بانک مرکزی اسیر هیجان

بانک مرکزی به جای واکنش به نوسانات کوتاهمدت، تمرکز خود را بر تحلیل روندهای بلندمدت تورم و تولید معطوف کند.
جهان صنعت نیوز، تجربه اقتصادی ایران نشان میدهد که واکنشهای سریع و لحظهای بانک مرکزی به نوسانات تورم یا تولید، نهتنها نتوانسته ثبات ایجاد کند، بلکه در بسیاری موارد به تشدید نوسانات دامن زده است. بانک مرکزی باید سیاستگذاری خود را بر اساس «تغییرات روندی» و نه «نوسانات گذرا» طراحی کند. در چنین رویکردی، شناخت دقیق از ساختار اقتصاد، درک محدودیتهای ذهنی و زمانی مردم، و واکنش حسابشده به متغیرهای پایدار، میتواند نقش تعیینکنندهای در موفقیت سیاست پولی داشته باشد.
بانک مرکزی چرا باید به روندها توجه کند؟
اقتصاد ایران در سالهای اخیر بارها با شوکهای بیرونی و درونی مواجه بوده؛ از تحریمها و نوسانات نرخ ارز گرفته تا جهش قیمت حاملهای انرژی و نااطمینانیهای سیاسی. در بسیاری از این موارد، بانک مرکزی با ابزارهایی مثل تغییر نرخ بهره، کنترل رشد پایه پولی یا مداخله در بازار ارز تلاش کرده تا شرایط را کنترل کند.
اما آیا این واکنشهای فوری مؤثر بودهاند؟ بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که پاسخ منفی است. دلیل این ناکامی، آن است که اغلب این تصمیمها بدون تحلیل عمیق و بلندمدت گرفته شدهاند و صرفاً پاسخی فوری به اتفاقات مقطعی بودهاند.
نوسان با روند فرق دارد
در نگاه دقیقتر، تورم و تولید دو بُعد دارند: یک بُعد نوسانی و یک بُعد روندی. نوسانات ممکن است ناشی از شوکهای کوتاهمدت باشند؛ مثل افزایش قیمت جهانی کالاها یا تغییرات فصلی. اما روندها حاصل تغییرات عمیقتر و ماندگارترند، مانند کاهش مستمر بهرهوری یا بالا رفتن انتظارات تورمی.
اگر سیاستگذار اقتصادی نتواند بین این دو تفکیک قائل شود، با هر بالا و پایین رفتن عدد تورم، سیاست خود را تغییر میدهد؛ تصمیمهایی که نهتنها بیاثر، بلکه گاهی مخرب هستند.
مردم آینده را کامل نمیبینند، سیاستگذار هم نباید فرض کند که میبینند
مردم در تصمیمگیریهای اقتصادی، معمولاً نگاه بلندمدت ندارند. آنها به چند ماه آینده نگاه میکنند، نه چند سال. تصمیمهای مصرف، پسانداز یا سرمایهگذاری آنها تحت تأثیر آن چیزی است که در کوتاهمدت احساس میکنند. بنابراین سیاست پولی نیز باید طوری طراحی شود که با همین افق ذهنی محدود همخوانی داشته باشد.
بانک مرکزی باید بداند که سیاستهایش زمانی اثرگذار خواهند بود که مردم آنها را درک کنند، باور کنند و در رفتار خود لحاظ کنند. این یعنی سیاست باید هم قابل پیشبینی باشد و هم قابل اعتماد.
نسخه پیشنهادی برای سیاستگذاری پایدار
بانک مرکزی ایران میتواند با یک چرخش تدریجی در نگاه خود، پایهای برای سیاستگذاری پایدار و باثبات بسازد. این تغییر شامل چند محور کلیدی است:
- اول، تمرکز بر تحلیل روندها به جای واکنش به نوسانات. بانک مرکزی باید از ابزارهای آماری پیشرفته برای شناسایی روندهای تورم و تولید استفاده کند.
- دوم، طراحی قواعد سیاستی شفاف و اعلامشده. مردم باید بدانند بانک مرکزی چه زمانی و به چه دلیل تصمیم میگیرد.
- سوم، همراستا کردن سیاستهای پولی با ذهنیت واقعی مردم و بنگاهها. وقتی مردم کوتاهمدت فکر میکنند، سیاستگذار نباید توقع واکنش بلندمدت داشته باشد.
- چهارم، حرکت به سمت پیشبینیپذیری و ثبات در تصمیمها. تکرار تصمیمات بیقاعده و ناگهانی، اعتماد عمومی را از بین میبرد.
سیاست پخته، اقتصاد آرام
اگر سیاست پولی بر اساس فهم واقعبینانه از روندهای اقتصادی و رفتار ذهنی جامعه طراحی شود، دیگر نیازی به واکنشهای هیجانی نخواهد بود. بانک مرکزی میتواند نقش خود را بهعنوان لنگر ثبات اقتصادی بازی کند، تورم را مهار کند، رشد را پایدار سازد و مهمتر از همه، اعتماد مردم را بازگرداند.
اقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :