xtrim

زاینده‌رود زیر آوار توسعه ناپایدار

بحران آب زاینده‌رود تنها از مسیر اصلاح حکمرانی آب، تغییر الگوهای مصرف و بازسازی اعتماد اجتماعی قابل حل است، نه با طرح‌های مقطعی و تأمین‌محور.

جهان صنعت نیوز –  حوضه زاینده‌رود امروز در میانه بحرانی عمیق قرار دارد؛ بحرانی که برخاسته از سال‌ها بهره‌برداری ناپایدار، ضعف حکمرانی، توسعه بی‌ضابطه و بی‌توجهی به ظرفیت اکولوژیکی منطقه است. از برداشت‌های بی‌رویه و رشد صنایع آب‌بر تا تغییرات اقلیمی و نادیده‌گرفتن حق‌آبه‌های زیست‌محیطی، همه و همه باعث شده‌اند زاینده‌رود دیگر نتواند خود را بازیابی کند. راه‌حل این بحران نه در انتقال آب یا گسترش صنایع، بلکه در بازطراحی سیاست‌ها، بازتوزیع عادلانه منابع، ارتقای بهره‌وری، و مشارکت اجتماعی واقعی نهفته است.

بحران آب زاینده‌رود؛ وقتی طبیعت دیگر توان جبران ندارد

بحران آب در حوضه زاینده‌رود، نتیجه انباشت و برهم‌کنش مجموعه‌ای از عوامل انسانی، مدیریتی و اقلیمی است که طی سالیان متمادی، تعادل طبیعی منابع آبی منطقه را بر هم زده‌اند. این بحران نه‌تنها از کمبود منابع، بلکه از نحوه نادرست بهره‌برداری، سیاست‌گذاری‌های ناکارآمد و الگوهای ناپایدار توسعه نشأت می‌گیرد.

در رأس این عوامل، برداشت‌های بی‌رویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی قرار دارد. مصرف آب در بخش‌های کشاورزی، شهری و صنعتی بدون در نظر گرفتن ظرفیت واقعی حوضه، فشار شدیدی بر رودخانه زاینده‌رود و آبخوان‌های زیرزمینی وارد کرده و موجب افت مستمر سطح آب‌ها و خشک‌سالی‌های متوالی شده است. در کنار این برداشت‌ها، گسترش صنایع آب‌بر در مناطق کم‌آب، بدون ارزیابی دقیق اثرات زیست‌محیطی، مصداق روشن توسعه نامتوازن و غیرپایدار است.

از سوی دیگر، ساختار مدیریت منابع آب با مشکلات بنیادینی مواجه است. نبود مدیریت یکپارچه، تعارض منافع بین دستگاه‌ها و مناطق مختلف حوضه، ضعف نظارت و نبود شفافیت در تخصیص آب، موجب شده تا تصمیم‌گیری‌ها از کارآمدی لازم برخوردار نباشند. در چنین بستری، نه‌تنها تعادل بین مصرف و منابع برقرار نشده، بلکه اختلافات اجتماعی و تنش‌های بین ذی‌نفعان نیز افزایش یافته است.

در سطحی گسترده‌تر، تغییر الگوی کاربری اراضی، رشد جمعیت، توسعه بی‌رویه شهرها و کشاورزی سنتی و کم‌بازده، ساختار مصرف آب را به‌شدت تحت فشار قرار داده‌اند. در عین حال، نیازهای زیست‌محیطی منطقه، از جمله حق‌آبه تالاب گاوخونی، نادیده گرفته شده و این بی‌توجهی به بحران‌های ثانویه‌ای چون خشکی تالاب، فرونشست زمین و گسترش پدیده گردوغبار منجر شده است.

در نهایت، تغییرات اقلیمی نیز به‌عنوان عاملی تشدیدکننده، نقش مهمی در کاهش بارندگی، افزایش دما و ناپایداری منابع آب ایفا می‌کند. با این حال، سهم این عامل در مقایسه با فشارهای ناشی از مدیریت ناکارآمد و بهره‌برداری نامتوازن، کمتر اما قابل‌توجه است.

صنایع تشنه در سرزمین بی‌آب

صنایع آب‌بر، به‌ویژه صنایعی نظیر فولاد، پتروشیمی و نیروگاه‌ها، نقش بسیار مهمی در تشدید بحران آب در حوضه زاینده‌رود ایفا کرده‌اند. این نقش نه‌تنها به‌دلیل حجم بالای مصرف آب توسط این صنایع است، بلکه به‌واسطه مکان‌یابی نامناسب، نبود ارزیابی دقیق ظرفیت اکولوژیک منطقه، و غلبه نگاه توسعه‌محور بدون ملاحظات زیست‌محیطی، ابعاد گسترده‌تری پیدا کرده است.

در بسیاری از موارد، این صنایع در نقاطی مستقر شده‌اند که به‌لحاظ منابع آب، ظرفیت لازم برای پشتیبانی از فعالیت‌های پرمصرف صنعتی را نداشته‌اند. به‌عنوان نمونه، استقرار واحدهای فولاد در مناطق خشک و کم‌آب شرق اصفهان یا توسعه شهرک‌های صنعتی در نزدیکی منابع آب شرب، منجر به رقابت مستقیم بین بخش‌های صنعت، کشاورزی و حتی نیازهای زیست‌محیطی شده است. در چنین شرایطی، تخصیص آب به صنایع آب‌بر، عملاً فشار مضاعفی بر منابع آبی محدود وارد کرده و تعادل عرضه و تقاضای آب را بیش از پیش بر هم زده است.

از سوی دیگر، در نبود یک نظام شفاف و علمی برای تخصیص منابع آب، برخی از این صنایع، از طریق مجاری رسمی یا غیررسمی، موفق به دریافت مجوز برداشت‌های کلان از آب شده‌اند؛ بدون آن‌که ملاحظات پایداری زیست‌محیطی و اجتماعی در این تصمیم‌گیری‌ها لحاظ شود. این مسئله نه‌تنها موجب نارضایتی و تعارض میان ذی‌نفعان مختلف شده، بلکه مسیر بازیابی تعادل آبی در حوضه را نیز مسدود کرده است.

نکته مهم دیگر، پایین بودن بهره‌وری مصرف آب در بسیاری از صنایع موجود است. در شرایطی که فناوری‌های نوین برای بازیافت یا کاهش مصرف آب در صنعت وجود دارد، اما به دلیل ضعف نظارت، نبود مشوق‌های اقتصادی، یا بی‌توجهی به اصول توسعه پایدار، الگوهای مصرف در این صنایع همچنان پرمصرف، ناکارآمد و غیراقتصادی باقی مانده‌اند.

آب، توسعه و تعادل؛ نقشه راه نجات زاینده‌رود

حل بحران آب در حوضه زاینده‌رود نیازمند رویکردی جامع، علمی و آینده‌نگر است؛ چرا که این بحران نه‌تنها ریشه در کاهش منابع طبیعی، بلکه در نوع نگاه توسعه، شیوه حکمرانی و رفتار مصرفی انسان دارد. پاسخ به این چالش، تنها از مسیر بازطراحی ساختارهای مدیریتی، اصلاح الگوهای مصرف و بازگرداندن تعادل بین انسان و طبیعت ممکن است.

نخستین گام اساسی، استقرار نظامی یکپارچه برای حکمرانی منابع آب در سطح حوضه است. مدیریت فعلی که بر اساس تصمیم‌گیری‌های بخشی، جزیره‌ای و گاه متعارض عمل می‌کند، پاسخ‌گوی پیچیدگی بحران کنونی نیست. حوضه زاینده‌رود نیازمند نهادی فرابخشی و مستقل است که بتواند با مشارکت تمامی ذی‌نفعان، از کشاورزان تا صنایع و ساکنان شهری، بر تخصیص منابع، اجرای برنامه‌ها و حل تعارض‌ها نظارت مؤثر داشته باشد.

در گام بعد، بازنگری در نحوه مصرف و تخصیص آب ضرورت دارد. بخش کشاورزی همچنان بیشترین حجم آب را مصرف می‌کند، در حالی که بهره‌وری آن پایین است و بخش بزرگی از منابع صرف تولید محصولاتی می‌شود که با شرایط اقلیمی منطقه هم‌خوانی ندارد. تغییر الگوی کشت، استفاده از فناوری‌های نوین آبیاری، و کاهش سطح زیر کشت در مناطق بحرانی، اقداماتی هستند که می‌توانند فشار بر منابع را کاهش دهند. هم‌زمان، تخصیص آب به صنایع باید مشروط به ارتقای بهره‌وری، بازچرخانی آب و رعایت ملاحظات زیست‌محیطی باشد؛ چرا که ادامه توسعه صنایع آب‌بر در منطقه‌ای که خود با کم‌آبی شدید مواجه است، اقدامی خلاف منطق توسعه پایدار است.

احیای زیست‌بوم‌های کلیدی نظیر تالاب گاوخونی نیز از ضرورت‌های حل بحران است. این تالاب نه‌فقط یک زیستگاه طبیعی، بلکه شاخصی از سلامت کل چرخه آبی منطقه است. بازگرداندن حق‌آبه زیست‌محیطی به تالاب، اقدامی نمادین و کاربردی برای بازسازی اکولوژیکی و کاهش اثرات بلندمدت خشکی و فرونشست زمین به‌شمار می‌رود.

از سوی دیگر، تمرکز سیاست‌گذاری باید از «تأمین بیشتر» به‌سوی «مدیریت تقاضا» تغییر یابد. تجربه نشان داده که توسعه زیرساخت‌های انتقال آب، بدون اصلاح الگوهای مصرف، نه‌تنها بحران را حل نکرده، بلکه در بسیاری موارد به تعمیق آن انجامیده است. اصلاح این روند، مستلزم تغییر نگاه از تأمین‌محور به مصرف‌محور است؛ نگاهی که بر بهره‌وری، مشارکت و آگاهی عمومی تکیه دارد.

در نهایت، آنچه حل این بحران را ممکن می‌سازد، ترکیبی از شفافیت، مشارکت اجتماعی و اراده سیاسی است. بدون شفاف‌سازی داده‌ها، بدون گفت‌وگو با ذی‌نفعان، و بدون عزم نهادهای مسئول برای بازنگری در سیاست‌ها، بازگشت تعادل به زاینده‌رود ممکن نخواهد بود. آینده این حوضه در گرو تصمیماتی است که امروز گرفته می‌شود؛ تصمیماتی که باید عقلانی، منصفانه و مبتنی بر ظرفیت واقعی طبیعت باشند.

اخبار برگزیدهمحیط زیست
شناسه : 502395
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *