در جستجوی دست نامرئی

مفهوم دست نامرئی آدام اسمیت که به اشتباه بهعنوان اصل خود تنظیمی بازارها تفسیر شد، در عمل بدون محدودیتهای مناسب، به جای رفاه عمومی، باعث نابرابری و زوال اقتصادی شده است.
جهان صنعت نیوز، مفهوم دست نامرئی آدام اسمیت که تنها یکبار در ثروت ملل به کار رفته بود، در قرن بیستم به یکی از ستونهای تفکر بازار آزاد تبدیل شد، اما برداشت نادرست از آن باعث شکلگیری ایمان کورکورانه به خودتنظیمی بازارها شد که در عمل، به جای پیشرفت اقتصادی، موجب زوال ملی شد.
دست نامرئی؛ مفهومی که اشتباه تفسیر شد
آدام اسمیت تنها یکبار در ثروت ملل از اصطلاح دست نامرئی استفاده کرد، اما این مفهوم در قرن بیستم به ستون تفکر سرمایهداری تبدیل شد. او در اصل میخواست نشان دهد که ترجیح صنعت داخلی بر خارجی و هدایت تولید به سمت ارزشآفرینی بیشتر به نفع جامعه است، اما بعدها اقتصاددانانی مانند پل ساموئلسون و فردریش هایک این مفهوم را به ایمانی مطلق به خودتنظیمی بازارها تغییر دادند.
بررسی Google Ngram نشان میدهد که اصطلاح دست نامرئی پس از جنگ جهانی دوم محبوبیت گستردهای یافت. این افزایش به دلیل تلاش اقتصاددانان برای دفاع از سرمایهداری دموکراتیک در برابر کمونیسم بود. اما آیا این تفسیر، همان چیزی بود که اسمیت مدنظر داشت؟
ایمان کورکورانه به بازارها؛ خطای بزرگ اقتصاددانان
جاناتان شلفر، سردبیر MIT Technology Review، نشان داده است که ساموئلسون در کتاب اقتصاد (۱۹۴۸) چگونه مفهوم اسمیت را تحریف کرد. او دانشجویان را با این ایده آموزش داد که بازارها بهطور جادویی و خودکار، جامعه را به سمت رفاه هدایت میکنند. فردریش هایک نیز با تبدیل این اصل به یک باور مذهبی، استدلال کرد که بازارها خودشان بدون هیچ مداخلهای تعادل ایجاد میکنند، حتی اگر کسی نداند چگونه.
اما در دهه ۱۹۹۰، این تفکر به اوج خود رسید، بهطوریکه در نیویورک تایمز، آمیتی شلیز نوشت که اسمیت با مفهوم دست نامرئی، «نیروی جادویی بازار آزاد که هماهنگی را به زندگی ما میآورد» را خلق کرده است. این در حالی بود که مفهوم اسمیت در اصل توصیفی از شرایطی بود که بازارها میتوانند به نفع جامعه کار کنند، نه اینکه همیشه بهطور معجزهآسا چنین کنند.
چرا سرمایهداری بیقید نمیتواند کار کند؟
در شرایطی که سرمایهگذاری در تولید، کشاورزی و زیرساختها سودآورتر از فعالیتهای سفتهبازی باشد، بازارها میتوانند به نفع جامعه عمل کنند. اما در دنیای امروز، بسیاری از سرمایهگذاران ترجیح میدهند در استارتاپهای فناوری با رشد سریع و نیروی کار کم سرمایهگذاری کنند، زیرا سودآوری بالاتری دارند.
نتیجه چیست؟
سرمایهداری شکلی از رشد اقتصادی ایجاد میکند، اما این رشد الزاماً رفاه عمومی را افزایش نمیدهد. تولید واقعی کاهش مییابد و جای خود را به سرمایهگذاریهای کوتاهمدت و غیرمولد میدهد. بجای افزایش دستمزدها و بهرهوری، شرکتها هزینهها را با انتقال تولید به کشورهای ارزانتر کاهش میدهند.
اقتصاد مالیشده و زوال ملی
اگر رشد اقتصادی وابسته به افزایش بهرهوری کارگران باشد، نوآوری و افزایش دستمزدها رخ خواهد داد. اما اگر شرکتها بتوانند صرفاً با انتقال تولید به کشورهای دیگر یا استخدام نیروی کار ارزانتر هزینهها را کاهش دهند، سرمایهداری از مسیر اصلی خود خارج خواهد شد.
نتایج این مدل اقتصادی چیست؟
شرکتها سودآوری بالایی دارند، اما دستمزدها رشد نمیکنند. سرمایه به جای سرمایهگذاری در تولید واقعی، صرف سفتهبازی در بازارهای مالی میشود. افزایش نابرابری و از بین رفتن شغلهای پایدار در جوامع صنعتی.
بازگشت به اصول واقعی اسمیت
برخلاف برداشت نادرستی که از مفهوم دست نامرئی شده است، اسمیت در واقع مدافع نظارت بر بازارها بود. او تأکید داشت که برای عملکرد صحیح بازارها، باید شرایطی فراهم شود که:
- سرمایهگذاری در صنعت داخلی بر سرمایهگذاری خارجی ترجیح داده شود.
- تولید به سمت فعالیتهایی با بیشترین ارزش اقتصادی هدایت شود.
جالب اینجاست که پس از ۲۰۱۴–۲۰۱۵، استفاده از اصطلاح دست نامرئی در Google Ngram کاهش یافت. این دوره همزمان بود با افشای تأثیرات منفی جهانیسازی بر اقتصاد غرب (تحقیقات «شوک چین» توسط دیوید آتور)، افزایش نابرابری و «مرگهای ناشی از ناامیدی» (تحقیقات آن کیس و آنگوس دیتون) و همچنین رأی بریتانیا به برگزیت و انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا بود.
به نظر میرسد سیاستگذاران، بهصورت ناخودآگاه در حال بازنگری در اصول اقتصادی خود هستند. شاید همانطور که اسمیت میگفت، بازارها نیازمند هدایت هوشمندانهای باشند تا واقعاً به نفع جامعه کار کنند.
اقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :