به بهانه قتل الهه حسیننژاد و پرونده سما جهانباز که در سکوت گم شده است!

با افزایش فقر و تورم، قتلهای هولناک مانند الهه حسیننژاد در ایران رو به افزایش است و پروندههای بسیاری هنوز بدون پاسخ ماندهاند.
سارا پوردلجو – جهان صنعت نیوز: با کوچکتر شدن سفره هر خانوار و افزایش مشکلات معیشتی، در کنار بالا رفتن بیحد و اندازه نرخ تورم در کشور، در چند سال اخیر بیش از پیش شاهد افزایش آمار جرم و جنایت بودهایم. داشتن یک موبایل هوشمند و آخرین مدل، این روزها در ایران به قیمت جان شهروندان تمام میشود. ناگفته نماند که سهم تاکسیهای اینترنتی در این مهلکه، ناچیز نیست. فقر و بیپولی هیچگاه نمیتواند توجیهی برای ارتکاب چنین جرمها و جنایاتی باشد.
الهه حسیننژاد و امیرمحمد خالقی، جوانانی بودند که حفظ اموالشان به بهای جانشان تمام شد و هر دو، در فاصلهای کمتر از شش ماه، به طرز فجیعی به قتل رسیدند. در این میان، نامهای دیگری نیز به گوش میرسد که هنوز خبری از آنها نیست؛ برخی از آنها، مانند سما جهانباز، سه سال است که ناپدید شدهاند و اثری از آنها یافت نشده است. بهناز برگزیده، لیدا کاوه، هلنا احمدی و بسیاری دیگر از افراد مفقودشده نیز در زمره این اسامی قرار دارند؛ بدون آنکه پیگیری جدی یا پاسخ روشنی در این خصوص ارائه شده باشد. کشته شدن برای حفظ اموال، سیاهنمایی نیست؛ بلکه واقعیتی فاجعهآمیز است که هماکنون در حال رخ دادن است، فاجعهای که قلب مردم را به لرزه درآورده و شیپور ناامنی را بیش از پیش در جامعه به صدا درآورده است. در گفتگویی با پدر سما جهانباز، به جزئیات بیشتر در این پرونده پرداختیم تا شاید این بار صدایی شنیده شود و اقدامی برای تسریع این پرونده صورت گیرد.
فریاد بیپاسخ پدر سما جهانباز
پدر سما جهانباز، دختر ۲۲ سالهای که از خرداد ۱۴۰۱ در شیراز ناپدید شده، در گفتوگو با جهان صنعت گفت:
روزهای طلایی برای پیدا کردن سما را از دست دادیم و آنطور که باید، کسی به حرف ما و موضوع مفقود شدن دخترم توجهی نکرد. سما سه سال پیش در مرکز شهر شیراز پیامی فرستاد و درخواست کمک کرد. مدتی بعد، مظنونی شناسایی شد که آخرین بار با سما تماس گرفته بود و مورد بازجویی قرار گرفت. اما در بازجویی مجدد این فرد، برگه اولیه بازجویی گم شد و متهم منکر همه چیز شد.
این موضوع باعث شد که مظنون در بازجوییهای بعدی مدعی شود این نخستین بار است که مورد پرسش قرار میگیرد. بررسیها نشان داد برگه نخستین بازجویی در پرونده وجود ندارد. این پرونده حدود ۹ ماه در دادسرای شیراز ثبت نشد و مورد پیگیری هم قرار نگرفت. دو سال پیش، وکلای پرونده در فضای مجازی اعتراض کردند که چرا حتی اقدامات ابتدایی مثل نقطهزنی انجام نمیشود؟ چرا مظنونان احضار نمیشوند؟ و مهمتر از همه، چرا پرونده سما هنوز بهطور رسمی ثبت نشده است؟
بعد از پخش و همهگیری این اعتراضها، فردای آن روز برای من و وکیل پیامکی آمد که پرونده ثبت شده است.
تا دیر نشده به داد خانواده سما جهانباز برسید!
پدر سما جهانباز با تأکید بر اینکه یک مجروح و جانباز جنگی است و موضوع هیچ جنبه سیاسی ندارد، خواستار پیگیری قانونی پرونده شد و ادامه داد:
زمانی که سردار اشتری فرماندهی کل نیروی انتظامی را بر عهده داشت، در یک نماز صبح در اصفهان خودم را به ایشان رساندم و ماجرا را شرح دادم. ایشان گفتند موضوع به گوششان رسیده و قرار شد با هماهنگی، اداره آگاهی شیراز و اصفهان با یکدیگر همکاری کنند. یا تیمی از اصفهان به شیراز برود یا بالعکس. اما بعد از مدتی، با تغییر فرماندهی و آمدن سردار رادان، این موضوع دیگر پیگیری نشد.
سه سال از ناپدید شدن دخترم گذشته و هیچ نتیجهای حاصل نشده است. چند وقت پیش به من گفتند جسدی در قم پیدا شده که ممکن است متعلق به سما باشد؛ دختری حدود ۲۵ ساله، کاملاً سوخته. آزمایش DNA گرفتند و جسد خاک شد. ما شش ماه در استرس بودیم تا پاسخ نهایی رسید: جسد متعلق به سما نبود.
اخیراً هم فردی ناشناس با من و همسرم تماس گرفت و ادعا کرد سما پیش اوست و در ازای پول، او را آزاد میکند. جملاتی درباره سما گفت که باعث شد بازی روانی بزرگی را تجربه کنیم. همه این اطلاعات را با جزئیات به بازپرس پرونده ارائه دادیم، اما متأسفانه ردپایی پیدا نشد.
سرنخ دیگر، ارتباط پرونده مفقود شدن دختر من با پرونده ناپدید شدن دختری به نام «وحیده. ن» است. چند سال پیش، متهمان این دختر نوجوان را در حضور مادرش ربوده و به زور سوار خودرو کردند. پس از مدتی، وحیده از طریق نامعلومی با خانوادهاش تماس گرفت و اطلاع داد که در یکی از کشورهای همسایه در بازداشت به سر میبرد. او همچنین به خانواده گفته بود که دختری به نام سما را در میان افرادی که با آنهاست میشناسد، دختری که در شیراز ربوده شده و پدری جانباز دارد. من این اطلاعات را به پلیس گزارش دادم و ماموران خواستند خانواده وحیده برای ثبت اظهارات به کلانتری مراجعه کنند. خانواده وحیده نیز به همراه مدارک از جمله فایل صوتی ضبط شده دخترشان به کلانتری مراجعه کردهاند و سیدیهای مربوطه به دادگاه کیفری ارسال شده است.
هنوز بعد از اینهمه اطلاعرسانی و پیگیری، نتوانستهایم نه زنده و نه جسد دخترم را پیدا کنیم.
اتفاق ناگوار دیگری نیز اخیراً برای خانم الهه حسیننژاد رخ داد و متأسفانه جسد ایشان کشف شد. روزی صدبار به همسرم میگویم: «کاش حداقل جسد سما را پیدا میکردیم!»
من باید از چه کسی درخواست کنم؟ به چه نهادی بگویم تا برای پیدا کردن دخترم کاری انجام دهد؟
خواستهام این است که پرونده بهصورت کاملاً قانونی و بر اساس قوانین جمهوری اسلامی، از شیراز به تهران منتقل و در آنجا بررسی شود.
اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیده
لینک کوتاه :