جنگ تجاری علیه منطق اقتصادی؛ مزیت نسبی قربانی میشود

جنگ تعرفهای مزایای برد-بردِ ناشی از مزیت نسبی در تجارت را نادیده میگیرد.
جهان صنعت نیوز، ممکن است یک آتشبس لرزان و موقتی در جنگ تجاری میان آمریکا و چین اعلام شده باشد، اما کاملاً مشخص است که جهان وارد دورهای جدید شدهاست؛ دورهای که در آن جریان آزاد کالا و خدمات با موانع بیشتری روبهرو شده است و این موضوع هزینه زیادی برای رشد اقتصاد جهانی به دنبال خواهد داشت.
البته ممکن است دلایل موجهی برای اعمال محدود و هدفمند تعرفهها وجود داشته باشد؛ مثلاً برای تقویت امنیت ملی یا برای استفاده در مذاکراتی که هدفشان کاهش موانع تجاری کشورهای دیگر است. اما اینکه سیاستی در پیش گرفته شود که بر اساس آن تعرفههای دائمی و گسترده بهبهانه افزایش ثروت ملی اعمال گردد، کاملاً اشتباه و گمراهکننده است. چنین رویکردی نه تنها به بازگشت صنایع تولیدی آمریکا کمکی نمیکند، بلکه میتواند نتایج زیانباری نیز داشته باشد.
اصل مزیت نسبی؛ راهبردی اثباتشده در اقتصاد
بیشتر اقتصاددانان با دیدگاه دیوید ریکاردو، اقتصاددان اوایل قرن نوزدهم، همعقیدهاند؛ کسی که باور داشت تجارت آزاد بینالمللی میتواند رفاه کلی کشورها را افزایش دهد. او استدلال میکرد که اگر دو کشور، هرکدام در زمینهای که نسبت به دیگری مزیت نسبی دارد تخصص پیدا کنند، و کالاهایی را که در آن ناکارآمدتر هستند از کشور دیگر وارد کنند، در نهایت حجم کل کالاها و خدمات در دسترس هر دو کشور بیشتر خواهد شد. ریکاردو نشان داد که تجارت بینالمللی یک بازی با جمع صفر نیست؛ برعکس، میتواند موجب رشد همزمان دو طرف شود.
برای روشن شدن این موضوع، به یک مثال ساده توجه کنید: تصور کنید دو کشور بریتانیا و فرانسه، هرکدام فقط ۱۰۰ ساعت نیروی کار در اختیار دارند. اگر بریتانیا ۵۰ ساعت را صرف تولید پارچه کند، میتواند ۵۰ واحد پارچه تولید کند؛ و اگر ۵۰ ساعت باقیمانده را صرف تولید شراب کند، ۱۰ بشکه شراب تولید خواهد کرد. در مقابل، فرانسه با ۵۰ ساعت کار میتواند ۵۰ بشکه شراب تولید کند، اما در همان زمان فقط ۲۰ واحد پارچه خواهد ساخت. در مجموع، تولید کل دو کشور ۷۰ واحد پارچه و ۶۰ بشکه شراب خواهد بود. اما حالا فرض کنید هر کشور تمام نیروی کار خود را صرف محصولی کند که در آن مزیت نسبی دارد: بریتانیا ۱۰۰ واحد پارچه تولید کند و فرانسه ۱۰۰ بشکه شراب. نتیجه این خواهد بود که مجموع تولید دو کشور بسیار بیشتر از حالت قبل خواهد بود. حالا اگر بریتانیا ۴۰ واحد از پارچههای خود را با ۴۰ بشکه شراب فرانسه معاوضه کند، میتواند ۶۰ واحد پارچه و ۴۰ بشکه شراب مصرف کند؛ فرانسه نیز ۶۰ بشکه شراب و ۴۰ واحد پارچه در اختیار خواهد داشت. این همان دستاورد ماندگار ریکاردو است که بیش از ۲۰۰ سال از عمر آن میگذرد و هنوز هم مورد تأیید است.
از تئوری تا واقعیت: ماجرای آلومینیوم و گندم
حالا به مثالی واقعی نگاه کنیم: تولید آلومینیوم و گندم در آمریکا و کانادا. کانادا در تولید آلومینیوم، هم از نظر مطلق و هم نسبی، نسبت به آمریکا برتری دارد، زیرا میتواند کاملاً بر انرژی برقآبی که ارزان، پاک، قابلاعتماد و تجدیدپذیر است تکیه کند. از نظر بهرهوری، منطقیتر آن است که کانادا آلومینیوم تولید کند و از آمریکا گندم وارد کند. این همان وضعیتی است که در بازار آزاد و بدون دخالت دولت بهطور طبیعی شکل گرفته بود. اما حالا سیاستهای نادرست در حال از بین بردن این دستاورد هستند؛ با اعمال تعرفههای سنگین علیه کانادا، که تا پیش از این یکی از دوستانهترین شرکای تجاری آمریکا بوده است.
آیا آمریکا اصلاً میتواند تولید آلومینیوم داخلی را جایگزین واردات از کانادا کند؟ در مصاحبهای اخیر، ویلیام اوپلینگر، مدیرعامل شرکت آلوکا، به این سؤال پاسخ داد. او گفت از نظر تئوری شاید ممکن باشد، اما برای ساخت تأسیسات لازم، به ۷ تا ۱۰ سال زمان و سرمایهگذاری چندین میلیارد دلاری نیاز است. آن هم در شرایطی که اصلاً مشخص نیست چنین سرمایهای قابل جذب باشد. اوپلینگر همچنین در ماه فوریه هشدار داد که این تعرفهها ممکن است باعث از بین رفتن حدود ۲۰ هزار شغل در صنعت آلومینیوم آمریکا و ۸۰ هزار شغل دیگر در بخشهای پشتیبان آن شود.
حتی اگر بتوان این کارخانهها را ساخت، راهاندازی و بهرهبرداری از آنها بسیار دشوار خواهد بود. تولید آلومینیوم نیازمند مصرف انرژی بسیار بالاست، و شبکه برق آمریکا در حال حاضر ظرفیت تأمین چنین تقاضایی را ندارد. همین حالا هم نگرانیهایی درباره کافی نبودن برق برای پاسخگویی به رشد سریع فناوریهایی مانند هوش مصنوعی وجود دارد. بنابراین انتقال تولید آلومینیوم به داخل کشور، از نظر فنی و زیرساختی هم شاید اصلاً امکانپذیر نباشد.
تجارت آزاد یا تجارت بسته؟
البته باید نگران افرادی بود که در اثر تجارت آزاد متضرر میشوند. اما راهحل این مسئله، قطع تجارت یا اعمال تعرفههای سنگین نیست. راهحل در ارتقای نظام آموزشی است؛ تا آموزشهای لازم برای مشاغل آینده مانند تولید انرژی، مخابرات، تعمیرات تخصصی و خدمات درمانی فراهم شود. همچنین باید امکان جابهجایی جغرافیایی افراد برای استفاده از فرصتهای شغلی جدید تسهیل شود. قطع ارتباط با مزایای تجارت آزاد، در بلندمدت کشوری را ثروتمندتر نخواهد کرد. تعرفههای دائمی و گسترده نه تنها باعث فقر بیشتر در آمریکا خواهند شد، بلکه دیگر کشورها را نیز متضرر خواهند کرد.
منبع فایننشال تایمز
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :