xtrim

روز رهایی یا روز ویرانی؟

اعمال گسترده‌ترین تعرفه‌های تجاری آمریکا توسط ترامپ، نشانه‌ای از عقب‌گرد اقتصادی خطرناک و ترک نظم جهانی تجارت است که با توهمات رئیس‌جمهور آمریکا توجیه شده‌است.

جهان صنعت نیوز – اکونومیست در نسخه جهانی این هفته خود به تعرفه‌های تجاری دونالد ترامپ پرداخت. دونالد ترامپ با اعلام تعرفه‌های سنگین بر واردات تقریباً تمام شرکای تجاری آمریکا، ایالات متحده را از نظم جهانی تجارت جدا کرده و مسیر حمایت‌گرایی افراطی را در پیش گرفته است. او در سخنرانی خود ادعا کرد که این تعرفه‌ها «روز رهایی اقتصادی» آمریکا را رقم می‌زنند، در حالی که تحلیل‌گران و اقتصاددانان این اقدام را یکی از بدترین اشتباهات اقتصادی دهه‌های اخیر می‌دانند. کارشناسان می‌گویند سیاست‌های ترامپ نه‌تنها کسری تجاری را کاهش نمی‌دهد بلکه به مصرف‌کنندگان، تولیدکنندگان و بازارهای مالی آسیب می‌زند و می‌تواند اقتصاد جهان را به لبه یک رکود بزرگ دیگر بکشاند.

اکونومیست ترامپ تعرفه جنگ تجاری

آمریکا غارت می‌شود؟

اگر متوجه نشده‌اید که آمریکا دارد «غارت، چپاول، تجاوز و تاراج» می‌شود — آن هم توسط کشورهایی از دور و نزدیک — یا اینکه به‌طور ظالمانه از «فرصت شکوفایی» محروم مانده، تبریک می‌گویم: شما ارتباطی محکم‌تر با واقعیت دارید تا رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا. واقعاً نمی‌توان گفت کدام موضوع نگران‌کننده‌تر است: اینکه رهبر جهان آزاد چنین حرف‌های بی‌اساسی درباره یکی از موفق‌ترین و تحسین‌شده‌ترین اقتصادهای دنیا بر زبان می‌آورد، یا اینکه دونالد ترامپ، تحت تأثیر همین توهمات، در دوم آوریل بزرگ‌ترین تغییر سیاست تجاری آمریکا در بیش از صد سال گذشته را اعلام کرد — و یکی از عمیق‌ترین، زیان‌بارترین و غیرضروری‌ترین اشتباهات اقتصادی دوران مدرن را مرتکب شد.

دونالد ترامپ در سخنرانی‌ای که در باغ رز کاخ سفید انجام داد، اعلام کرد که تعرفه‌های جدیدی تحت عنوان «تلافی‌جویانه» علیه تقریباً تمام شرکای تجاری آمریکا وضع خواهد شد. قرار است بر واردات از چین ۳۴ درصد، از هند ۲۷ درصد، از ژاپن ۲۴ درصد و از اتحادیه اروپا ۲۰ درصد تعرفه وضع شود. بسیاری از اقتصادهای کوچک با نرخ‌های بسیار بالا مواجه خواهند شد و برای همه کشورهایی که هدف قرار گرفته‌اند، حداقل تعرفه ۱۰ درصدی در نظر گرفته شده است. با در نظر گرفتن تعرفه‌های فعلی، مجموع تعرفه‌های اعمال‌شده بر چین به ۶۵ درصد می‌رسد. کانادا و مکزیک از این تعرفه‌های جدید مستثنی شده‌اند و این تعرفه‌ها شامل تعرفه‌هایی که به‌طور خاص برای برخی صنایع مثل تعرفه ۲۵ درصدی خودرو یا تعرفه وعده‌داده‌شده بر نیمه‌رساناها در نظر گرفته شده، نمی‌شود. با این تصمیم، نرخ کلی تعرفه‌های آمریکا از دوران رکود بزرگ نیز فراتر می‌رود و به سطح قرن نوزدهم بازمی‌گردد.

روز «رهایی» یا روز ترک نظم جهانی؟

ترامپ از این روز به‌عنوان یکی از مهم‌ترین روزهای تاریخ آمریکا یاد کرد. او تا حدی درست می‌گوید. «روز رهایی» مورد نظر او نشان‌دهنده کناره‌گیری کامل آمریکا از نظم جهانی تجارت و روی آوردن به سیاست‌های حمایت‌گرایانه است. حالا برای کشورهایی که از این تصمیمات نسنجیده و ویرانگر رئیس‌جمهور آمریکا متأثر شده‌اند، پرسش اصلی این است که چگونه می‌توان میزان خسارت را به حداقل رساند.

تقریباً تمام چیزهایی که ترامپ این هفته درباره تاریخ، اقتصاد و جزئیات فنی تجارت بیان کرد، کاملاً توهم‌آمیز و بی‌اساس بود. برداشت او از تاریخ، کاملاً وارونه است. او مدت‌هاست که دوران اواخر قرن نوزدهم را ستایش می‌کند؛ دورانی با تعرفه‌های بالا و مالیات بر درآمد پایین. اما تحقیقات معتبر نشان می‌دهند که تعرفه‌ها در آن زمان مانعی برای رشد اقتصادی بوده‌اند. او اکنون ادعای عجیبی را هم مطرح کرده‌است: اینکه حذف تعرفه‌ها باعث رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ شد و تعرفه‌های اسموت-هاولی (Smoot-Hawley) آن‌قدر دیر اعمال شدند که دیگر نتوانستند اوضاع را نجات دهند. در حالی که واقعیت این است که همان تعرفه‌ها رکود اقتصادی را بدتر کردند؛ همان‌طور که امروز هم تعرفه‌ها به همه اقتصادها آسیب خواهند رساند. در واقع این مذاکرات تجاری سخت و مداوم طی ۸۰ سال بعدی بودند که تعرفه‌ها را کاهش دادند و باعث افزایش رفاه جهانی شدند.

یاوه‌گویی‌های اقتصادی و سوءبرداشت‌ها

در زمینه اقتصاد، ادعاهای ترامپ کاملاً بی‌پایه‌اند. رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید برای کاهش کسری تجاری آمریکا نیاز به تعرفه داریم، چون به‌زعم او این کسری معادل انتقال ثروت به خارجی‌هاست. اما هر اقتصاددانی که در دولت خودش حضور دارد می‌تواند به او بگوید که این کسری تجاری کلی به این دلیل شکل می‌گیرد که آمریکایی‌ها کمتر از آنچه کشورشان سرمایه‌گذاری می‌کند پس‌انداز می‌کنند و نکته مهم این است که این واقعیت دیرینه هیچ‌گاه باعث نشده اقتصاد آمریکا در سه دهه گذشته از دیگر کشورهای گروه هفت عقب بماند. بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که تعرفه‌های جدید او بتوانند این کسری را از بین ببرند. اصرار بر برقراری توازن تجاری با تک‌تک شرکای تجاری کاملاً غیرمنطقی است. مثل این است که ایالت تگزاس ادعا کند اگر با هر کدام از ۴۹ ایالت دیگر آمریکا توازن تجاری برقرار کند، ثروتمندتر خواهد شد، یا اینکه یک شرکت بخواهد مطمئن شود هر تأمین‌کننده‌اش حتماً یکی از مشتریانش هم باشد.

درک ترامپ از جزئیات فنی تجارت نیز بسیار ضعیف بود. او ادعا کرد که تعرفه‌های جدید بر پایه ارزیابی تعرفه‌های سایر کشورها علیه آمریکا، همراه با دستکاری نرخ ارز و سایر تحریفات ادعایی مثل مالیات بر ارزش افزوده تعیین شده‌اند. اما به‌نظر می‌رسد مقام‌های دولتی در واقع از فرمولی برای تعیین تعرفه‌ها استفاده کرده‌اند که کسری تجاری دوجانبه آمریکا را به نسبت واردات کالا از هر کشور محاسبه کرده و آن را نصف کرده‌اند؛ فرمولی که تقریباً به همان اندازه بی‌منطق است که بخواهید کسی را بر اساس تعداد حروف صدادار اسمش مالیات بدهید.

این مجموعه‌ای از حماقت‌ها، آسیبی بیهوده و غیرضروری به آمریکا وارد خواهد کرد. مصرف‌کنندگان باید هزینه بیشتری بپردازند و با گزینه‌های کمتری روبه‌رو خواهند شد. گران‌تر شدن قطعات مورد نیاز تولیدکنندگان آمریکایی، در حالی که آن‌ها را از فشار رقابت خارجی رها می‌کند، باعث کاهش بهره‌وری آن‌ها خواهد شد و آن‌ها را ناکارآمد می‌سازد. در حالی که بازارهای آتی سهام سقوط کردند، سهام شرکت نایکی—که کارخانه‌هایی در ویتنام دارد (با تعرفه ۴۶ درصد)—با کاهش ۷ درصدی روبه‌رو شد. آیا ترامپ واقعاً فکر می‌کند وضعیت آمریکایی‌ها بهتر می‌شود اگر خودشان کفش‌های ورزشی‌شان را بدوزند؟

تأثیر جهانی و پرسش از واکنش‌ها

بقیه جهان نیز از این فاجعه متأثر خواهند شد و باید تصمیم بگیرند چه واکنشی نشان دهند. یکی از پرسش‌ها این است که آیا باید مقابله به مثل کرد یا نه. سیاست‌مداران باید در این زمینه محتاط باشند. برخلاف تصور ترامپ، موانع تجاری به ضرر کشوری تمام می‌شود که آن‌ها را ایجاد می‌کند. از آن‌جا که چنین اقداماتی احتمالاً باعث می‌شوند ترامپ با لجاجت بیشتری بر تصمیم خود پافشاری کند تا اینکه عقب‌نشینی کند، مقابله به مثل ممکن است اوضاع را بدتر کندو حتی مانند دهه ۱۹۳۰ به فاجعه‌ای تمام‌عیار بینجامد.

در عوض، دولت‌ها باید بر افزایش جریان تجارت میان خودشان تمرکز کنند؛به‌ویژه در حوزه خدمات، که پیشران اصلی اقتصاد قرن بیست‌و‌یکم است. از آن‌جا که تنها ۱۵ درصد از تقاضای نهایی برای واردات به آمریکا اختصاص دارد، این کشور بر تجارت جهانی سلطه‌ای مشابه با سلطه‌اش بر امور مالی یا هزینه‌های نظامی ندارد. بر اساس محاسبات اندیشکده Global Trade Alert، حتی اگر آمریکا به‌طور کامل واردات را متوقف کند، با روند فعلی، ۱۰۰ شریک تجاری این کشور ظرف تنها پنج سال می‌توانند تمام صادرات ازدست‌رفته‌شان را جبران کنند. اتحادیه اروپا، ۱۲ عضو «توافق‌نامه جامع و پیشرفته مشارکت ترنس-پاسیفیک» (CPTPP)، کره جنوبی و اقتصادهای کوچک و باز مانند نروژ در مجموع ۳۴ درصد از تقاضای جهانی برای واردات را به خود اختصاص داده‌اند.

آیا چین باید در این مسیر شریک باشد؟

آیا این تلاش‌ها باید شامل چین هم بشود؟ بسیاری در غرب بر این باورند که شرکت‌های دولتی چین با روح قواعد تجارت جهانی در تضاد هستند و در گذشته نیز از صادرات برای جذب ظرفیت مازاد تولید خود استفاده کرده‌اند. این نگرانی‌ها احتمالاً بیشتر خواهد شد اگر کالاهای چینی بیشتری به جای آمریکا به سمت بازارهای دیگر هدایت شوند. ساختن نظام تجاری‌ای که چین را هم در بر گیرد، هدفی مطلوب است، اما تنها در صورتی قابل تحقق خواهد بود که چین اقتصاد خود را به سمت افزایش تقاضای داخلی بازتنظیم کند تا نگرانی‌ها درباره دامپینگ کاهش یابد. همچنین، چین می‌تواند موظف شود در برابر کاهش تعرفه‌ها، فناوری منتقل کند و در تولید در اروپا سرمایه‌گذاری نماید. اتحادیه اروپا نیز باید قوانین سرمایه‌گذاری خود را متمرکز کند تا بتواند توافق‌هایی جامع در زمینه سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) منعقد کند و از مقاومت خود در برابر پیمان‌های تجاری بزرگ دست بردارد و به توافق CPTPP بپیوندد—توافقی که راهکارهایی برای حل برخی اختلافات در خود دارد.

جنون شاه دونالد

اگر این روند سخت و کند به‌نظر می‌رسد، دلیلش این است که یکپارچگی و همگرایی همیشه همین‌طور است. ایجاد موانع کار ساده‌تر و سریعتری است. هرج‌ومرجی که ترامپ به بار آورده، قابل انکار نیست، اما این به آن معنا نیست که حماقت او محکوم به پیروزی است.

 

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 501807
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *