xtrim

فقر خزنده؛ چهره پنهان خشکسالی در ایران

خشکسالی پدیده‌ای خزنده و ویرانگر است که با تضعیف زیرساخت اشتغال، تاب‌آوری اقتصادی روستاهای ایران را به‌شدت کاهش داده است.

جهان صنعت نیوز – خشکسالی در سکوت و به‌تدریج پایه‌های اقتصاد روستایی را فرو می‌ریزد؛ در مناطقی که معیشت به کشاورزی دیم و منابع ناپایدار وابسته است، کاهش بارندگی به معنای کاهش تولید، درآمد و فرصت‌های شغلی است. خانوارهای روستایی که پیش‌تر نیز در حاشیه تاب آوری قرار داشتند، اکنون درگیر فقر، ناتوانی در پس‌انداز، و نبود فرصت شغلی جایگزین شده‌اند. این در حالیست که سازوکارهای حمایتی کارآمدی نیز برای مقابله با بحران وجود ندارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد در مناطقی که اشتغال متنوع‌تر است، مقاومت در برابر خشکسالی بیشتر بوده؛ بنابراین، راهکار واقعی تقویت تاب‌آوری اقتصادی، توسعه پایدار اشتغال روستایی و مهارت‌آموزی هدفمند است.

خشکسالی؛ تهدید خزنده برای اقتصاد روستایی

خشکسالی همانند طوفانی خاموش، بی‌صدا اما پیوسته، پایه‌های اقتصاد روستایی را می‌فرساید ؛ پدیده‌ای که برخلاف سیل یا زلزله، با فوران و هیاهو همراه نیست، اما اثراتش گسترده‌تر، ماندگارتر و عمیق‌تر است. در استان‌هایی که اقتصاد بسیاری از روستاها بر پایه کشاورزی دیم و منابع آبی ناپایدار استوار شده، کاهش تدریجی بارندگی به معنای افت مستقیم بهره‌وری، کاهش درآمد، نابودی مشاغل سنتی و تضعیف بنیان‌های معیشتی است.

ویژگی خزنده بودن خشکسالی موجب شده بسیاری از پیامدهای آن نه به‌صورت ناگهانی، بلکه در طی زمان و در لایه‌های مختلف زندگی روستاییان بروز پیدا کند؛ از خاکی که حاصل‌خیزی‌اش تحلیل می‌رود، تا سفره‌های آبی که هر سال کم‌جان‌تر می‌شوند، و دام‌هایی که دیگر تغذیه مناسب ندارند. در این میان، خانوارهای روستایی که پیش‌تر نیز در حاشیه تاب‌آوری اقتصادی قرار داشتند، بیش از پیش به ورطه فقر، مهاجرت و وابستگی سقوط می‌کنند.

شدت و تکرار خشکسالی نه تنها موجب افت بازدهی کشاورزی شده، بلکه حتی امید به احیای اقتصادی را نیز تضعیف کرده است. نهادهای حمایتی یا منابع مالی جایگزین در این مناطق یا وجود ندارند یا عملکرد موثری ندارند. به همین دلیل، خشکسالی به مثابه قفل نامرئی‌ای عمل می‌کند که راه نجات اقتصادی را برای بسیاری از روستاها بسته است.

مهم‌تر از همه اینکه، عدم درک صحیح از ماهیت تدریجی و انباشتی خشکسالی موجب شده سیاست‌گذاری‌ها عموماً واکنشی و دیرهنگام باشند، نه پیش‌دستانه و تاب‌آور. در نتیجه، بسیاری از روستاها در برابر این تهدید خزنده، همچنان بدون سپر دفاعی مانده‌اند؛ گویی در نبردی بی‌صدا، اما بی‌امان، تنها و بی‌پناه رها شده‌اند.

تصویری از واقعیت تلخ معیشت روستایی

آنچه امروز در بسیاری از روستاهای کشور قابل مشاهده است، نه صرفاً یک بحران اقلیمی، بلکه روایتی شفاف از به حاشیه رانده شدن معیشت روستایی در برابر فشارهای محیطی و نهادی است. روایتی که با «ناامنی مالی» آغاز می‌شود و به «ناتوانی در بازسازی معیشت» ختم می‌شود.

در این تصویر، نارضایتی گسترده از درآمد و پس‌انداز خانوارها کاملاً مشهود است؛ به‌طوری که درصد بالایی از روستاییان، رضایت خود از درآمد ماهانه را «کم» یا «خیلی کم» ارزیابی می‌کنند. پس‌انداز – که نماد امنیت اقتصادی یک خانواده است – تقریباً از سبد معیشتی خانوار روستایی حذف شده و بسیاری از روستاییان دیگر توان ذخیره‌سازی حتی برای فصل‌های بحرانی را ندارند. بدتر آنکه، سازوکارهای حمایتی نظیر وام یا تسهیلات ویژه دوران خشکسالی، نه‌تنها فراگیر نیستند بلکه در بسیاری از موارد، یا اصلاً دریافت نشده‌اند یا با شرایطی آن‌چنان سخت همراه بوده‌اند که عملاً بلا اثر شده‌اند.

در سوی دیگر این واقعیت تلخ، فقدان فرصت‌های شغلی جایگزین دیده می‌شود؛ نیروی کار جوان یا باید مهاجرت کند یا در مشاغل کم‌درآمد و بی‌ثبات بماند. نرخ بسیار پایین مهارت آموزی و اشتغال غیرکشاورزی در میان خانوارها، نمایانگر یک اقتصاد راکد و بدون انعطاف است. حتی امکان تغییر شغل بعد از وقوع خشکسالی که یکی از شاخص‌های مهم تاب آوری اقتصادی محسوب می‌شود برای قریب به اتفاق روستاییان ناممکن‌ارزیابی شده است.

اشتغال، ستون اصلی تاب‌آوری اقتصادی

در دل اقتصادهای روستایی، اشتغال صرفاً یک منبع درآمد نیست؛ بلکه عنصری بنیادین برای حفظ ثبات، بازسازی اعتماد و پایداری ساختار اجتماعی است. در واقع، اشتغال در مناطق روستایی صرفاً به معنای «داشتن کار» نیست، بلکه ترکیبی است از «امنیت روانی و مالی برای خانوار»، «توانایی برنامه‌ریزی برای آینده»، «امکان حفظ سکونت در زادگاه و جلوگیری از مهاجرت» و حتی «ظرفیت مقابله با بحران‌هایی چون خشکسالی، گرانی نهاده‌ها و نوسانات بازار محصولات کشاورزی» محسوب می‌شود.

بررسی‌ها نشان می‌دهد در مناطقی که فرصت‌های شغلی متنوع‌تر بوده یا امکان فعالیت‌های مکمل (مانند باغداری، دامپروری، صنایع دستی یا مشاغل خدماتی) فراهم بوده، روستاها تاب آوری بالاتری در برابر خشکسالی داشته‌اند. برعکس، در مناطقی که اقتصاد به شدت تک‌محصولی و وابسته به کشاورزی دیم بوده است، کوچک‌ترین اختلال در بارندگی، زنجیره معیشت را مختل کرده و فشار معیشتی به سرعت به بحران مهاجرت، بدهی و فقر بدل شده است.

از سوی دیگر، ضعف در مهارت‌آموزی، کم‌بودن فرصت‌های اشتغال برای زنان و جوانان، و نبود زیرساخت‌های پشتیبان بازار کار مانند بیمه بیکاری، کارگاه‌های کوچک یا حمایت‌های فنی موجب شده بخش قابل توجهی از نیروی انسانی روستایی در حاشیه اشتغال باقی بمانند؛ نه فرصت تولید دارند، نه ابزار بازسازی.

این واقعیت نشان می‌دهد که سیاست‌گذاری برای افزایش تاب‌آوری اقتصادی بدون تمرکز بر اشتغال، محکوم به شکست است. توسعه اشتغال روستایی باید نه در قالب شعار، بلکه به عنوان یک راهبرد کلان دیده شود؛ با سرمایه‌گذاری در آموزش فنی، ایجاد مشاغل مکمل، حمایت از بنگاه‌های کوچک محلی و البته ارتقای دسترسی به بازارهای مصرف.

اگر قرار است روستاها در برابر خشکسالی و سایر تهدیدهای اقلیمی و اقتصادی ایستادگی کنند، ستون «اشتغال» باید تقویت شود؛ چراکه بدون اشتغال پایدار، تاب آوری صرفاً یک واژه آرمانی باقی می‌ماند.

اقتصاد کلانپیشنهاد ویژهمحیط زیست
شناسه : 510484
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *