اقتصاد مرز به مثابه توسعه پیرامون
حمیدرضا خانپور، پژوهشگر اقتصادی و مشاور صنعتی
در ادبیات توسعه اقتصادی ، ” مرز یعنی توسعه” و اقتصاد مرز به عنوان داده اساسی ارتقای همه جانبه استانهای مرزی نیاز به سیاستگذاری اقتصاد مرز دارند.در این راستا سوالی که مطرح می گردد ، این موضوع است که چرا برخی شهرهای مرزی به واسطه مرزهای ثروتمند و بازارچه های مرزی ، تبدیل به مرزهای پویا می شوند و برخی خیر ؟ در این راستا سه عامل مؤثر بر توسعه اقتصادی اقتصاد و بازارچههای مرزی ، شامل: ۱-وجود جامعه ماهر از تجار که میتوانند با موفقیت از تفاوتهای مرزی استفاده کنند.۲-ترکیب فعالیتهای تجاری و تولیدی که بر زیرساختهای بازار و حملونقل متکی است ۳- منافذ اقتصادی مرزها، که فرصت های تجاری را فراهم می کند که کلیت این سه گانه ، ارتقای اقتصادی و اشتغال استانهای مرزی را در پی خواهد داشت. بنابراین باید عنوان نمود این مراکز استانهای مرزی هستند که از چاشنی اقتصاد مرز ، منتفع می گردند و نه بر عکس. به طوریکه هر قدر مناطق و شهرهای مرزی به واسطه اقتصاد مرز ، منتفع گردند ، مراکز آن استانها نیز رشد اقتصادی را تجربه می نمایند که در تقلیل شاخصهای فقر و بیکاری آن استانها نیز ، تاثیر گذار است.
از سوئی ، خالق این سطور با نضج و اشاعه گفتمان” دیپلماسی مهارت ، رویکردی نوین در تعاملات منطقه ای ” با ارائه مقاله ای در سال ۱۳۹۳ ، مرز را واجد فرصت های اقتصادی برای مرکز دانست که تبلور این موضوع در استانهای مرزی است که متاسفانه هم اینک نه تنها این مناطق از مدار توسعه خارج ، بلکه در شاخص های فقر و بیکاری نیز ، رتبه های فوقانی کشور را در شاخص های توسعه نیافتگی به خود اختصاص داده اند. .به طور مثال در خصوص دیپلماسی مهارت و تعامل با کشور عراق و منطقه اقلیم کردستان ، سه استان غربی کشور ، یعنی کرمانشاه ، کردستان و آ- غربی با مرزهای طولانی و مشترک با اقلیم کردستان ، دارای ظرفیتی فوق العاده برای صادرات آموزش مهارتی و عقد قراردادهای آموزشهای مهارتی با استانهای هم مرز یعنی دیالی ، حلبچه ، سلیمانیه و اربیل است است که سرریز تعاملات آموزشهای مهارتی مذکور ، علاوه بر رشد و تقویت اقتصاد مرزی برای شهرهای مرزی ، بازخوردی بسیار بهینه در سایر حوزه ها و مشخصاً حوزه های اقتصادی و تجاری دارد .
در نگاه دیگر ، شاید عده ای بر این اعتقاد باشند که شاخص هائی همچون دوری از مراکز تصمیم سازی اقتصادی و انزوای ژئوپلیتیک و جغرافیایی باعث توسعه نیافتگی استانهای مرزی است، ولی با مداقه بیشتر می توان ابطال این نگاه را با وجود داشتن جزیره های فقر در استانهای مرکزی و توسعه اقتصادی بعضی از شهرهای مرزی ، مشاهده نمود. وانگهی در جهان مدرن تفاوت معناداری در رشد مناطق مرزی و مرکزی کشورهای توسعه یافته دیده نمی شد. بنابراین آنچه که مبرهن است ، پاسخی مطلوب به این پرسش است که با وجود مرزهای ثروتمند ، وجود شهرهای فقیر در پیرامون مرزها ، پذیرفتنی نیست و این مهم با مرزهای ثروتمند ایران زمین و با بذل توجه به سیاستگذاری اقتصاد مرز و شاخص های آن یعنی اقتصاد اجتماعی و زیست بوم اقتصادی اجتماعی مردم مناطق مرزی ، محقق می گردد.
یادداشت
لینک کوتاه :