xtrim

فقط ۱۳۶۱ روز دیگر باقی مانده‌است!

دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ با انقلابی تهاجمی و پرمناقشه، نهادهای آمریکایی را به چالش کشیده و چشم‌انداز اقتدارگرایی را در برابر مقاومت بازارها، دادگاه‌ها و رأی‌دهندگان قرار داده است.

جهان صنعت نیوزاکونومیست در سرمقاله این هفته خود به تحلیل ۱۰۰ روز نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ پرداخت. در صد روز نخست دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، پروژه‌ای انقلابی و تهاجمی در جهت بازتعریف اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هویت آمریکا آغاز شده است. این رویکرد با استفاده از دستورات اجرایی و بی‌اعتنایی به نهادهای مستقل، نگرانی‌هایی درباره حرکت به‌سوی اقتدارگرایی ایجاد کرده‌است. اما در برابر آن، مقاومت‌هایی از سوی بازارها، دادگاه‌ها، رأی‌دهندگان و حتی اعضای حزب جمهوری‌خواه در حال شکل‌گیری است. گرچه ترامپ همچنان در میان بخشی از حامیانش محبوب است، اما محبوبیت ملی او کاهش یافته و ساختار سیاسی و قضایی آمریکا می‌تواند به مانعی جدی در مسیر ادامه قدرت‌طلبی او بدل شود.

اکونومیست

۱۰۰ روز اولِ پُرتلاطم دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ

صد روز نخست و پرهیاهوی دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، پُر پیامدترین دوران برای هر رئیس‌جمهوری آمریکا در قرن بیست‌و‌یکم بوده است؛ شاید حتی از زمان روزولت تاکنون نیز چنین نبوده‌است. پیش از مراسم تحلیف، مردم آمریکا نمی‌دانستند دقیقاً چه نوع دولتی قرار است بر سر کار بیاید، اما حالا این ابهام برطرف شده است. ترامپ اکنون رهبری پروژه‌ای انقلابی را بر عهده دارد که هدفش بازسازی اقتصاد، بوروکراسی، فرهنگ، سیاست خارجی و حتی بازتعریف هویت آمریکا است. سؤال باقی‌مانده این است که آیا او در ۱۳۶۱ روز باقی‌مانده موفق خواهد شد؟

ریاست‌جمهوری ترامپ در میان رأی‌دهندگان حامی‌اش محبوب بوده است؛ تأیید عملکرد او در میان جمهوری‌خواهان به ۹۰ درصد رسیده‌است. او در مسیر تهاجمی خود، تقریباً بدون هیچ مقاومتی پیش رفته‌است: حمله به دستگاه اداری، مؤسسات حقوقی، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و هر نهادی که به نخبگان نزدیک به حزب دموکرات نسبت داده می‌شود.

نظریه و روش انقلاب «دوباره عظمت را به آمریکا بازگردانیم»

همانند هر انقلاب دیگری، جنبش «دوباره عظمت را به آمریکا بازگردانیم» (MAGA) نیز نظریه و روش خاص خود را دارد. روش آن استفاده تهاجمی از دستورات اجرایی، گاه در مرز قانون‌شکنی و سپس به چالش کشیدن دادگاه‌ها است تا ببینند آیا آن‌ها جرئت مقابله دارند یا نه. نظریه‌ «دوباره عظمت را به آمریکا بازگردانیم» نیز بر پایه قدرت اجرایی بی‌مهار است — همان‌طور که ریچارد نیکسون زمانی گفته بود: «اگر رئیس‌جمهور کاری بکند، پس آن کار قانونی است.»

اما این نگرش بسیاری از مؤلفه‌هایی که واقعاً آمریکا را “عظیم” کرده‌اند، تضعیف کرده‌است: از جمله نگاه فراگیر به منافع ملی (مانند تأمین داروی ایدز برای آفریقا)، ارزش نهادن به نهادهای مستقل، باور به میهن‌دوستی رقبای سیاسی و اعتماد به دلار آمریکا.

خطر حرکت به‌سوی اقتدارگرایی

اگر این انقلاب بدون کنترل ادامه یابد، ممکن است به سمت اقتدارگرایی سوق داده شود. برخی نظریه‌پردازان «دوباره عظمت را به آمریکا بازگردانیم» آشکارا از مدل مجارستان و کنترل‌های ویکتور اوربان بر دادگاه‌ها، دانشگاه‌ها و رسانه‌ها تمجید می‌کنند.  واقعیت این است که ساختار آمریکا هم دست رئیس‌جمهور را برای سوء‌استفاده از شرایط اضطراری باز گذاشته است. ترامپ نیز به‌خوبی از این ابزارها استفاده می‌کند — نمونه‌اش ابراز رضایت او از رئیس‌جمهور السالوادور که مردم را بدون محاکمه زندانی می‌کند.

هرچند «دوباره عظمت را به آمریکا بازگردانیم» نمی‌تواند کاملاً رسانه‌ها را کنترل کند، اما می‌تواند مالکان شرکتی آن‌ها را مرعوب کند. علاوه بر این، شکاف‌های رسانه‌ای قدرت رسانه‌ها برای نظارت را تضعیف کرده است. کنگره هم که در اختیار جمهوری‌خواهان است، از او حساب می‌برد و برای حفظ موقعیت‌شان با او همراهی می‌کنند. یکی از نگرانی‌ها این است که دادگاه‌ها حکم‌هایی علیه دولت صادر کنند اما دولت آن‌ها را نادیده بگیرد. نگرانی دیگر اینکه دیوان عالی، برای حفظ اعتبارش، از ترس همین بی‌اعتنایی‌ها، پیشاپیش تسلیم شود.

جرقه‌های مقاومت: بازارها و سرمایه‌گذاران

اما سناریوی دیگری هم محتمل‌تر است: اینکه افراطی‌گری‌های ۱۰۰ روز نخست نیروهای مقاومتی قدرتمندی را تحریک کند. یکی از این نیروها، سرمایه‌گذاران در بازارهای اوراق قرضه و بورس هستند. با اینکه در ابتدا از انتخاب ترامپ خوشحال بودند، اما اکنون به‌دلیل واقع‌گرایی حرفه‌ای‌شان، به یکی از مؤثرترین مخالفان تبدیل شده‌اند. آن‌ها از تعرفه‌ها و سیاست‌های نادرست اقتصادی به‌شدت نگران‌اند.

در واکنش به نارضایتی بازارها، ترامپ دو بار عقب‌نشینی کرده‌است: نخست درمورد اعمال تعرفه‌های «متقابل» و دوم درباره برکناری جروم پاول، رئیس فدرال رزرو. حتی ایلان ماسک که قول داده کمتر درگیر سیاست شود و بیشتر به شرکت خودروهای برقی‌اش برسد، نشانه‌ای از عقب‌نشینی ترامپ از جنگ تجاری بی‌برنامه‌اش با چین است.

مردم، حتی جمهوری‌خواهان، اگر وضعیت اقتصادی بد شود، ممکن است به مقاومت بپردازند. با وجود سرکوب مهاجرت غیرقانونی، میزان تأیید ملی ترامپ کاهش چشمگیری داشته و حتی از دوران نخست ریاست‌جمهوری‌اش هم پایین‌تر آمده‌است. مدل‌های پیش‌بینی اکونومیست نشان می‌دهد که در تمام ایالت‌های نوسانی‌ای که در نوامبر پیروز شد، حالا زیر ۵۰ درصد محبوبیت دارد. اکثر آمریکایی‌ها خواهان انقلاب نیستند. آن‌ها شاید از بازگشت تولید به کشور استقبال کنند، اما فقط یک‌چهارم‌شان حاضرند در کارخانه‌های جدید کار کنند. آن‌ها از تجارت منصفانه خوششان می‌آید، اما نه هرج‌ومرج. هیچ‌کس تورم را نمی‌خواهد. ترامپ، همچون دیگر رؤسای جمهور، ممکن است پیروزی محدود انتخاباتی را به‌منزله دعوت به جاودانگی روی کوه راش‌مور تعبیر کند، اما این به او حق نمی‌دهد که بر اساس دیکتاتوری حکومت کند، نهادهای ایجادشده توسط کنگره را تعطیل کند، حق دادرسی را لغو کند یا گرینلند را تصاحب کند.

محدودیت‌های نهادی و سیاسی

در نهایت، نظرسنجی‌های بد بر تصمیم نمایندگان منتخب اثر می‌گذارد. آمریکا نظامی فدرال با مراکز قدرت متعدد است و برای تبدیل شدن به کشوری شبیه مجارستان بیش از حد بزرگ و پیچیده است. کنگره نیز می‌تواند به مانعی برای ترامپ تبدیل شود. جمهوری‌خواهان اکثریتی بسیار شکننده در مجلس نمایندگان دارند و تنها به‌دلیل فوت چند نماینده دموکرات توانستند چارچوب بودجه را تصویب کنند. بازارهای شرط‌بندی احتمال بازگشت کنترل مجلس به دموکرات‌ها در سال آینده را بالای ۸۰ درصد می‌دانند. این کنترل می‌تواند توانایی ترامپ در حکمرانی با دستورات اجرایی را محدود کند. در سنا نیز جمهوری‌خواهان هفت رأی کم دارند تا از فلیباستر (تعویق تصویب طرح‌ها) جلوگیری کنند. این محدودیت‌ها واقعی‌اند.

دستگاه قضایی آمریکا، اگرچه کند پیش می‌رود، اما می‌تواند در برابر ترامپ مقاومت کند. دیوان عالی در پرونده اخراج اشتباه یک مرد به السالوادور، با رأی ۹-۰ علیه دولت حکم داد. همانند دیگر نهادها، دادگاه‌ها هم اگر با رئیس‌جمهوری نامحبوب مواجه باشند، کمتر نگران تبعات مقاومت خواهند بود. دولت ممکن است در پرونده‌های مربوط به تعرفه‌ها، اخراج مقامات بدون اجازه کنگره، یا سوء‌استفاده از بندهای اضطراری مانند قانون بیگانگان دشمن شکست بخورد. اگر این اتفاق بیفتد، نظریه قدرت اجرایی بی‌مهار اعتبار خود را از دست خواهد داد.

آسیبی ماندگار، آینده‌ای مبهم

حتی در خوش‌بینانه‌ترین ارزیابی از انقلاب «دوباره عظمت را به آمریکا بازگردانیم»، ترامپ تاکنون آسیب‌های ماندگاری به نهادهای آمریکا، اتحادهای بین‌المللی و جایگاه اخلاقی کشور وارد کرده است.  اگر با مقاومت بازارها، رأی‌دهندگان یا دادگاه‌ها مواجه شود، ممکن است با شدت بیشتری به نهادها حمله کند. او می‌تواند با استفاده از وزارت دادگستری سیاسی‌شده، مخالفان خود را آزار دهد و با ایجاد ترس و تفرقه، فضای لازم برای تداوم قدرت خود را فراهم کند. در عرصه بین‌المللی نیز ممکن است دست به تحریک‌هایی خطرناک در گرینلند یا پاناما بزند.

آمریکا دیگر به وضعیت ۱۰۰ روز پیش بازنمی‌گردد. تنها ۱۳۶۱ روز باقی مانده است.

پیشنهاد ویژهسیاسی
شناسه : 506433
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *