xtrim
مجید شاکری در گفت‌وگو با جهان‌صنعت نیوز

تغییر موضع آمریکا در روند مذاکرات؛ بازی رسانه‌ای یا تاکتیک دیپلماتیک؟

ادعای تغییر ناگهانی موضع آمریکا در مذاکرات هسته‌ای در حالی مطرح می‌شود که به گفته کارشناسان، سیاست واشنگتن از ابتدا نیز شفاف نبوده و تناقض در اظهارات مقامات آمریکایی مسبوق به سابقه است. فضای فعلی مذاکرات اما بیش از هر زمان دیگری با ابهام همراه شده است. بازارهای مالی نیز تحت تاثیر از این فضا در تعلیق به سر می‌برند.

فاطمه محمودی‌فر- جهان صنعت نیوز: تا پیش از دور پنجم مذاکرات هسته‌ای، روند گفت‌وگو میان ایران و آمریکا به شکلی امیدوارکننده پیش می‌رفت. اما در روز جمعه، ناگهان نشانه‌هایی از تغییر موضع یا دست‌کم ابهام در رویکرد طرف آمریکایی نمایان شد. این تغییر ناگهانی بازتاب گسترده ای در فضای سیاسی داخلی داشت؛ خصوصا آنکه رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود، اظهارات مقامات آمریکایی درباره عدم غنی‌سازی در خاک ایران را «یاوه‌گویی» خواندند. اکنون پرسش های اصلی مردم این است: آینده مذاکرات چه خواهد شد؟ آیا روند دیپلماتیک همچنان ادامه می‌یابد یا به بن‌بست نزدیک می‌شود؟ هم‌زمان، بازار ارز و طلا نیز از جمعه تا شنبه، تنها در فاصله‌ای کمتر از ۲۴ ساعت، دچار نوسانات شدیدی شد؛ آیا این نشانه‌ای از تأثیرپذیری اقتصاد ایران از فضای مذاکراتی است؟

در این خصوص با دکتر مجید شاکری کارشناس اقتصادی مصاحبه ای داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

آمریکا در زمینه هسته‌ای مدل مشابه امارات را برای ایران در نظر دارد

این‌که گفته می‌شود در دورهای قبلی مذاکرات، روند مثبت و رو به جلو بوده و ناگهان منفی شده یا طرف مقابل موضع خود را تغییر داده است، با واقعیت همخوانی ندارد. از ابتدا، آمریکایی‌ها به شیوه‌های مختلف درباره موضوع غنی‌سازی اظهارنظر کرده‌اند. زمانی که می‌گفتند ایران نباید بمب هسته‌ای داشته باشد، اما می‌تواند به انرژی هسته‌ای دسترسی داشته باشد، مدلی مشابه مدل «یک-دو-سه» امارات مدنظرشان بود؛ به این معنا که چرخه غنی‌سازی وجود نداشته باشد و به‌صورت کنترل‌شده، سوخت هسته‌ای برای سایت‌های محدود از خارج وارد کشور شود، مصرف گردد و سپس پسماند آن مجدداً به خارج بازگردد.

تکلیف آمریکایی‌ها از اول مشخص بود

آمریکایی‌ها در موضع خود تغییری ندادند. بنابراین، ادعای مطرح‌شده در تهران مبنی بر اینکه مواضع آمریکایی‌ها مبهم یا متناقض است، صحیح نیست. تنها استثنای واقعی در این زمینه، مصاحبه‌ی ویتکاف است. وی به غنی‌سازی ۳.۶۷ درصدی اشاره کرد و ظرف چند ساعت سخنان خود را پس گرفت. این تنها موردی است که می‌توان آن را مصداقی از تناقض دانست. در غیر این صورت، سایر اظهارنظرها از سوی آمریکایی‌ها دارای انسجام و هم‌راستایی بوده است. این‌که چرا طرف ایرانی پیوسته تلاش می‌کند سخنان طرف مقابل را متناقض جلوه دهد، موضوعی است که باید به خودشان واگذار شود تا پاسخگو باشند.

سفر ترامپ به عربستان؛ نقطه عطف در سیاست رسانه‌ای کاخ سفید

نکته‌ی دیگر اینکه هیچ‌یک از طرفین مذاکره علاقه‌مند به شکست مذاکرات نیستند. اما پیش از سفر ترامپ به عربستان، آمریکایی‌ها علاقه‌مند بودند که یک کمپین «خبر خوب» درباره مذاکرات ایجاد شود. همراهی ایران با این کمپین، اقدامی عاقلانه محسوب می‌شد؛ اما نباید آن را کاملاً باور می‌کردند. پس از سفر ترامپ به عربستان، نیاز آمریکا به کمپین خبر خوب کاهش یافت، اما همچنان مایل هستند که اصل مذاکرات حفظ شود.

مذاکره بدون برنامه خروج، به بن‌بست ختم می‌شود

می‌توان گفت مذاکره‌ای که برنامه‌ای برای خروج از آن وجود نداشته باشد، به‌طور طبیعی به نتیجه نمی‌رسد. مقصود از «نتیجه»، صرفاً رسیدن به توافق نیست، بلکه رسیدن به یک توافق مؤثر و نتیجه‌دار است. یعنی اگر طرف مقابل بداند که شما گزینه‌ی جایگزینی غیر از مذاکره ندارید، به‌طور طبیعی حداکثر فشار خود را اعمال خواهد کرد. با توجه به محدودیت زمانی و نزدیک شدن به زمان فعال شدن «مکانیزم ماشه»، به نظر می‌رسد با نزدیک شدن به آن زمان، فشار بیشتری بر ما وارد خواهد شد.

تجربه چین و انگلیس؛ توافق بدون هیاهوی رسانه‌ای

در تجربه‌های مذاکره با آمریکا، صرفاً تجربه‌ی ایران مطرح نیست. چهار تجربه‌ی دیگر روی میز ترامپ قرار دارد: چین، ژاپن، انگلیس و ایران. در مذاکرات چین و انگلیس با آمریکا، شاهد یک مسیر جامع شامل گفت‌وگو با نیروگاه‌های هسته‌ای و توافقات گسترده هستیم. این امر باعث شده این کشورها در یک وضعیت شبه‌توافق تجاری قرار گیرند که نسبت به موقعیت اتحادیه اروپا امن‌تر است. همچنین امتیاز خاصی، به‌ویژه در حوزه‌ای که مدنظر ترامپ بود یعنی مسئله مالیات بر شبکه‌های اجتماعی پرداخت نکردند.

در مورد چین، مشاهده می‌شود که چینی‌ها مجموعه‌ای کامل از ابزارها را برای واکنش به سیاست‌های ترامپ آماده کرده‌اند. آمریکایی‌ها اذعان دارند که چینی‌ها در مواجهه با جنگ تعرفه‌ای، آمادگی بیشتری از خود آمریکایی‌ها نشان دادند. نتیجه آن شد که چینی‌ها بدون نیاز به رسانه‌ای کردن مذاکرات، به‌صورت محرمانه در ژنو به توافقی رسیدند که برایشان دستاورد قابل توجهی، حداقل در کوتاه‌مدت، به همراه داشت. در اینجا شاهد مشکلی مشابه آنچه ایران با آمریکا دارد، نیستیم.

ایران و ژاپن؛ دو قربانی اعتماد به ساختار مذاکره‌ی آمریکایی‌ها؟

دو نمونه‌ی دیگر، ایران و ژاپن هستند. این دو کشور از ابتدا به‌سرعت وارد مذاکرات شدند و همچنین دائماً در پی آن بودند که دستور کار مذاکرات را طرف آمریکایی مشخص کند. یا دست‌کم، شکل مذاکرات را متناسب با خواست آمریکا تعیین کنند. نتیجه این روند، رسیدن به نقطه‌ای بود که هر دو کشور در بالاترین سطح ناچار به عقب‌نشینی از مذاکرات شدند. در ایران، مقام معظم رهبری اعلام کردند که اظهارات مربوط به ممنوعیت غنی‌سازی در خاک ایران، یاوه‌گویی است. در ژاپن نیز نخست‌وزیر این کشور اعلام کرد تا زمان انتخابات، مذاکره‌ای با آمریکا نخواهد داشت و باید از مذاکرات خارج شد.

این، تفاوت دو رویکرد است: یک رویکرد به دنبال یارگیری فعال، تعامل با همه اردوگاه‌ها و پیگیری ابتکارهای پی‌درپی است؛ و رویکرد دیگر، صرفاً گزینه‌ی میز مذاکره را پیش‌روی خود می‌بیند و برنامه‌ای نیز برای خروج از آن ندارد.

بازار ارز در گروی اخبار مذاکرات؛ انتخابی که به ما بازمی‌گردد

این‌که بازار پس از مذاکرات روز جمعه تا روز شنبه چنین نوسان شدیدی را تجربه کرد، ناشی از انتخاب خود ما بود. در دور اول مذاکرات، زمانی که خبر مذاکرات منتشر شد، اجازه دادیم قیمت ارز به‌طور شدید کاهش یابد. بانک مرکزی نیز از این کاهش حمایت نکرد و برای تقویت ذخایر ارزی خود بهره‌ی کافی از این وضعیت نبرد. طبیعی است که وقتی اختیار بازار ارز را به نتیجه مذاکرات گره می‌زنید، در لحظه‌های حساس امکان جبران وجود ندارد. با هر خبر منفی، قیمت افزایش می‌یابد و با هر خبر مثبت، کاهش می‌یابد. این موضوع، امری طبیعی و حاصل انتخاب خود ما است.

اقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
شناسه : 513366
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *