قربانیان سیاست خارجی دونالد ترامپ

سیاستهای فشار بر متحدان آمریکا در دوران ترامپ، از قطع کمک به اوکراین تا تهدید پیمانهای دفاعی، اعتماد جهانی به واشنگتن را کاهش داده و متحدان را به بازنگری در استراتژیهای خود واداشته است.
جهان صنعت نیوز – اکونومیست در سرمقاله این هفته خود با عنوان «سیاست خارجی جدید آمریکا» به تحلیل رویکرد دولت دونالد ترامپ در سیاست خارجی این کشور پرداخت. دولت ترامپ با کاهش حمایت از متحدان سنتی و اعمال فشارهای اقتصادی و امنیتی بر آنها، مسیر جدیدی در سیاست خارجی آمریکا ایجاد کرده است. قطع کمکهای مالی به اوکراین، اعمال تعرفههای تجاری بر کانادا، زیر سؤال بردن پیمان دفاعی با ژاپن و حتی گمانهزنی درباره خروج از ناتو، موجب بحران اعتماد در میان متحدان آمریکا شده است. همزمان، ترامپ تلاش دارد تا با رقبای دیرینه مانند روسیه مذاکره کند، اما مشخص نیست تا چه حد در این مسیر موفق خواهد شد. اکنون اروپا، کانادا و سایر متحدان باید استراتژیهای مستقلی برای تقویت دفاعی و اقتصادی خود تدوین کنند، چراکه تا سال ۲۰۲۹ و شاید پس از آن، جهان شاهد تغییرات ژئوپلیتیکی گستردهای خواهد بود.
سیاست خارجی جدید آمریکا
دههها، ایالات متحده حامی اصلی دوستان خود بوده و دشمنانش را در برابر فشارها متوقف کرده است. اما این پایداری اکنون در حال تزلزل است، زیرا دونالد ترامپ سیاستی را در پیش گرفته که متحدان را تحت فشار قرار داده و همزمان در تلاش برای توافق با رقبای دیرینه است. نمونه بارز آن تصمیم اخیر دولت او در ۳ مارس بود، زمانی که کمکهای مالی به اوکراین را بهطور کامل مسدود کرد و تنها زمانی این کمکها را از سر گرفت که اوکراین پذیرفت یک آتشبس ۳۰ روزه برقرار کند. اما مشخص نیست که دولت آمریکا تا چه حد برای وادار کردن ولادیمیر پوتین به پذیرش این توافق تلاش خواهد کرد. در همان روز، ترامپ بهطور موقت تعرفههای بیشتری بر کالاهای کانادایی اعمال کرد. نخستوزیر جدید کانادا، مارک کارنی، نسبت به سیاستهای غارتگرانه آمریکا هشدار داد و گفت که این کشور به دنبال تصاحب “آب، زمین و منابع ما” است.
این فشار تنها به کانادا محدود نیست. ترامپ اخیراً ارزش پیمان دفاعی آمریکا و ژاپن، که از زمان آیزنهاور در سال ۱۹۶۰ برقرار بوده، زیر سؤال برده است. در سطح جهانی، بسیاری از متحدان آمریکا نگران هستند که شعار “اول آمریکا” در عمل به معنای “دیگران در اولویتهای بعدی” باشد.
ترامپ و طرفدارانش باور دارند که این فشارها، قدرت آمریکا را افزایش میدهد، موانع را از میان برمیدارد و متحدانی را که تصور میکنند باری بر دوش آمریکا هستند، وادار به تحرک میکند. آتشبس اخیر در اوکراین نمونهای از این سیاست است.
اما این تغییرات چه هزینهای دارند؟
جنگ تجاری ترامپ بازارهای مالی را دچار آشفتگی کرده و کشورهای متعددی که از ۱۹۴۵ به بعد امنیت خود را به آمریکا سپرده بودند، اکنون با بحران اعتماد روبهرو شدهاند. آنها نگران رویکرد ناپایدار و کوتاهمدت دولت ترامپ هستند؛ بهعنوان مثال، اگر آتشبس مشابهی در غزه برقرار شود، ممکن است بهسرعت فروبپاشد.
در داخل آمریکا، ترامپ با موانع قانونی روبهرو است، اما در سیاست خارجی، دست او بازتر است. این مسئله متحدان را به این فکر واداشته که در صورت بروز یک بحران جهانی، آیا ترامپ یا حتی رئیسجمهور بعدی، مانند جی.دی. ونس، واقعاً از آنها حمایت خواهند کرد؟ پاسخ قطعی نیست و این عدم اطمینان برای بسیاری از کشورها نگرانکننده شده است.
کاهش اعتماد به آمریکا ناشی از این درک است که فشار بر متحدان، بخشی اجتنابناپذیر از سیاست “آمریکا اول” است. از آنجا که کشورهای متحد اقتصادی و نظامی به آمریکا وابستهاند، واشنگتن نفوذ بیشتری بر آنها نسبت به رقبایی مانند روسیه یا چین دارد. برای دههها، کانادا، اروپا و بخشهایی از آسیا به سیستم “ابرقدرتی” آمریکا—شامل پیمانهای دفاعی، توافقات تجاری، تسلیحات هستهای و سیستم بانکی مبتنی بر دلار—اعتماد داشتند، چراکه این همکاری برای هر دو طرف سودمند بود. اما ترامپ این اتحادها را نه بهعنوان یک سرمایه، بلکه بهعنوان یک بدهی میبیند.
سیاستهای اقتصادی ملیگرایانه دولت ترامپ و کاهش نقش امنیتی آمریکا در سطح جهانی ممکن است حتی فراتر از این برود. شرکتهای خارجی با فشار فزایندهای مواجه شدهاند تا سرمایهگذاریهای خود را به داخل آمریکا منتقل کنند. برخی مشاوران کاخ سفید از ایده تعرفههای متقابل حمایت میکنند—شکلی تهاجمی از حمایتگرایی اقتصادی. در والاستریت نیز صحبتهایی درباره کاهش ارزش دلار شنیده میشود. ایلان ماسک پیشنهاد خروج از ناتو را مطرح کرده است. ترامپ هنوز بهطور علنی چنین ایدهای را تأیید نکرده، اما آن را رد هم نکرده است. این تحولات اروپا را وادار کرده تا سناریوهایی را بررسی کند که پیشتر غیرقابل تصور به نظر میرسیدند: آیا ممکن است آمریکا از نگهداری از بازدارندگی هستهای بریتانیا خودداری کند؟ آیا این کشور میتواند جنگندههای اف-۳۵ متحدانش را از کار بیندازد؟
زمان اقدام فرارسیده است
متحدان آمریکا باید خود را تقویت کنند. اروپا نیاز دارد تا نقش پررنگتری در رهبری ناتو بر عهده بگیرد، به توافق تجاری آسیا-اقیانوسیه (CPTPP) بپیوندد و همکاریهای نظامی و فناورانه خود را با ژاپن و کره جنوبی گسترش دهد. چنین اقداماتی نهتنها موجب همگرایی بیشتر میان متحدان خواهد شد، بلکه رقابتهای موجود را نیز بهتر مدیریت خواهد کرد. علاوه بر این، چنین ائتلافی میتواند به حفظ یک نظم جهانی لیبرال، حتی در شکل ضعیفتری از نسخه اصلی آن، کمک کند.
متحدان باید خود را برای بازگشت احتمالی آمریکا به همکاریهای بینالمللی تحت یک رئیسجمهور جدید در سال ۲۰۲۹ آماده کنند. بااینحال، تا آن زمان ممکن است تغییرات بنیادینی رخ دهد: احتمالاً رقابت تسلیحاتی تشدید خواهد شد، چین قدرتمندتر خواهد شد و نفوذ جهانی آمریکا تضعیف خواهد گردید. در چنین شرایطی، شکایت کردن از سیاستهای واشنگتن سودی ندارد؛ متحدان باید اقدامات جدی انجام دهند و خود را قویتر سازند.
پیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :