xtrim

روز منابع انسانی؛ تجلیل از مدیران یا فرصتی برای شنیدن صدای کارکنان؟

محمدحسین صفایی، کارشناس صنعت

بیست‌وپنجم فروردین، روزی که در تقویم به نام منابع انسانی ثبت شده، همزمان است با بزرگداشت عطار نیشابوری؛ شاعری که هفت وادی سلوک را ترسیم کرد و رسیدن به کمال انسانی را در گرو گذر از مراحل مختلف دانست.

شاید این همزمانی تصادفی نباشد؛ همانگونه که عطار سفر روحانی انسان به سوی تعالی را توصیف می‌کرد، امروز نیز منابع انسانی باید مسیر رشد و تعالی کارکنان را هموار سازد.

اما واقعیت این است که این مناسبت در بسیاری از سازمان‌ها به مراسمی سطحی و نمایشی برای تقدیر از مدیران خاصه مدیران و کارکنان «مدیریت منابع انسانی» آن مجموعه تبدیل شده است.

این تناقضی آشکار است: از یک سو بر اهمیت نیروی انسانی تأکید می‌شود و از سوی دیگر، در عمل، انسان‌ها به ابزاری برای تحقق اهداف سازمانی تقلیل می‌یابند.

سازمان‌ها بدون انسان‌ها پوچ و بی‌معنا هستند. این انسان‌ها هستند که با خلاقیت، تعهد و ارتباطاتشان به سازمان‌ها جان می‌بخشند.

پیتردراکر برجسته‌ترین نظریه پرداز مدیریت به درستی گفته است: «سازمان‌ها وجود دارند تا مردم را قادر به انجام کارهای مشترک کنند.» اما آیا این فلسفه در عمل اجرا می‌شود؟

متأسفانه پاسخ در بسیاری از موارد منفی است.
این روز در عمل به مراسمی تشریفاتی با هدایای نمادین و سخنرانی‌های کلیشه‌ای تبدیل شده، در حالی که سیاست‌های واقعی سازمان‌ها بر کاهش هزینه‌های نیروی انسانی و افزایش بهره‌وری متمرکز است.

اما در بخش دولتی تبعیض ساختاری در انواع رابطه حقوقی با کارکنان در قالب؛ رسمی، پیمانی، موقت، معین و غیره همچنان ادامه دارد و تقسیم ناعادلانه کار و مزایا و مسولیت خواهی به هر کدام بطور عملی، تناقض‌های آشکاری با شعارهای انسان‌محورانه ایجاد کرده است.

در این مجال قصد نادیده انگاشتن اقدامات خوب و موثر برخی سازمان‌ها در توسعه و بکارگیری و رشد و تعالی نیروهای انسانی نداریم اما غفلت و کوچک انگاری از فرصت‌هایی ملی و اینچنینی دردناک است،

اگر می‌خواهیم این روز معنا داشته باشد، باید به جای تجلیل از مدیران، صدای کارکنان شنیده شود.

بهبود شرایط کاری، توسعه شغلی و ارج نهادن به کرامت انسانی باید در اولویت برنامه‌ها قرار گیرد.

چگونه می‌توان ادعای انسان‌محوری و تکریم کارکنان داشت وقتی کارمندان برای انجام ساده‌ترین کارهای اداری ساعت‌ها پشت در اتاق مدیران معطل می‌مانند؟

«ریچارد برانسون»کارآفرین و سرمایه گذاری مشهور انگلیسی، می‌گوید: «اول کارکنان، بعد مشتریان و در نهایت سهامداران.».

این نگرش می‌تواند روز منابع انسانی را از یک مراسم نمادین به فرصتی برای تحول تبدیل کند.
اما آیا سازمان‌ها برای تربیت نیروهای جوان و انتقال تجربه به آن‌ها برنامه‌ای داشتند؟

کمبود نیروهای کیفی در بسیاری از بخش‌ها نشان‌دهنده غفلت و ناکامی سیاست‌ها و اقدامات بخش منابع انسانی است.

آیا وقت آن نرسیده که به جای سخنرانی‌های سالانه و مراسم تشریفاتی، سنجه‌های عینیِ رضایت کارکنان را معیار ارزیابی مدیران منابع انسانی در سازمان‌ها قرار دهیم؟

روز منابع انسانی می‌تواند آغازی برای تحقق عدالت سازمانی باشد؛ عدالتی که در آن، توسعه شغلی، تقسیم عادلانه‌ مزایا و کرامت انسانی نه در قالب شعار، بلکه در خط‌مشی‌های عملیاتی تجلی یابد.

این تغییر، نیازمند جسارتی انقلابی از سوی تصمیم‌گیران است: تبدیل”منابع انسانی” از یک ابزار مدیریتی به قلب تپنده‌ سازمان نیاز جدی سازمان های دولتی و شبه دولتی خصوصا بخش‌های عملیاتی است،

برخی سازمان‌ها با سیاست‌های غلط سال‌های گذشته ناخواسته آسیب جدی به بخش منابع انسانی خود وارد کردند بطوری که آثار و نتایج این سیاست ورزی این سال‌ها بطور ملموس‌ درک می شود و برخی بخش ها را دچار کمبود، عدم تعهد سازمانی، عدم جانشین پروری، سیل کارکنان در شرف بازنشستگی و چالش‌هایی از این قبیل در نیروهای انسانی شده است.

هر چند اینگونه ساختارها در حال حاضر با بضاعت فعلی نیروی انسانی بحران‌ها و پیشامدهایی را که در ماموریت آن مجموعه تعریف نشده را در شرایط جهادی، سخت و نابرابر با حداقل‌ها و تلاش شبانه روزی کارکنان مرتفع می‌سازند اما اگر چاره اندیشی بر نیازهای بر حق و رفع مشکلات این بخش نشود، بحران جدی منابع انسانی در آینده‌ای نه‌چندان دور گریبانگیر کشور خواهد شد و بخش‌های حیاتی کشور از این چالش، با آسیب‌های جبران ناپذیری روبرو خواهند شد/// پایان

یادداشت
شناسه : 504393
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *