آمریکا به سوی خودکامگی پیش میرود؟

تضعیف نهادهای حکومتی آمریکا در دوران ترامپ، بهویژه تلاش برای جایگزینی کارمندان مستقل با وفاداران سیاسی، تهدیدی جدی برای دموکراسی و حاکمیت قانون محسوب میشود.
جهان صنعت نیوز، نهادهای حکومتی، بهعنوان ستون فقرات جوامع مدرن، نقش کلیدی در ثبات و کارآمدی دولتها دارند. اما در آمریکا، سیاستهای دونالد ترامپ و متحدانش، با هدف تضعیف استقلال این نهادها و جایگزینی کارمندان مستقل با وفاداران سیاسی، در حال تغییر ماهیت دولت است. فرانسیس فوکویاما، نظریهپرداز مشهور، هشدار داده که دولتهای موفق نیازمند نهادهای حرفهای، قدرتمند و بیطرف هستند. با این حال، اظهارات افرادی مانند جیدی ونس و تلاشهای ترامپ برای تسلط بر دولت، نهادهای آمریکایی را به سمت حکومتی فردمحور و غیرپاسخگو سوق میدهد که میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای دموکراسی و کارآمدی دولت داشته باشد.
جوامع متمدن به نهادها وابستهاند
هرچه جامعه پیچیدهتر باشد، نهادهای آن نیز اهمیت بیشتری پیدا میکنند. نهادها موجب ثبات، پیشبینیپذیری و امنیت میشوند. شرکتها، مدارس، دانشگاهها و دادگاهها همگی نهادهایی مهم هستند. اما مهمترین نهادها، نهادهای حکومتی هستند.
به همین دلیل، حملات دونالد ترامپ به آنچه هوادارانش بهطور گمراهکننده “دولت پنهان” مینامند، بسیار خطرناک است. برخی از آنها معتقدند که دولت باید مطیع و فرمانبردار رهبر بزرگ باشد. برخی دیگر بر این باورند که دولت باید در خدمت ثروتمندان قرار گیرد. هر دو گروه توافق دارند که توانایی دولت در پاسخگویی به نیازهای عمومی چندان مهم نیست. این دیدگاهها خطرناک هستند، زیرا نشانههایی از خودکامگی، حکومت پولسالارانه و ناکارآمدی را به همراه دارند.
بررسی خطر تضعیف نهادهای حکومتی
در مجموعه مقالات مهمی تحت عنوان “ارزشگذاری دولت پنهان”، فرانسیس فوکویاما از دانشگاه استنفورد توضیح میدهد که چرا نابودی دولت میتواند پیامدهای ویرانگری داشته باشد. فوکویاما در دو دهه گذشته بهطور گسترده نشان داده است که “یک دولت حرفهای، توانمند و بیطرف، برای موفقیت هر جامعهای حیاتی است”، بهویژه برای دموکراسیهای مدرن لیبرال.
اما بسیاری از آمریکاییها با این دیدگاه مخالفاند. آنها دولت را، یا بهطور کلی “حکومت” را، دشمن میدانند. درحالیکه، هر کسی که در زمینه توسعه اقتصادی فعالیت داشته باشد، میداند که بدون یک نظام اداری کارآمد، حرفهای و بیطرف، هیچچیز در جامعه بهدرستی کار نمیکند. هرچه جامعه و اقتصاد مدرن پیچیدهتر و پیشرفتهتر شوند، این واقعیت بیشتر صدق میکند.
فوکویاما بهدرستی اشاره میکند که موفقیت چشمگیر اقتصادهای شرق آسیا، عمدتاً به این دلیل بوده که آنها مدتها پیش از غرب، اصول یک دولت مدرن را درک کرده بودند.
فوکویاما استدلال میکند که یک “دموکراسی موفق، نیازمند یک دولت مدرن قدرتمند است، اما این دولت باید تحت حاکمیت قانون و پاسخگویی دموکراتیک قرار داشته باشد”. به بیان دیگر، دولت نباید صرفاً ابزاری در دست یک فرد قدرتمند یا گروهی خاص باشد، بلکه باید در خدمت منافع عمومی و مقید به اصول دموکراتیک باقی بماند.
آغاز شکلگیری یک دولت مدرن در آمریکا
فرانسیس فوکویاما استدلال میکند که فرآیند ایجاد یک دولت مدرن در آمریکا از سال ۱۸۸۳ با تصویب “قانون پندلتون” آغاز شد. این قانون منجر به تأسیس کمیسیون خدمات کشوری شد و معیارهای شایستهسالارانه را برای استخدام و ارتقای کارکنان دولت فدرال بنیان نهاد.
اما دولت ترامپ—یا به تعبیر تیموتی اسنایدر، مورخ مشهور، “رژیم مامپ” (اصطلاحی که نقش ویژه ایلان ماسک را نیز در نظر میگیرد)—در تلاش است این دستاوردها را از بین ببرد.
آیا مشکل اصلی نظام بوروکراتیک آمریکا است؟
به گفته فوکویاما، سیستم اداری و بوروکراتیک آمریکا بینقص نیست، اما مشکل، آنگونه که منتقدان راستگرا ادعا میکنند، تفویض اختیار تصمیمگیریها نیست.
آیا کسی واقعاً تصور میکند که تصمیمهای فنی و پیچیده مانند ایمنی هواپیماها و داروها، کنترل آلایندههای خطرناک و مدیریت زبالههای هستهای باید به جزئیات، مستقیماً توسط قانونگذاران اتخاذ شود؟ بدیهی است که اینگونه تصمیمها باید به کارشناسان متخصص و شایسته سپرده شوند.
ایدهای که بر اساس آن، چنین مسئولیتهایی باید به افرادی واگذار شود که تنها شایستگی آنها وفاداری بیچونوچرا به “رئیس بزرگ” است، کاملاً مضحک به نظر میرسد.
هدف واقعی این “اصلاحات” چیست؟
واقعیت این است که این “اصلاحات” هیچ ارتباطی با کارآمدتر کردن دولت ندارند. هدف اصلی، در واقع، ایجاد قدرت مطلق برای “رژیم مامپ” است. خود جیدی ونس این موضوع را آشکار کرد.
او گفت که اگر ترامپ بار دیگر در سال ۲۰۲۴ رئیسجمهور شود، باید: «همهی بوروکراتهای سطح میانی، همهی کارکنان دولت در نهادهای اجرایی را اخراج کند، آنها را با “افراد خودمان” جایگزین کند… و هنگامی که دادگاهها مانع شدند، در برابر کشور بایستد، همانطور که اندرو جکسون ایستاد، و بگوید: “رئیس دیوان عالی رأی خود را صادر کرده است. حالا بگذارید او خودش آن را اجرا کند.”»
پس، ادعای اینکه آمریکا “حکومتی مبتنی بر قانون است، نه حکومت افراد”، کاملاً از بین میرود. این یک کودتا است.
آیا این طرح وضعیت مالی دولت را تغییر خواهد داد؟
این تلاشها هیچ تأثیر مهمی بر وضعیت مالی عمومی نخواهد داشت. در سال مالی ۲۰۲۵ تاکنون، ۷۸ درصد از کل هزینههای فدرال شامل این موارد بوده است: تأمین اجتماعی، بهداشت و درمان، دفاع ملی، امنیت درآمدی، مزایای کهنهسربازان و بهره خالص بدهیهای دولتی.
ماسک میگوید که دولت میتواند سالانه ۲ تریلیون دلار صرفهجویی کند. با توجه به اینکه هزینههای دولت در سال گذشته ۶.۸ تریلیون دلار بوده است، این ادعا مضحک به نظر میرسد.
نتیجهگیری: تخریب، نه اصلاح
به طور خلاصه، هیچ سیستم پیچیدهای را نمیتوان با نابودی تصادفی بخشهای آن “کارآمدتر” کرد. اما میتوان کارمندان آن را وحشتزده کرد. بنابراین، همانطور که آن اپلبام اشاره میکند، اهداف واقعی این اقدامات، ایجاد ترس و جایگزین کردن کارمندان واقعی دولت با پیروان وفادار است.
مزایای این کار برای کسانی که قدرت را در دست دارند کاملاً مشخص است: استفاده از اختیارات دولت برای تعقیب “دشمنان”، ترساندن روزنامهنگاران، پخش دروغها، نادیده گرفتن علم و دادههای واقعی و حمله به دولتهای محلی و ایالتی که از خط مشی حکومت مرکزی پیروی نمیکنند، حتی با توسل به زور.
حاکمیت قانون چه میشود؟
جیدی ونس پیشتر نشان داده که چه فکری درباره آن دارد. بنابراین، هدف ایجاد یک دیکتاتوری همهپرسیمحور است، که در آن قدرت مطلق در دستان یک نفر قرار دارد.
آیا این انقلاب با برگزاری انتخابات آزاد در آینده سازگار خواهد بود؟ باید به آن شک کرد.
در نهایت، بسیاری از این تغییرات غیرقابل بازگشت خواهند بود. وقتی وفاداری جایگزین شایستگی شود و دروغ جای حقیقت را بگیرد، بازگرداندن شرایط به حالت قبل بسیار دشوار خواهد بود.
وقتی که کارمندان صادق و شایسته اخراج شدند، چقدر آسان خواهد بود که افراد مشابهی را در آینده پیدا کرد؟
سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و نهادهای تحلیل داده و علمی زمانی به عنوان الگوهای جهانی شناخته میشدند. چقدر از این میراث باقی خواهد ماند؟
یکی از معیارهای جدید برای استخدام این خواهد بود که فرد بپذیرد ترامپ در سال ۲۰۲۰ پیروز شد. تنها افراد فرصتطلب و هواداران افراطی MAGA (دوباره آمریکا را عظمت ببخشیم) این دروغ را خواهند پذیرفت.
اگر آن نوع دولتی که فوکویاما تحسین میکند، با چیزی که اکنون در حال شکلگیری است جایگزین شود، ترکیبی سمی از بیکفایتی، استثمار و فساد اجتنابناپذیر خواهد بود.
یکی از ویژگیهای مخرب این وضعیت همان چیزی است که دانیل کافمن، محقق ارشد سازمان غیرانتفاعی نتایج برای توسعه، آن را “تصرف دولت” مینامد—یعنی سوءاستفاده از قدرت توسط کسانی که نهتنها قوانین را به نفع خود تغییر میدهند، بلکه آنها را مطابق میل خود خلق میکنند.
آمریکا، به عنوان یک کشور با درآمد بالا، همین حالا هم تا حدی گرفتار این پدیده است. اما این وضعیت قرار است به مراتب بدتر شود، حالا که قوانین محافظت از استقلال کارمندان دولت در حال نابودی است.
پیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :