد، بر مذاکراتی نظارت داشت که منجر به ایجاد کانال پاناما شد. او علاقه خاصی به تعرفهها داشت، هم بهعنوان راهی برای تأمین بودجه دولت و هم برای حمایت از صنایع داخلی. همچنین، او با سرمایهداران بزرگ دوران طلایی آمریکا رابطه نزدیکی داشت و مورد توجه آنها بود.
دونالد ترامپ نیز حساسیت خاصی به موضوع کانال پاناما دارد. او معتقد است که شرایط معاهدهای که این کانال را به کشور میزبانش واگذار کرد، نقض شده است و ادعا میکند که این کانال اکنون تحت کنترل چین است (البته این ادعا درست نیست، اگرچه دولت چین نفوذ قابلتوجهی در پاناما پیدا کرده است).
توجهبرانگیزترین جمله سخنرانی ترامپ، حداقل برای کسانی که به داشتن رئیسجمهوری آمریکایی که به حاکمیت دیگر کشورها احترام میگذارد عادت کردهاند، این بود: «ما آن را پس میگیریم.»
معاهده واگذاری کانال پاناما در سال ۱۹۷۷ و در دوران ریاستجمهوری جیمی کارتر تدوین شد. حتی در همان زمان، این اقدام از سوی محافظهکاران بهعنوان خیانتی غیرمیهنپرستانه از سوی لیبرالهای سادهلوح مورد انتقاد قرار گرفت—موضوعی که همواره یکی از محورهای اصلی انتقادهای دونالد ترامپ بوده است.
گسترش سرزمینی؛ بازگشتی به دوران مککینلی
همچنین صحبت درباره گسترش سرزمینی، موضوعی است که هیچ رئیسجمهوری در بیش از یک قرن گذشته آن را بهطور جدی دنبال نکرده است. آخرین رئیسجمهوری که قلمرو آمریکا را بهطور قابلتوجهی افزایش داد، ویلیام مککینلی بود. در دوره اول ریاستجمهوری او، مناطقی از جمله کوبا، هاوایی و فیلیپین به خاک آمریکا اضافه شدند؛ فیلیپین بهعنوان نتیجه پیروزی بر اسپانیا. مککینلی گفته بود: «واقعیت این است که من فیلیپین را نمیخواستم و وقتی آنها بهعنوان هدیهای از جانب خدایان به ما رسیدند، نمیدانستم با آنها چه کنم.» آمریکا در آنجا گرفتار جنگ با یک قیام شد.
اما برای ترامپ، هدف گسترش سرزمینی کاملاً روشن است. (و این گسترش حتی فراتر از زمین است—او معتقد است که سرنوشت مقدر آمریکا کاشتن پرچمش روی مریخ است.) از نگاه او، آمریکا باید بار دیگر «یک ملت در حال رشد» باشد.
چالشهای سیاست خارجی و دیدگاه ترامپ
در شرایط کنونی، بزرگترین چالشهای سیاست خارجی آمریکا مدیریت رقابت با چین، درگیریها و بیثباتی در خاورمیانه و اشغال اوکراین توسط روسیه است—نه هزینههایی که کشتیهای جنگی آمریکایی برای عبور از کانال پاناما میپردازند. اما ترامپ تنها در چارچوب کانال پاناما به چین اشاره کرد. موضوع خاورمیانه نیز فقط در بخشی از سخنرانی او که با لحن خودستایانه درباره آزادی گروگانها بود، مطرح شد. او اصلاً به اوکراین اشاره نکرد، بهجز اینکه به طور ضمنی از تأمین «بودجه نامحدود» برای حفاظت از مرزهای خارجی انتقاد کرد، در حالی که ادعا میکرد کشورش حاضر نیست از مرزهای خود دفاع کند و مدعی شد که «میلیونها» مهاجر مجرم در حال ورود به آمریکا هستند.
تعرفهها: همپوشانی ترامپ و مککینلی
حتی مشخص نیست منظور ترامپ از بازپسگیری کانال پاناما چیست. آیا واقعاً به کاهش هزینههای عبور رضایت میدهد؟ ترامپ چهار سال رئیسجمهور بوده، چهار سال گذشته را نیز در حال کمپین انتخاباتی سپری کرده و به داشتن سبک صریح سخن گفتن مشهور است—اما درباره مهمترین مسائل همچنان ابهام دارد.
همین مسئله در مورد تعرفهها نیز صدق میکند، جایی که دیدگاه ترامپ با مککینلی همپوشانی دارد. رئیسجور بیستوپنجم در سال ۱۸۹۷ قانون دینگلی را امضا کرد که تعرفهها را به بیش از ۵۰ درصد رساند. مککینلی در نخستین سخنرانی تحلیف خود گفت که این اقدام، از جمله، برای حفظ بازار داخلی به نفع تولیدکنندگان آمریکایی انجام شده است. او در سخنرانی دیگری که خطاب به نشست مشترک کنگره برای تصویب تعرفهها برگزار کرد، این سیاست را اقدامی محتاطانه برای تأمین مالی دولت بدون افزایش مالیات معرفی کرد.
بازگشت به دوران طلایی؟
ترامپ نیز دیدگاهی مشابه دارد. او گفت: «ما از کشورهای خارجی تعرفه و مالیات دریافت خواهیم کرد تا شهروندان خود را ثروتمند کنیم. این به معنای ورود مقادیر عظیمی از پول به خزانه ما از منابع خارجی خواهد بود.» با این حال، در اینجا نیز هنوز مشخص نیست ترامپ عملاً چه اقداماتی انجام خواهد داد.
پس از ترور مککینلی توسط یک آنارشیست، رویکرد او در حمایت از تولید داخلی بهتدریج با حزب دموکرات پیوند خورد. فرمول مککینلی سیاستی را که امروزه چپگرایانه تلقی میشود، با نزدیکی به سرمایهداران بزرگ که به جناح راست نسبت داده میشود، ترکیب کرد. ترامپ نیز، مانند مککینلی، این دو را دوباره در حزب جمهوریخواه گرد هم آورده است.
در کارزار انتخاباتی مککینلی در سال ۱۸۹۶، او کمک مالی ۲۵۰ هزار دلاری از جیپی مورگان و همین مقدار از استاندارد اویل دریافت کرد—که در سال ۲۰۲۵ معادل حدود ۱۰ میلیون دلار برای هر کدام میشود. در مراسم تحلیف ترامپ، صندلیهای ویژهای برای جف بزوس، ایلان ماسک و مارک زاکربرگ، که همگی به کمیته تحلیف کمک مالی کرده بودند، در نظر گرفته شد. ترامپ در این مراسم از آغاز یک «دوران طلایی جدید» خبر داد.
اما در زمینههایی مانند تعرفهها، گسترش سرزمینی و تمرکز بر پاناما، به نظر میرسد او به دنبال بازگشتی به دوران «طلایی» پیشین است.
پیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :