بمب ساعتی در والاستریت

آمریکا، که زمانی پناهگاه امن اقتصاد جهانی بود، اکنون به عاملی برای بیثباتی جهانی تبدیل شده است.
جهان صنعت نیوز – اکونومیست در سرمقاله این هفته خود با عنوان « یک ساختار مالی تازه، آزموننشده و در عین حال پرخطر» به موضوع بحران مالی بالقوهای که اقتصاد آمریکا و جهان را تهدید میکند، پرداخت. اقتصاد آمریکا که سالها نقطه اتکای جهانیان در زمان بحران بود، اکنون خود با تهدیداتی جدی مواجه است. رشد سریع بدهی دولت، حملات سیاسی ترامپ به نهادهای داخلی، و ظهور ساختارهای مالی نوظهور که آزمایش نشده و نظارتگریز هستند، نظام مالی آمریکا را به وضعیتی ناپایدار رساندهاند. با وجود برخی مزایای ساختار جدید مالی، مانند جذب سرمایه و نوآوری، ریسکهای پنهان، ابهام در قیمتگذاری داراییها، و احتمال واکنش سیاسی ناپایدار در زمان بحران، به نگرانیهای عمدهای تبدیل شدهاند. در این شرایط، یک بحران مالی دیگر نهتنها محتمل، بلکه بهواسطه تحولات سیاسی آینده، میتواند پیچیدهتر و بیثباتتر از گذشته باشد.
پناهگاهی در روزگار خطرناک، حالا منبع بیثباتی
آمریکا که همواره در دوران پرمخاطره پناهگاهی امن بوده، اکنون خود به منبعی از بیثباتی تبدیل شده است. فهرست نگرانیها طولانی است: بدهی دولت با سرعتی نگرانکننده در حال افزایش است. سیاست تجاری گرفتار تعارضهای قانونی و ابهامات شده است. دونالد ترامپ به نهادهای کشور حمله میکند. سرمایهگذاران خارجی نگران شدهاند و ارزش دلار کاهش یافته است. با این حال، به طرز شگفتانگیزی، خطری بزرگ همچنان نادیده گرفته شده باقی مانده است.
وقتی به ریسک مالی فکر میکنید، شاید تصاویر دسیسههای بانکهای سرمایهگذاری در والاستریت یا وامهای پرریسک در میامی به ذهنتان برسد. اما در دهه گذشته، نظام مالی آمریکا دچار دگرگونی شده است. ترکیبی از مدیران دارایی، صندوقهای پوشش ریسک، شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی و شرکتهای معاملاتی از حاشیه به مرکز صحنه آمدهاند و جای بازیگران سنتی را گرفتهاند. این شرکتها اساساً با بانکها، شرکتهای بیمه و صندوقهای قدیمی تفاوت دارند. آنها بزرگ، پیچیده و در برابر بحرانها هنوز آزمایش نشدهاند.
انقلاب مالی در برابر انقلاب MAGA
انقلاب مالی اکنون با انقلاب “آمریکا را دوباره عظیم کنیم” (MAGA) برخورد کرده است. ترامپ با برهم زدن نظم تجاری، تغییر در تعهدات جهانی آمریکا، و مهمتر از همه، تداوم ولخرجیهای دولت از طریق استقراض، در حال تسریع در وقوع بحران مالی بعدی است. نظام مالی آمریکا مدتهاست که غالب بوده، اما هرگز جهان تا این اندازه در معرض آسیبهای آن نبوده است. همه باید نگران شکنندگی آن باشند.
شرکتهای جدید مالی، استعدادهای برجسته را جذب میکنند. آنها همچنین از مزایای نظارتی برخوردارند، زیرا دولتها پس از بحران مالی ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ بانکها را مجبور کردند سرمایه بیشتری نگه دارند و فعالیتهای معاملاتیشان را محدود کنند. این ترکیب باعث نوآوریهای فراوان، رشد سریع این شرکتها و نفوذ آنها به تمامی زوایای نظام مالی شده است.
سه شرکت بزرگ بازارهای خصوصی – Apollo، Blackstone و KKR – اکنون ۲.۶ تریلیون دلار دارایی در اختیار دارند؛ تقریباً پنج برابر بیش از یک دهه پیش. در همان بازه، دارایی بانکهای بزرگ تنها ۵۰ درصد افزایش یافته و به ۱۴ تریلیون دلار رسیده است. در جستوجوی منابع تأمین مالی پایدار، تازهواردها به صنعت بیمه روی آوردهاند؛ Apollo که با سرمایهگذاری خصوصی شناخته شد و در سال ۲۰۲۲ با بازوی بیمهای خود ادغام شد، اکنون بیش از هر شرکت بیمه آمریکایی دیگری، قرارداد بازنشستگی میفروشد. این شرکتها به خانوارها و شرکتهای بزرگ مثل اینتل وام میدهند. فقط Apollo در سال گذشته ۲۰۰ میلیارد دلار وام داد. در همان سال، کل وامهای اعطایی بانکهای بزرگ تنها ۱۲۰ میلیارد دلار افزایش یافت. شرکتهای معاملاتی مدرن، اکنون در انتخاب سهام و بازارگردانی، پیشتاز شدهاند؛ بهطوریکه Jane Street در سال ۲۰۲۴ به اندازهی Morgan Stanley از معاملات درآمد داشت.
مزایای این نظام مالی جدید
نظام مالی جدید مزایای فراوانی دارد. بسیار سودآور بوده و از برخی جهات ایمنتر نیز هست. بانکها در معرض هجوم سپردهگذاران قرار دارند، چون این ترس وجود دارد که آخرین نفرها پولی دریافت نکنند. در حالی که اگر وامها از طریق منابعی تأمین شوند که برای دورههای طولانی قفل شدهاند، ثبات مالی بیشتر میشود.
از همه مهمتر، پویایی مالی آمریکا باعث شده سرمایه به سمت استفادههای سازنده و ایدههای برجسته جهانی هدایت شود و این موضوع موجب پیشرفت اقتصادی و فناوری آن شده است. رونق هوش مصنوعی توسط سرمایههای خطرپذیر و بازار جدیدی برای اوراق بهادار پشتیبانیشده با مراکز داده پشتیبانی میشود. نظامهای مالی بانکمحور در اروپا و آسیا توانایی آمریکا برای بسیج سرمایه را ندارند. این مسئله نهتنها صنایع آن مناطق را عقب انداخته، بلکه سرمایهها را به سوی آمریکا جذب کرده است. در دهه گذشته، ارزش اوراق بهادار آمریکایی که در اختیار خارجیهاست، دو برابر شده و به ۳۰ تریلیون دلار رسیده است.
خطرات پنهان و ناشناخته
اما این نظام مالی جدید دارای خطراتی است و این خطرات به خوبی درک نشدهاند. چون نوظهور و آزمایشنشده در بحران هستند، هرگز بهطور دقیق اندازهگیری نشدهاند.
بخشی از نگرانیها از درون سیستم نشأت میگیرد. غولهای جدید هنوز شباهتهایی به بانکها دارند. با اینکه بازخرید زودهنگام بیمه عمر پرهزینه است، در صورتیکه بیمهگذاران یا دیگر وامدهندگان نگران بازنگشتن پولشان شوند، ممکن است یک هجوم شکل گیرد. با اینکه بانکها امنتر شدهاند، اما سپردهگذاران همچنان در معرض ریسکپذیری شرکتهای جدیدند. وامدهی بانکها به شرکتهای مالی غیربانکی از سال ۲۰۲۰ دو برابر شده و به ۱.۳ تریلیون دلار رسیده است. به همین شکل، اهرم مالی اعطاشده به صندوقهای پوشش ریسک توسط بانکها از ۱.۴ تریلیون دلار در ۲۰۲۰ به ۲.۴ تریلیون دلار افزایش یافته است.
این نظام همچنین بهشدت مبهم است. در حالیکه داراییهای فهرستشده تقریباً بهصورت لحظهای قیمتگذاری میشوند، داراییهای خصوصی بسیار غیرنقدشونده هستند. ریسکهای نادرست قیمتگذاری شده میتوانند پنهان بمانند تا زمانی که داراییها ناگهان بازارزیابی شده و سرمایهگذاران نهایی برای جبران ضررهایشان دستپاچه شوند. تکنیکهای مالی نوظهور بارها در گذشته منفجر شدهاند، چون نوآوران مالی تمایل دارند اختراعات خود را تا مرز فروپاشی آزمایش کنند – و در اولین تجربه، آن مرز ناشناخته است.
بحران در سایه سیاستهای ترامپ
در دوره ترامپ، بحران بعدی هرگز دور از انتظار نیست. استقراض بیش از حد دولت بازار اوراق قرضه را تهدید میکند و سرمایهگذاران خارجی را نگران کرده است. اگرچه دادگاهی این هفته اختیارات رئیسجمهور در راهاندازی جنگهای تجاری را محدود کرده، اما دولت در حال تجدیدنظر است و بعید است ترامپ بهکلی تعرفهها را کنار بگذارد. ترکیبی از عدمقطعیت، درگیریهای نهادی، نوسانات شدید قیمتی، افزایش هزینه سرمایه و ضعف اقتصادی، تهدیدی جدی برای نظام مالی جدید به شمار میرود.
حتی کارآمدترین سیاستگذاران نیز در مواجهه با بحران دچار چالش خواهند شد. بسیاری از ریسکهای مربوط به شرکتهای مطرح، و پیوند آنها با نظام مالی گستردهتر و اقتصاد واقعی، تنها در زمان بحران روشن خواهد شد. به برنامههای اضطراری جدید نیاز خواهد بود. نجات بانکها در بحران قبلی از نظر سیاسی بسیار بحثبرانگیز بود؛ نجات سرمایهگذاران میلیاردر این بار بسیار سختتر خواهد بود. و اگر بزرگترین این شرکتها اجازه یابند ورشکسته شوند، ممکن است یک بحران اعتباری جهانی رخ دهد.
در دوران ترامپ، نجات اقتصادی بهشدت غیرقابل پیشبینی خواهد بود. در سال ۲۰۰۸ وزارت خزانهداری و فدرالرزرو با سرعت عمل کردند تا بانکها را نجات دهند و خطوط مبادله ارزی ایجاد کردند تا به بسیاری از کشورهای جهان تأمین مالی دلاری ارائه دهند. اما ترامپ ممکن است تصمیم بگیرد همه را نجات دهد – یا بدتر، فقط دوستان موردعلاقهاش را انتخاب کند، به کشورهایی که با او مخالفت کنند پشت کند یا از آنها هزینه بخواهد، و هر پنج دقیقه نظرش را در شبکه Truth Social تغییر دهد.
قطعاً بحران مالی دیگری رخ خواهد داد و همیشه چنین بوده است. هیچکس نمیداند فاجعه چه زمانی از راه خواهد رسید. اما وقتی فرا برسد، سرمایهگذاران ناگهان متوجه خواهند شد که با نظام مالیای روبهرو هستند که اصلاً آن را نمیشناسند.
اخبار برگزیدهبورسلینک کوتاه :