xtrim

قیمت دلار در ایران ؛ جنگ میان نظریه و واقعیت

مدل‌های مرسوم تعیین نرخ ارز، به‌ویژه نظریه برابری قدرت خرید و مدل پولی، در توضیح رفتار نرخ ارز ایران با چالش‌های جدی مواجه‌اند.

جهان صنعت نیوز، بررسی روند بلندمدت نرخ ارز در ایران و تجربه کشورهای صادرکننده نفت نشان می‌دهد که مدل‌های کلاسیکی همچون برابری قدرت خرید (PPP) و مدل پولی نمی‌توانند به‌درستی نوسانات نرخ ارز را در کشورهایی با شوک‌های نفتی، نظام‌های ارزی چندنرخی و ساختارهای مداخله‌گر توضیح دهند. این مدل‌ها اگرچه در بلندمدت تا حدودی قدرت تبیینی دارند، اما در کوتاه‌مدت به علت تأثیر عوامل غیراقتصادی، تغییرات رابطه مبادله، رانت نفتی، و ضعف نظام سیاست‌گذاری پولی از کارایی کافی برخوردار نیستند.

چرا مدل‌های مرسوم برای ایران جواب نمی‌دهند؟

در ادبیات اقتصادی، دو نظریه «برابری قدرت خرید» (PPP) و «مدل پولی» به عنوان پایه‌های نظری تعیین نرخ ارز شناخته می‌شوند. این نظریات بر این فرض استوارند که نرخ ارز در بلندمدت باید بازتابی از تفاوت سطح قیمت‌ها یا تفاوت رشد نقدینگی میان کشورها باشد. اما در اقتصاد ایران – و به طور کلی در اقتصادهای نفتی – این رابطه به‌شدت مخدوش شده است.

دلیل اصلی، وجود درآمدهای نفتی است که بدون ارتباط مستقیم با بخش واقعی اقتصاد، ارز وارد کشور می‌کنند و نرخ ارز را از مسیر طبیعی‌اش منحرف می‌سازند. به‌بیان ساده‌تر، ورود ارز نفتی به اقتصاد باعث می‌شود که نرخ ارز در ظاهر ثبات داشته باشد، اما این ثبات ناشی از سیاست‌های دستوری و مداخلات دولت است، نه توازن واقعی میان عرضه و تقاضا.

نقش رانت نفتی، رابطه مبادله و سیاست‌های ارزی

در کشورهای صادرکننده نفت، از جمله ایران، رابطه قیمت نفت با نرخ ارز بسیار معنادار است. زمانی که قیمت نفت افزایش می‌یابد، درآمد ارزی بالا رفته و دولت‌ها با فروش ارز در بازار، نرخ ارز را به‌طور مصنوعی پایین نگه می‌دارند. این وضعیت منجر به شکل‌گیری «رانت ارزی» می‌شود؛ یعنی واردکنندگانی که به ارز ارزان‌قیمت دسترسی دارند، سود کلانی می‌برند.

اما این ارزانی پایدار نیست. به‌محض کاهش درآمد نفتی یا افزایش تحریم‌ها، نرخ ارز با جهش شدید مواجه می‌شود. این رفتار نوسانی، با مدل‌های کلاسیک سازگاری ندارد، زیرا آن‌ها بر فرض ثبات و عملکرد بازار آزاد مبتنی‌اند.

علاوه بر این، در تعیین نرخ ارز باید متغیرهایی مانند نرخ واقعی بهره، تغییرات ترجیحات سبد دارایی مردم، خروج سرمایه، و حتی انتظارات تورمی نیز در نظر گرفته شوند؛ عواملی که در ساختارهای نظری سنتی، کمتر به آن‌ها توجه شده است.

چرا سال پایه در محاسبات مهم است؟

یکی از چالش‌های مهم در محاسبه نرخ واقعی ارز و ارزیابی مدل‌ها، انتخاب سال پایه است. اگر سال پایه‌ای انتخاب شود که در آن نرخ ارز به‌طور مصنوعی پایین نگه داشته شده، محاسبات به‌کلی دچار خطا می‌شود. به‌عنوان مثال، استفاده از سال‌هایی مثل ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۹ یا حتی سال ۱۳۹۷ که دارای نرخ ارز تثبیتی و شدیداً رانتی بوده‌اند، نتایج اشتباهی به دست می‌دهد. بنابراین، حتی در استفاده از مدل‌های نظری، انتخاب سال پایه باید با دقت انجام شود.

تجربه ایران و سایر کشورهای مشابه نشان می‌دهد که برای تحلیل دقیق نرخ ارز، باید مدل‌هایی توسعه داده شوند که ویژگی‌های خاص اقتصاد نفتی را لحاظ کنند. مدل مطلوب برای ایران باید بتواند همزمان هم عوامل اقتصادی مانند تورم، رشد نقدینگی، نرخ بهره و تراز پرداخت‌ها را لحاظ کند، و هم متغیرهایی مانند درآمد نفتی، رفتار دولت در فروش ارز، و انتظارات بازار را در نظر بگیرد.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 504046
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *