کوچ کارگر از خط تولید به خط تاکسی اینترنتی

آمارها حاکی از فعالیت حدود ۸ میلیون نفر در پلتفرمهای تاکسی اینترنتی هستند. تولیدیها و صنایع به دلیل تحریم، ناترازی و کمبود منابع مالی کارگران خود را از دست میدهند، و کارگران نیز برای کسب درآمد بیشتر به سمت مشاغلی مانند رانندگی میروند. چنین شرایطی رشد اقتصادی و توسعه را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد.
هما میرزایی-جهان صنعت نیوز: شرایط بازار کار در ایران روزبهروز پیچیدهتر میشود. با گستردهتر شدن تحریمها و تشدید ناترازی انرژی واحدهای تولیدی بیشتری روزبهروز به سمت تعطیلی و تعدیل نیرو میروند. از طرفی دیگر، حداقل حقوق و دستمزد رسمی کفاف مخارج روزمره را نمیدهد و نیروی کار به مشاغل آزاد و غیرمولد متمایل شده است. مشاغلی مانند رانندگی تاکسیهای اینترنتی که تنها به مثابه مسکن کوتاهمدت عمل میکنند، و در طولانیمدت هم خود نیروی کار جوان را فرسوده کرده و هم مانعی بزرگ برای رشد و توسعه اقتصاد کشور هستند.
این روزها آماری قابل توجه دست به دست میگردد؛ حضور ۸ میلیون نفر در ناوگان حملونقل اینترنتی کشور. برخی میگویند این آمار غلوشده و اغراقآمیز است، چرا که بسیاری از این افراد از روی کنجکاوی و یا دلایل موقت در این پلتفرمها ثبتنام کردهاند. حتی اگر بخشی از این آمار نادرست باشد، باز هم زنگ خطری جدی برای وضعیت نیروی کار جوان و به قهقرا رفتن تولید به عنوان شریان اصلی اقتصاد کلان در کشور است.
افزایش دستمزد کارگر یا گران کردن بنزین راننده؟
با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید درآمد رانندگانی که در کلانشهرهای بزرگ مانند تهران ساعات زیادی در روز کار میکنند، به حدود ۳۰ میلیون تومان در ماه میرسد؛ البته هزینههای استهلاک خودرو و کمیسیون پلتفرمها را نباید نادیده گرفت. در شهرهای کوچکتر این درآمد بسیار کمتر است، و به سختی هزینههای ماهیانه را پوشش میدهد. اما نکته اینجاست که این درآمد تقریبا بیش از دو برابر دستمزد رسمی است که کارگران واحدهای تولیدی دریافت میکنند. بنابراین، کاهش تمایل به فعالیت در این حوزه کلیدی و مولد و حرکت جمعی بخش بزرگی از نیروی کار به سوی رانندگی تاکسی اینترنتی امری قابل پیشبینی است. گروهی از کارشناسان میگویند راهحل افزایش دستمزد کارگر ماهر است؛ چرا که در حال حاضر سهم دستمزد در سبد هزینه تولیدیها کمترین سهم است. عدهای دیگر نیز راه چاره را در آزادسازی قیمتها میدانند. این دسته از کارشناسان بر آزادسازی نرخ سوخت خودرو برای افزایش هزینه مسافرکشی و به تعادل رسیدن بازارکار میدانند.
تحریمها باعث عدم دسترسی به تجهیزات لازم و فناوریهای روز شدهاند، قطعی برق ۲ روز در هفته واحدهای تولیدی را با چالش جدی روبهرو کرده، و عدم پرداخت حقوق و مزایای مربوط به سختی کار کارگران را به کار صنعتی بیمیل کرده است. در نتیجه این وضعیت، بسیاری از واحدهای تولیدی در شهرکهای صنعتی با ظرفیت بسیار پایین فعالیت میکنند، و ناچار به تعدیل نیرو شدهاند. برای بررسی ابعاد مختلف این موضوع با حسن حسنخانی، کارشناس اقتصادی گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
یکی از تبعات رکود در بخش صنعت، مهاجرت نیروی کار ماهر و نیمهماهر به مشاغل خدماتی و غیرمولد مانند رانندگی در تاکسیهای اینترنتی است. این تغییر ساختار شغلی چه پیامدهایی برای بهرهوری اقتصاد کشور و آینده توسعه صنعتی خواهد داشت؟
رانندگی تاکسی اینترنتی در زمره کارهای نیمه ماهر محسوب میشود. همچنین این فعالیت غیرمولد نیست بلکه یک شغل مولد خدماتی است که سبب ایجاد رقابت وموجب تسهیل در حمل و نقل شهری است. اما ورود بیش از حد افراد به این شغل میتواند منجر به پدیده هایی نظیر مهاجرت موقت یا دایم به شهرهای بزرگ، افزایش چالشهای فرهنگی، حاشیه نشینی و … خواهد شد.
آیا سیاستهای حمایتی فعلی دولت از واحدهای تولیدی در شهرکهای صنعتی، نظیر تسهیلات مالی، معافیتهای مالیاتی یا حمایتهای انرژیمحور برای کنترل این شرایط کافی است؟
قبل از سیاست حمایتی دولتی در بخش تولید و نیروی کار، لازم است آمایش دقیقی از فعالیتهای مولد در کشور صورت پذیرد. ما هنوز شناخت کافی از ظرفیتهای سرزمینی، منابع انسانی، منابع طبیعی، طراحی توسعه صنعتی، محدودیتهای منابع و اولویتبندی اقتصادی در کشور نداریم. به همین دلیل یا دچار بیتوجهی و یا دچار توجه بیش از حد به برخی صنایع و کسبوکارها میشویم. افراط و تفریط سیاستگذار ناشی از عدم آگاهی و تصمیمگیری مبتنی بر داده در کشور است.
در صورت نبود اصلاحات، روند خروج نیروی کار از بخش تولیدی را چطور پیشبینی میکنید؟
ما در حوزه نیروی کار قبل و مهمتر از تغییرات و مهاجرتهای بخشی، دچار کمبود نیرو و کاهش نرخ جایگزینی نیروی کار هستیم. عدم تناسب مهارتهای آموزشی با کسبوکارها، بازنشستگی انبوهی از افراد و کاهش نرخ موالید در سالهای گذشته، کاهش شدید نرخ مشارکت اقتصادی، منجر به ایجاد خلأهای بزرگی در تمام بخشهای بازار کار در آینده نزدیک خواهد شد که اگرچه مهاجران میتوانند بخشی از این کمبود را جبران کنند، اما در بخشهای دیگری این کمبود غیر قابل جبران است. تنها نقطه امید گسترش هوشمنصوعی و افزایش بهرهوری ناشی از تکنولوژی است که شاید سرعت این رشد بتواند بخشی از خلا انسانی در آینده را جبران کند.
لینک کوتاه :