چرا اسرائیل با مذاکره با ایران مخالف است؟

مخالفت اسرائیل با مذاکره با ایران، نه صرفاً یک موضع سیاسی بلکه بخشی از راهبرد امنیتیسازی تهدید ایران برای حفظ مشروعیت سیاستهای تهاجمی و موازنه قوا در منطقه است.
جهان صنعت نیوز – در چارچوب نظریه «امنیتیسازی»، مخالفت اسرائیل با مذاکره با ایران فراتر از یک موضعگیری تاکتیکی بوده و به راهبردی گفتمانی برای تثبیت تصویر ایران بهعنوان «تهدیدی دائمی» بازمیگردد. این تصویر طی سالها با هدف جلب حمایت جهانی، مشروعسازی اقدامات نظامی و حفظ برتری منطقهای صهیونیستها ساخته شده و تداوم آن، بهویژه در افکار عمومی غرب، برای اسرائیل حیاتی است. از این رو، هرگونه مذاکره که بتواند ایران را بهعنوان بازیگری معقول، قابل تعامل و صلحطلب بازنمایی کند، پایههای گفتمان امنیتیسازی اسرائیل را متزلزل کرده و موازنه مطلوب قدرت در خاورمیانه را برهم میزند.
سیاستِ ترس؛ منطق امنیتیسازی چیست؟
امنیتیسازی مفهومی کلیدی در ادبیات نوین روابط بینالملل و مطالعات امنیتی است که از دل نظریههای پسااثباتگرا، بهویژه مکتب کپنهاگ، برآمده است. این مفهوم ناظر به فرآیندی است که در آن، یک پدیده، مسئله یا موضوع ـ که در شرایط عادی در زمره امور سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی قرار دارد ـ از مسیر گفتمانی و ادراکی، به یک «تهدید امنیتی» تبدیل میشود.
در فرآیند امنیتیسازی، یک بازیگر سیاسی (مانند دولت، نهاد امنیتی، یا رهبران سیاسی) از طریق گفتار و روایتسازی خاص، موضوعی را بهگونهای بازنمایی میکند که تهدیدی وجودی برای بقای جامعه، دولت یا نظم موجود تلقی شود. در صورتی که این گفتمان توسط مخاطبان (اعم از افکار عمومی، نهادهای تصمیمگیر، یا بازیگران بینالمللی) پذیرفته شود، آن موضوع وارد قلمرو امنیتی میشود و این پذیرش، زمینهساز توجیه اقدامات فوقالعاده و فراتر از قواعد عادی (مانند اعمال محدودیتهای قانونی، استفاده از زور، مداخله نظامی یا تحریمهای بینالمللی) خواهد شد.
ویژگیهای اصلی امنیتیسازی:
- ماهیّت گفتمانی: امنیتیسازی نه از طریق شواهد عینی، بلکه از طریق قدرت اقناعی گفتمان و روایتهای امنیتی شکل میگیرد.
- نقش مخاطب: امنیتیسازی تنها زمانی محقق میشود که مخاطب، تهدید ادعاشده را به رسمیت بشناسد.
- تغییر در سطح واکنش: موضوعات امنیتیشده از دایره سیاستگذاری عادی خارج شده و در سطحی استثنایی و اضطراری مورد برخورد قرار میگیرند.
نمونههای برجسته امنیتیسازی
برنامه هستهای ایران که از سوی برخی دولتها بهعنوان تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی بازنمایی شده و بهواسطه آن، تحریمها و اقدامات نظامی یا سیاسی خاصی توجیهپذیر شدهاند.
مهاجرت و پناهجویی که در برخی کشورها، با پیوند زدن به تروریسم یا تهدیدات فرهنگی، به یک مسئله امنیتی بدل شده است.
ویروس کرونا که در برخی مقاطع و کشورها بهعنوان تهدیدی امنیتی معرفی شد و منجر به اتخاذ سیاستهای اضطراری مانند قرنطینه گسترده و محدودیتهای شدید اجتماعی شد.
در یک نگاه کلان، امنیتیسازی ابزاری قدرتمند در دست نخبگان سیاسی برای شکلدهی به اولویتهای سیاسی، کنترل افکار عمومی و مشروعسازی اقدامات استثنایی است؛ ابزاری که نه بر اساس ذات تهدید، بلکه بر اساس ادراک و بازنمایی تهدید عمل میکند.
مذاکره ایران و چالش گفتمان امنیتی صهیونیسم
در چارچوب نظریه امنیتیسازی، مخالفت رژیم صهیونیستی با مذاکره با جمهوری اسلامی ایران، نه صرفاً یک انتخاب سیاسی، بلکه بخشی از راهبردی عمیق برای حفظ و بازتولید گفتمان «تهدید ایران» در سطح منطقهای و بینالمللی است. همانگونه که اشاره شد، امنیتیسازی به معنای آن است که یک موضوع از طریق گفتمان و روایتهای خاص، به سطح یک تهدید وجودی ارتقا داده میشود؛ تهدیدی که برای مقابله با آن، میتوان اقدامات فوقالعاده و خارج از چارچوبهای عادی انجام داد. در این میان، رژیم صهیونیستی طی سالهای متمادی، کوشیده است تا ایران را بهعنوان تهدیدی دائمی و غیرقابل اعتماد در افکار عمومی غرب و نهادهای بینالمللی جا بیندازد.
مذاکره با ایران، بهویژه در موضوع هستهای، این گفتمان را با چالش جدی مواجه میسازد. چرا که ورود ایران به عرصه گفتوگو، تعامل و توافق با قدرتهای جهانی، تصویر یک بازیگر معقول، مسئول و قابل گفتگو را به نمایش میگذارد؛ تصویری که بهطور مستقیم، ساختار امنیتیسازیشده ایران را تضعیف میکند. از دید اسرائیل، امنیتیسازی ایران نهتنها ابزاری برای بسیج افکار عمومی داخلی و جلب حمایت غربیها، بلکه عاملی برای حفظ برتری نظامی و دیپلماتیک در منطقه است. در چنین شرایطی، هرگونه تنشزدایی با ایران میتواند این نظم مطلوب را بر هم زند و موجب بازتعریف موازنه قدرت در خاورمیانه شود؛ آنهم در جهتی که ممکن است به سود ایران و به زیان رژیم صهیونیستی باشد.
از این منظر، مخالفت اسرائیل با مذاکره نه به معنای مخالفت با محتوای توافق، بلکه تلاشی برای جلوگیری از فروپاشی معماری گفتمانیای است که سالها بر مبنای آن، ایران را بهعنوان تهدیدی دائمی بازنمایی کرده است. تداوم بحران، عنصر حیاتی در این راهبرد است؛ چرا که بدون وجود یک تهدید فعال، بسیاری از سیاستهای تهاجمی و بازدارنده اسرائیل مشروعیت خود را از دست میدهند. در نتیجه، رژیم صهیونیستی هر روندی را که به «عادیسازی» ایران بینجامد، خطری برای منافع امنیتی و ژئوپلیتیکی خود میداند و در برابر آن مقاومت میکند.
به بیان دیگر، صهیونیستها از آن میهراسند که مذاکره، تهدید را از فضای ادراکی نظام بینالملل خارج کرده و به موضوعی فنی، قابل کنترل و نهایتاً عادی تبدیل کند؛ و این درست همان چیزی است که امنیتیسازی برای جلوگیری از آن طراحی شده است.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :