همسانسازی ناقص؛ طرحی که بازنشستگان را بدهکارتر کرد

سوءمدیریت و اجرای ناقص همسانسازی در صندوق بازنشستگی کشوری، بازنشستگان را به ورطه فقر مطلق کشاند.
جهان صنعت نیوز، عبدالرضا جهانمردی، مدرس سابق دانشگاه علوم پزشکی، از وضعیت بحرانی صندوق بازنشستگی کشوری سخن میگوید؛ صندوقی که روزی نهاد قدرتمند اقتصادی کشور بود و امروز، نهتنها نتوانسته از عهده وظایف پایهای خود برآید، بلکه بهواسطه تصمیمگیریهای اشتباه، موجی از فقر و نارضایتی را برای بازنشستگان رقم زده است.
معوقات ۴ ساله و وعدههای بر زمینمانده
به گفته جهانمردی، یکی از بارزترین جلوههای سوءمدیریت، تأخیر چندساله در صدور احکام طبقهبندی ۲۸ سال خدمت برای بازنشستگان وزارت بهداشت است؛ موضوعی که نهتنها حقوق واقعی آنها را پایمال کرده، بلکه بار روانی و اقتصادی سنگینی بهجا گذاشته است. ماجرای دیگر، عدم پرداخت ۹ هزار میلیارد تومان حاصل از فروش سهام آلومینیوم جنوب است که قرار بود صرف همسانسازی و پرداخت مطالبات معوقه ۲۰۰ هزار بازنشسته وزارت بهداشت شود؛ اما هیچ اثری از آن نیست.
بیمهای که هزینهزاست، نه حمایتگر
بخش درمان نیز از دیگر بحرانهای عمیق است؛ قرارداد بیمه تکمیلی با شرکتی پرشکایت، تعرفههای پایین و پوششهای ضعیف، عملاً موجب شده تا بازنشستگان در عمل از دریافت خدمات درمانی محروم بمانند. پرداخت با تأخیر یکساله خسارات بیمهای، وضعیت را وخیمتر کرده و بازنشستگان را وادار به پرداخت مستقیم هزینههای سنگین کرده است.
همسانسازی؛ شعاری بیپشتوانه
شکاف عمیق میان حقوق بازنشستگان و هزینههای واقعی زندگی، با همسانسازی ناقص بیشتر شده است. مرحله اول همسانسازی در سال ۱۴۰۳ با هشت ماه تأخیر اجرایی شد و حتی پس از اجرا، بازنگری کارشناسی در شیوهنامه محاسباتی آن صورت نگرفت. نتیجه این غفلت، ضرری معادل یک تا دو میلیون تومان در ماه برای بازنشستگان است؛ موضوعی که صندوق با بیاعتنایی از کنار آن عبور کرده است.
افزایش حقوق زیر تورم؛ فقر رسمی بازنشستگان
افزایش ۲۰ درصدی حقوق بازنشستگان در سالی که نرخ تورم اقلام اساسی به بالای ۱۰۰ درصد رسیده، به اعتقاد کارشناسان، فاجعهبار است. بسیاری از بازنشستگان، بهخصوص کارکنان سابق وزارت بهداشت و علوم پزشکی، اکنون تنها قادر به تأمین هزینههای دو هفته ابتدایی ماه هستند؛ در حالیکه زمانی با حقوق پایان ماه، زندگی کاملی را اداره میکردند.
سقوط طبقه متوسط به دره فقر مطلق
جهانمردی تأکید میکند بسیاری از این افراد، نیروهای متخصص، باسابقه و تحصیلکردهای هستند که روزگاری ستون طبقه متوسط جامعه محسوب میشدند؛ اما امروز دیگر طبقه متوسطی باقی نمانده است. سقوط آزاد قدرت خرید، تورم افسارگسیخته، و غیبت مطلق حمایت اجتماعی، آنها را به عمق فقر کشانده است. این در حالیست که دولت و صندوقها، مسئولیت را به دوش نمیکشند و مطالبات بازنشستگان را به فراموشی سپردهاند.
برنامههای رفاهی در صف انتظار
از سفر زیارتی مشهد گرفته تا اردوهای کوتاهمدت سیاحتی، همه در لیست انتظارهای چندماهه قرار دارند. برنامهریزی امور رفاهی با کمترین اولویت دنبال میشود و عملاً کرامت انسانی بازنشستگان نادیده گرفته شده است.
در پایان، این فعال صنفی هشدار میدهد که بحران فعلی فقط بحران معیشتی نیست؛ بلکه بحرانی ساختاری در نگاه دولت به بازنشستگان است. «یک میلیون و ۶۰۰ هزار بازنشسته کشوری اکنون زیر خط فقر زندگی میکنند، و هیچکس پاسخگو نیست.»
اجتماعی و فرهنگیلینک کوتاه :